مدیران کرمانشاهی شهرداری تهران، این بار برای تصرف کرسیهای شورای شهر خیز برداشتهاند. همچنان که محفل خودمانی این گروه بلااستثنا همه هفته در شهرداری منطقهی هفت برگزار میگردد. گفتنی است که سعید طلوعی شهردار منطقهی هفت به عنوان سازمانده اصلی این محفل قومی نقش میآفریند. او پیش از این، مسؤولیت شهرداری منطقهی ده، هشت و یازده را به عهده داشت. چندی نیز شهرداری قصرشیرین را به او سپرده بودند. طلوعی از فرماندهان هفتاد درصدی جنگ عراق به حساب میآید که توانست ضمن دریافت سهمیه، در دانشگاه همدان به مدرک دکترای دندانپزشکی دست یابد. با این همه علیرغم اینکه رشتهی دندانپزشکی شغل پولسازی شمرده میشود، ولی او نشستن بر کرسی پولساز شهرداری را از تجارت در مطب دندانپزشکی بهتر میداند.
از سویی سعید طلوعی را باید از اعضای مؤثر تیم مدیریتی عیسا شریفی به شمار آورد. چون عیسا شریفی به عنوان قائم مقام شهردار تهران، رهبری فکری و تشکیلاتی کرمانشاهیها را در شهرداری به عهده دارد. به واقع تشویق و عِرق قومی او موجب شد تا محفل کرمانشاهیها در شهرداری تهران پا بگیرد. محفلی که اکنون خواب دستیابی به شورای شهر تهران را در سر میپروراند. سردار عیسا شریفی قبل از این معاونت پشتیبانی نیروی انتظامی را به عهده داشت. پیش از نیروی انتظامی نیز با همین سمت در سپاه پاسداران مشغول به کار بود. او در شرایط حاضر به عنوان قائم مقام قالیباف، در سمت معاونت هماهنگی و امور مناطق او هم نقش میآفریند. معاونتی خودساخته که از پایه و اساس در سازمان اداری و چارت تشکیلاتی شهرداری وجود ندارد. ناگفته نماند که موسا شریفی از جایگاه مقامی امنیتی بخشی از خواستهای پشتیبانی حکومت را در عراق و سوریه نیز به انجام میرساند.
پژمان پشمچیزاده نیز از افراد پرنفوذ همین تیم کرمانشاهیها شمرده میشود. او که زمانی در ادارهی آب کرمانشاه اشتغال داشت به زودی کرسی ریاست آب صحنه را به دست گرفت تا آبرسانی به مناطق مرزی را به انجام رساند. او هم در نهایت از سوی همشهریاش عیسا شریفی از کرمانشاه به تهران فراخوانده شد تا مدیر کلی فنی و عمرانِ معاونت امور مناطق شهرداری را بپذیرد. پژمان پشمچیزاده اینک معاونت شهرسازی و معماری قالیباف را در شهرداری تهران به عهده دارد. در حقیقت اوست که مجوز ساخت برج میدهد و تراکم میفروشد. پژمان پشمچیزاده پیش از این سمت شهرداری مناطق پنج، هفت و سهی تهران را به عهده داشته است.
مجتبا یزدانی هم از اعضای دیگر گروه کرمانشاهیهای شهرداری تهران به شمار میآید. یزدانی در شرایط حاضر، پست معاونت خدمات شهری و محیط زیست شهرداری را به عهده دارد. او نیز پیش از این شهردار مناطق پانزده، هشت و یک تهران بوده است. برجسازیهای بیدر و پیکر و شلختهی او در منطقهی یک تهران شهرت دارد. چنانکه توانست با واگذاری مجوز ساخت بیرویهی برج در منطقهی یک، پولهای بادآوردهای را به حساب شهرداری برگرداند.
از اعضای دیگر همین حلقه و محفل، شهردار منطقهی نوزده تهران پیمان قربانی است. او هم پیش از این شهردار کرمانشاه بوده است.
احمد رضوی نیز از اعضای قدیمی همین جرگه شمرده میشود که هماکنون به عنوان شهردار منطقهی بیست (شهرری) مشغول به کار است. ناگفته نماند منطقهی بیست در تقسیمات شهرداری تهران از جایگاه ویژهای سود میجوید. چون حرم عبدالعظیم در محدودهی آن قرار دارد. احمد رضوی در مدت اشتغال خویش در سمت شهردار منطقهی بیست با زیرکی خاصی زمینهای کشاورزی حاشیهی شهر را به شهرکهای مسکونی تبدیل نمود تا به منظور تراکمفروشی و کسب درآمد هرچه بیشتر به شهرداری تهران یاری برساند. او پیش از این سمت شهرداری منطقهی پانزده را به عهده داشت.
حمیدرضا حیدریان هم از جرگهی همین پایتختنشینان کرمانشاهی شمرده میشود که اکنون در سمت قائم مقامی معاونت مالی و اقتصاد شهری نقش میآفریند. گفتنی است او توأمان سمت مدیرکلی املاک و مستغلات شهرداری تهران را هم در اختیار دارد و به راحتی میتواند اموال شهرداری را تحت پوشش تهاتر و امضای توافقنامه به حراج بسپارد. واگذاری "املاک نجومی" را تنها بخش کوچکی از ماجراهای ریخت و پاش او در شهرداری به حساب میآورند.
همین محفل و حلقه تا کنون توانسته است نمایندگانی از مجلس را نیز با خودشان همراه نمایند تا شاید بتوانند به کرسیهایی برای اصولگرایان در شورای شهر تهران دست یابند. ناگفته نماند گروه کرمانشاهیها چندان هم از قالیباف دل خوشی ندارند. در حقیت آنان پست و موقعیت اداری خودشان را مدیون عیسا شریفی میدانند. حتا در خفا آرزوی روزی را در دل میپرورانند که با کنار رفتن قالیباف، عیسا شریفی بر جای او بنشیند. با این همه خود را به ائتلاف با قالیباف و گروه مدیران مشهدی او وفادار نشان میدهند.
شکی نیست که کرمانشاهیهای اصولگرای شهرداری تهران در راه دستیابی به شورای شهر هرگز آذریها را تاب نخواهند آورد. در همین راستا گفتنی است که احمد حکیمیپور در انتخابات از موضع اصلاحطلبی، طیفهایی از اصلاحطلبان را رهبری میکند. او که اهل زنجان است اینک عضو پرنفوذی در شورای شهر تهران به حساب میآید. همچنین حکیمیپور از نمایندگان ادوار پیشین (دورهی چهارم) مجلس شمرده میشود که در شورای مرکزی این تشکل عضویت دارد. جدای از این در تشکل انتخاباتی شورای هماهنگی اصلاحطلبان هم یکی از کرسیها را به او اختصاص دادهاند.
او زمانی در زادگاهش زنجان هفتهنامهی امید زنجان را منتشر میکرد ولی اکنون در تهران به عنوان شهروندی پایتختنشین سکنا گزیده است که دبیرکلی حزب ارادهی ملت ایران را نیز به او سپردهاند. حکیمیپور همواره در صف مخالفان سرسخت و پایدار قالیباف نقش میآفریند. چنانکه برخی از افراد افشای املاک نجومی شهرداری در سایت معمارینیوز را شگرد و ترفند او شمردهاند.
ناگفته نماند مدتها است که حکیمیپور دیگر مورد تأیید شورای نگهبان نیست، به همین دلیل هم نمیتواند به مجلس راه یابد. در نتیجه او اینک چارهی کار را در آن میبیند که تلاش به عمل آورد تا در شورای شهر تهران همچنان باقی بماند. سازماندهی در این خصوص را نیز از شش ماه قبل آغاز نموده است. همچنان که هواداران تحت پوشش او انواع و اقسام "سمن" (N.G.O) های آذری در تهران راه انداختهاند و در این راه از عِرق قومی و آذری خویش چیزی نمیکاهند.
بدون تردید در تهران آذری بودن برای کنشگران سیاسی امتیازی ویژه به حساب میآید. چون آذریها مدیریت بخش وسیعی از مسجدها و کانونهای محله را در دست دارند. حتا شمار پیشنمازهای آذری از شمار پیشنمازهای اقوام دیگر فزونی میگیرد. صندوقهای انتخابات را نیز بیش از همه به همین مسجدهای آذری میسپارند. تا جایی که در مسجد تکلم به زبان آذری میتواند هر قفل ناگشودهای را به راحتی بگشاید.
با زمینههایی که جمهوری اسلامی فراهم میبیند، سمنهای آذری تهران در نقشی از سازمانهای مردمنهاد همواره از تهرانیها خصومتی را در دل میپرورانند. انگار این گروه فارسیزبان حقوق شهروندی آنان را به یغما بردهاند.
از سویی نظامیهای شورای شهر همه یکدست نیستند. چنانکه آدمی مثل محسن پیرهادی که پست فرماندهی بسیج شهرداری را نیز به عهده دارد، به رأی کارمندان بسیجی و نیروهای بسیج در محلههای تهران میاندیشد. او چنان میپندارد که نیروهای سپاهی تهران نیز در نهایت به او رأی خواهند داد. با این همه مشارکتاش در فساد املاک نجومی تصویر ناخوشآیندی از او در ذهن شهروندان تهرانی بر جای نهاده است.
آدمهایی همانند مرتضا طلایی نیز به دنبال تبلیغ در محلههای جنوبی تهران به سوی مناطق هیجده، نوزده و بیست راه افتادهاند. طلایی چند نوبت فرچه و واکس برداشت و با خود به شاه عبدالعظیم برد و در این برنامهی تبلیغی حتا کفش زایران را برایشان واکس زد. معصومهی آباد هم از همین شگردهای عوامانهی سردار مرتضا طلایی سود میجوید. گفتنی است که سهم او از املاک نجومی دو واحد مسکونی بوده است.
طیف قهرمانان ورزشی شورای شهر نیز بلااستثنا به آوردن رأی در مناطق جنوبی تهران دل خوش کردهاند. آنان در طول این سالها چنان از رانتبازیهای شهرداری پروار شدهاند که به همین آسانی حاضر نیستند قدمی پا پس بگذارند.
هرچند راهیابی نیروهایی از طیف کرمانشاهیها به شورای شهر بعید مینماید، ولی جرگهی کرمانشاهیهای شهرداری همچنان برای پیروزی اصولگرایان در انتخابات پیش رو تلاش به عمل میآورند. چون به طور طبیعی با پیروزی اصلاحطلبان در شورای شهر تهران، دیگر رمقی برای ائتلاف اداری قالیباف- شریفی باقی نخواهد ماند. به طبع از آن پس مدیران کرمانشاهی شهرداری به اتوبوسهایی برخواهند گشت که زمانی با همانها به شهرداری آمده بودند تا طبق سنتهای مدیریتی جمهوری اسلامی به سازمانها و نهادهای دیگری بکوچند.
صحنهی دیگری از نمایش انتخاباتی به انتخاب رییس جمهور بازمیگردد. حسن روحانی تا کنون با شانتاژ و پروندهسازی همهی مخالفان خود را از صحنهی کاندیداتوری بیرون کرده است. به طبع انتخاباتی که نمایشی باشد، برای شورا نیز لیستهای ویژهای از دو طیف حکومتی اصولگرا یا اصلاحطلب تبلیغ خواهد شد. لیستهایی که مردم بیشترِ آنها را از پایه و اساس نمیشناسند، ولی مجبور میشوند جهت پرهیز از پیروزی اصولگرایان به لیستی واحد از اصلاحطلبان رأی بدهند. چون بنا به زمینههایی که جمهوری اسلامی فراهم میبیند نیاز دارند تا شناسنامهی ایشان مهر بخورد. پدیدهی ناصوابی که متأسفانه حکومت آن را بین مردم جا انداخته است.
خلاصهی کلام انتخابات آینده برای تمامی گروههای درون حکومتی گزینهای برای نمایش مرگ و زندگی خواهد بود. آیا ائتلاف قالیباف- شریفی در این انتخابات به پذیرش مرگ تن در خواهد داد، یا همچنان به ظهور معجزاتی از نوع آنچه که در سال 88 برای احمدینژاد اتفاق افتاد به انتظار خواهند نشست؟ آینده این موضوع را بهتر روشن خواهد کرد./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد