گُل در دستهای کوچکش میخشکد
کودکی
که قرار بود ناجی ما شود
حکیم خوابهای من ...!
حالا
پا برهنه میرود
در ازدحام دود
ماشین
باد،
به تقویم پاره نگاه میکنم
امروزِ خراب
امروزِ تاریک
پیدا نیست
خیابانها هنوز
صحنهاند
صحنه دفن قهرمانان فردا
در گور روزهای
بینشان
بهمن 1395
آرش اسلامی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد