logo





من بی گناهم / دیگران گناهکاراند

چهار شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰ مه ۲۰۱۷

شهاب طاهرزاده

- اعتراف می کنم به اینکه من هم مدتی به این درخت خشک چسبیده بودم

انقلاب را تو کرده ای
تو سیب را
دزدیدی
پوست هندوانه را
به زیر پا انداختی
تو بودی
که به جای باغ
گورستان بنا کردی
تونبودی ؟
تو نکردی ؟

تو نبودی
که درخت یاس را
از ریشه زدی
تا بویش
نپیچد در هوا ؟
تو بودی
که گلهای جوان را
سر بریدی
به گلهای شکوفه دار
لباس تنگ پوشاندی
تو بودی
که نام ایران را - در جهان
با قیر و سیاهی
بد نام کردی
تو نبودی ؟
تو نکردی ؟

تو بودی
که اسلام را
از گوشه ای گرفته ای
که جنگ
نماد آن بود !

اکنون چه باید گفت ؟

آن سیاهی که آمد
همه پشت ننگ صف کشیدید
اسلحه ها را بجای گل
بسوی مردم
نشانه رفتید
هر کوچه و خیابان
سیاهی کشاندید
حتا گربه را هم
به تاریکی راندید .

اکنون
تو میگویی
من بیگناهم
دیگران کنارند ؟

چه آید به زور ؟
چه آید به درد ؟
همین بس
که حکایتی در دفتر ایران نوشته شد
که سیاه بود پایانش
روشنی بود
بعد از آخرینش !

2016 10 06

شهاب طاهرزاده

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد