روز جمعه ۲۹ خرداد ماه مليو نها ايرانی صدای فقيه حا کم را شنيدند. آ ری فقيه سلطان ايران در قرن ۲۱ همه چيز را آ شکار کرد.
مليو نها مردم، پير و جوان در ميهن ما ايران و در سراسر جها ن بی صبرانه در انتظار شنيد ن سخنان او بودند. اين آ خرين فرصت برای او و برای ميهن ما بود که شايد می توانست دوره ی ديگری را ببيند.
روز جمعه آخرين فرصت برای سيد علی خا منه ای بود. او می توانست يک گام عقب نشينی کند و راه مشروطه فقا هتی را بگشايد. اما او آ شکار کرد که فقيه سلطان است و حکو مت را از آن خدا و خود را نما ينده خدا می دا ند.
او آ شکار کرد که می خواهد با بخش کوچکی از مردم و نيرو های سرکوب خود بر ايران زمين حکومت کند. ا و فرمان داد و تهديد کرد.
چه او بداند چه نداند، او در روز جمعه ايران و سير د گرگونيهای اجتما عی اين سرزمين را از دوره ای به دوره ای ديگر گذر داد. روز جمعه و بعد از آن روز شنبه ۳۰ام خرداد ماه ايران دوران مشروطه خواهی را پشت سر نهاد. اکنون ديگر مردم ايران مردمان هفته قبل نيستند. آ نها اکنون برای آزادی و جمهوری مردم سالارنبرد می کنند.
جمهوری که بر رای مردم استوار خواهد شد. و هيچ حق ويژه ی ديگری رابرای هيچکس نخواهد پذيرفت.
در تمامی سالهای گذشته که در ايران برای اصلا حات تلاش می شد بسياری از مردم و هم بخش بزرگی از رهبران سياسی اصلاح طلب خواستهايی را طرح ميکردند که در ساختار سياسی مشروطه فقاهتی هم رسيدن به آ نها امکان پذ ير بود.
فقيه سلطان فرصتهای زيادی داشت که حا کميت خود را مشروطه کند. اما او زياده تر می خوا هد. اين فرصت بارها برای شاه ايران نيز وجود داشت. اما او نيز زياده تر می خواست.
هنوز زود است به آ نچه که در ماهها بويژه در روزهای گذشته در سرزمين ما گذشت و می گذرد نامی بگذاريم. برای اينکار شتابی نيست. نامش از درون آ ن بر خواهد خاست.
آ نچه اکنون در ايران می گذرد اينست که فقيه سلطان، جوانان ما، دختران و پسران جوان ايران زمين را که اميد های آينده اين سرزمين اند و تنها برای آزادی و برای رأی خود اعتراض می کنند، در خيا با نها سلاخی می کند. اين جنايت قلب مليو نها پدر و مادر ايرانی را مجروح می کند.
در تمامی سالهای گذ شته آشکار بود که فقيه سلطان و همراها نش خود را برای چنين روزها يی آ ماده می کنند. او و يارانش می دانند که اقليت کوچکی از کشور ايران را تشکيل می دهند. آ نها می دانند که مردم ايران چنين حکومتی را تحمل نمی کنند. از اين روست که او روز جمعه دندان گرگ را بمردم نشان داد.
اما مردم ايران، پير و جوان هوشيار تر از هميشه اند. مردم ايران در سی سال گذشته بسيار تجربه ها آ مو خته اند. سی سال پيش مردم شاه ايران را بيرون کردند اما
بدر ستی نمی دانستند چه می خوا هند. بسياری از جوانان در آن زمان آرمانها ی خود را در سيستمهای بسته و غير دموکراتيک جستجو می کردند. سی سال پيش مردم کور کورانه دنباله روان رهبران خويش بودند.
امروز اما چنين نيست. اليته ايران که بخش بزرگی از آ ن را جوانان تشکيل می دهند بسيار رشد يا فته تر از آ ن زما نند. آ نها خيزش می کنند که آزادتر و شکو فا تر زندگی کنند. آ نها رِييس جمهو ری را بر گزيده اند که ايران را از بی قانونی و فساد پاک کند و راه آ زادی، توسعه وعدالت را بگشايد. رييس جمهوری که ايران را به جهان پيوند دهد و در راه صلح و دوستی جهانی بکوشد.
مردم ايران انتخاب خود را کرده اند. مير حسين موسوی اين حکم را ازمردم ايران دريافت کرده است که چهار سال اين کشور را رهبری کند.
همه چيز نشان ميدهد که اکثريت بزرگی از ايرانيان او را بر گزيده اند.
ايرانيان در ميهن ما و در سراسر جهان پشت سر او ايستاده اند. او اکنون رهبر ايران و مورد پشتيبانی همه ی ايرانيا ن آزاديخواه است.
در اين روزها نبردی سر نوشت ساز در ميهن ما در جريان است. در يکسو سپاه جهل و جنايت فقيه سلطان و دروغگويان و رمالان وآ دمکشان ايستاده اند ودر سوی ديگر مردم آزاديخواه ايران که برای آزادی و جمهوری مردم سالار نبرد می کنند.
هنوز زود است به آ نچه که در ميهن ما می گذرد نامی بگذاريم. نامش ازدرونش بر خواهد خاست.
عباس سليمی
يکشنبه ۳۱خردادماه ۱۳۸۸
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
