logo





تابویی بنام فلسطین!

شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۸ ژانويه ۲۰۱۷

کوروش گلنام

طرح موضوع

سخن گزافی نیست اگر گفته شود، امروز برخورد به مسئله فلسطین و چرایی چنین سرانجامی که سازمان های فلسطینی یافته اند، در میان کوشندگان سیاسی ایرانی مخالف حکومت به ویژه چپ های ایران به"تابویی" بدل شده است و تا آن جا که نگارنده آگاه است، همه دیدگاه ها چون گذشته یک سویه و بر روال نیم قرن پیش می چرخد گویی زمان در درازای این دهه ها بی جنبش و ایستا بوده است .هیچ یک از آنان نمی خواهند در باره سرنوشت آن اتقلابی گری ها بحث و گفت و گویی داشته و آن را به میان آورند. در دورانی که حتا یاسر عرفات پس از سال ها مبارزه مسلحانه، در سال 1988 در روش خود دگرگونی ایجاد کرد و گام در راه صلح گذاشت که سرانجام نیز در 1994 به امضای قرداد اسلو بین اسراییل و فلسطین انجامید(که شوربختانه نتوانست عملی شود) و سال ها بعد نیز جانشین او محمود عباس با وجود در گیری های خونین پیش آمده، همین راه را در پیش گرفته و حتا چند ماهی پیش در مراسم خاک سپاری شیمون پرز در اسراییل شرکت کرده و در آخرین نمونه نیز در خاموش نمودن آتش سوزی در جنگل های اسراییل به یاری آن کشور شتافت؛ ولی برای بسیاری از کنشگران و کوشندگان سیاسی ما، درب هم چنان بر همآن پاشنه انقلابی گری های نزدیک به نیم قرن پیش می چرخد که بنیانش چنین است: پشتیبانی بی چون و چرا از فلسطینی ها و محکومیت بی چون و چرای اسراییل! (1) . در حالی که رویدادهای چند سال گذشته نشان داده است که دوری از خشونت و روش های مسالمت آمیز، آن چنان که دولت موقت کنونی فلسطین به رهبری محمود عباس نشان داده، به سود فلسطینی ها عمل کرده، به آنان اعتبار بخشیده و آنان توانسته اند در سازمان ملل به رسمیت شناخته شوند. راهی که باید امیدوار بود که سرانجام به برپایی دولت مستقل فلسطین در کنار دولت اسراییل بیانجامد و این دو همسایه بتوانند برای نخستین بار در آرامش و دوستی زندگی کنند. ولی انقلابیون رادیکال تر از خود فلسطینی ها، هم چنان بر درگیری و نابودی اسراییل پای می فشارند. چرا چنین است ؟ آیا سازمان های سیاسی فلسطین با وجود همه ستایش ها، از سال های نخستین دهه پر جوش و خروش 1960 به بعد، خود نقش مخربی نه تنها در خاورمیانه که در بیرون از مرزهای آن و در میان کشورهایی که مبارزان گوناگون از آنان پشتیبانی می کردند، نداشته، ترور و خشونت، بزه کاری و پایمال نمودن قانون به ویژه در آن کشورهایی که دمکراسی و آزادی در آن نهادینه بوده است برای نمونه کشورهای چون آلمان، فرانسه، دانمارک، سوئد و نروژ را دامن نزده اند؟ آیا آن تصویری که دهه ها مبارزان آزادی خواه و بیش تر آرمان گرا در کشورهای گوناگون از مبارزان فلسطینی داشته، به سوی آنان جلب شده و بسیاری نیز در هم راهی با آنان جان باخته اند، تصویری حقیقی و درست بوده است؟ آیا فلسطینی ها و شماری کشورهای عرب پشتیبان آنان نیز بر پایه این تئوری که: "هدف وسیله را توجیه می کند" و یا "دشمن دشمن من، دوست من است" حتا به همراهی با نازیست های پیشینه دار و سرویس های امنیتی کشورهای بلوک شرق کشیده نشدند و در حقیقت در آن جنگ سرد بین دو بلوک به وسیله ای برای فشار بلوک شرق بر بلوک غرب تبدیل نشدند و به هر جا که در آن پول، قدرت و پشتیبانی یافت می شد روی نیاوردند؟ نتیجه دهه ها مبارزه مسلحانه انقلابی سازمان های چپ فلسطینی به کجا انجامید؟ چرا شکست خورد و پس از آن همه سال ها، آیا اینک بخش بزرگی از فلسطینی های تند رو و بنیاد گرای اسلامی که در زیر فرمان حکومت فاشیستی/مذهبی شیعی ایران قرار گرفته و به پیروی از این حکومت، محمود عباس خواهان صلح را "خیانت کار" می دانند، پرچم دار مبارزه فلسطینی ها نشده اند؟ میلیاردها دلار کمک هایی که از سراسر جهان به سازمان های فلسطینی شد و یا آنان زیر نام "مبارزه"، با ترور، بمب گذاری، هواپیما ربایی، گروگان گیری، باج گیری و.. . به دست آوردند، در کجا مصرف شد؟ کجا رفتند آن سازمان هایی که اردوگاه های نظامی اشان قبله گاه و شیوه رزمشان الگوی مبارزان چپ و مسلمان به ویژه مبارزان چپ در سراسر جهان بود؟ این نوشته کوشش می کند که تا آن جا که بتواند هر چند اندک و نا کافی، به شماری از این پرسش ها پاسخ دهد.

نکته مهم

این نکته مهم را نیز بیافزایم که در تاریخ مبارزات سازمان های سیاسی جهان، هیچ یک، و تاکید می کنم هیچ یک به اندازه سازمان های سیاسی فلسطینی از پشتیبانی گسترده جهانی بر خوردار نبوده اند. شوروی پیشین(و سازمان جاسوسی آن ک.گ.ب.)، همه کشورهای بلوک شرق آن زمان چون آلمان شرقی، لهستان، مجارستان، بلغارستان، رومانی و...،از سویی و چین و کشورهای عربی هم چون عراق، اردن، مصر،سوریه، لیبی، الجزایر و دیگر کشورهای مسلمان، حکومت کمونیستی یمن جنوبی، سازمان های سیاسی گوناگون و به ویژه چریکی و مسلح چه در کشورهای اروپایی که در بلوک غرب قرار داشتند و چه در دیگر کشورها در همه بخش های این جهان گسترده چون آمریکای لاتین، آفریقا، آسیا ( گروه های چریکی در ایران، ترکیه، سیریلانکا، ژاپن و...) حتا در خود آمریکا از سویی دیگر، با همه نیرو و به شکل های گوناگون پشتیبان این سازمان های فلسطینی بوده و بسیاری از سازمان های سیاسی در جهان به ویژه چپ ها ارتباط های گسترده با آنان داشته و برای آن ها امکان فراهم می آورده اند و یا در پایگاه های چریکی فلسطینی ها مشق و تمرین نظامی می کرده اند. تهیه پاسپورت و برگه های شناسایی از سوی سازمان ها و دولت ها درکشورهای پشتیبان، کاری عادی بوده است. سفارت خانه های شماری از این کشورها در کشورهای غربی، به ویژه سفارت خانه های عراق و یمن جنوبی، امکان های نقل و انتقال پول، اسلحه و بر قراری رابطه و رد و بدل کردن پیام را فراهم می آورده اند. برای نمونه یمن جنوبی برای یکی ازفعالان فلسطینی بنام "قاضی مسعود"(2) با نام ساختگی "موندر محمود"(3) جهت برنامه ریزی های گوناگون هواپیما ربایی،گروگان گیری و دیگر فعالیت های تروریستی، پاسپورت دیپلماتیک صادر می کند و او سال ها به عنوان دیپلمات آزادانه در انتقال مواد تخریبی، اسلحه و مهمات و تدارک برای عملیات در کشورهای گوناگون در رفت و آمد بوده است تا زمانی که به شکلی اتفاقی در 26 مارس 1983 در فرانسه همراه با یک تن دیگر از فلسطینی ها با 6 میلیون کرون دانمارک، که تنها چند هفته پیش از آن وسیله یک گروه چپ مائوئیستی در دانمارک(که در آینده بیشتر به آن خواهم پرداخت) سرقت شده بوده است، گرفتار می شود. 6 میلیون کرون در سال های آغازین دهه 80 میلادی سرمایه هنگفتی بوده است. (شرح این ماجرا و پیشینه این فلسطینی را می توان در کتاب"بله کینگه گاد لیگان، جلد 2، چاپ سوئدی " (*) که در باره این گروه مائویستی رادیکال در دانمارک است را از ص 169 تا 180 خواند) یا سفیر و سفیران عراق برای نمونه در دانمارک در ده های 60 و 70 که پیک ویژه فلسطینی ها بوده اند.
با این که طرح موضوع اندکی به درازا کشید ولی این را نیز بیافزایم که چند ماهی پیش(مرداد 1395) نگارنده در مقاله"ریشه های یهودی ستیزی در کجاست" به معرفی کتاب "دروغی که هرگز نخواهد مرد" در باره کتاب "پروتوکل مشایخ یهود" پرداختم. کتابی که نشان می دهد چگونه یک جعل و دروغ تاریخی در کتابی که درسال 1906 در روسیه منتشر می شود، به پرچم ضد یهودیان در روسیه (که شرح ستم ها بریهودیان در این کشور خود شرح فراوان می خواهد)، تندروان اسلامی در کشورهای مسلمان، نازیست ها در آلمان، ایتالیا، فرانسه، سویس و متحدشان ژاپن و سپس سازمان های فلسطینی تبدیل می شود(متن این مقاله در زیر نویس شماره 4). ولی پیش از ورود به اصل موضوع باید نگاهی هر چند کوتاه به زمینه های گسترش مبارزه مسلحانه چه در فلسطین و چه در دیگر کشورها و چرایی چنین پشتیبانی جهانی از جنبش فلسطین پرداخت.

آن زخ دادهای تاریخی که در این روند نقش فراوان داشته اند

رویدادهای دهه های 1960 و 1970 میلادی یعنی اوج پیدایش سازمان های مسلح و چریکی در جهان و ریشه های آن از چنان ویژگی هایی بر خوردار است که ردپای آن هنوز هم چنان بر زندگی امروز ما پیداست و بسیار در خور ارزیابی است. پایه ها و ستون شکل گیری این رویدادها چه بود و این رخ دادها چه بودند؟

اثر گذار ترین ها

1 ـ پایان جنگ جهانی دوم در 1945 و تشکیل سازمان ملل؛
2 ـ تعقیب و کشتار میلیونی یهودیان در جنگ دوم جهانی وسیله آلمان نازی و هم پیمانان و ایجاد هم بستگی گسترده جهانی با یهودیان که زمینه پیدایش کشور اسراییل را آماده ساخت؛
3 ـ مهاجرت گسترده یهودیان خسته از پی گرد و کشتار به سرزمینی که در انجیل و تورات نیز سرزمین مقدس آن ها (* *)نامیده شده است و آنان در سال 70 میلادی وسیله رومیان از آن جا رانده شده بودند و آغاز خرید زمین از عرب های ساکن در آن جا.
4 ـ پیشنهاد سازمان ملل برای پایان درگیر های خونین بین یهودیان و عرب ها در 1947 مبنی بر وجود دو کشور مسقل اسراییل و فلسطین و رد آن از سوی عرب ها که با وجود جمعیت بیشتر سهم آنان 46% و یهودیان 54 % از زمین ها بود .این مورد، هم به دلیل سیاسی و نشان دادن مخالفت با آلمان نازی و هم پیمانان آن بود که کشتار یهودیان را سرلوحه کار خود قرار داده بودند و هم گونه ای پشتیبانی و دلجویی جهانیان از یهودیان ستم کشیده ای بود که راهی جز گریز نداشتند و سازمان ملل آگاه بود که شمار فراوانی از یهودیان در راه فلسطین هستند.
5 ـ اعلام تشکیل کشور اسراییل در 1948 و پذیرش آن از سوی سازمان ملل؛ عدم پذیرش آن از سوی فلسظینی ها و کشورهای عربی؛ یورش ارنش های شش کشور عربی: مصر، عراق، اردن، سوریه، عربستان سعودی و یمن در 14 مای 1948 به اسراییل، جنگی که تا ژانویه 1949 به درازا کشید و شکست کشورهای عربی و از دست دادن زمین های بیشتر به سود اسراییل را در پی داشت. این سر آغاز درگیری های خونین بیشتر و تا به امروز و پدید آمدن اندیشه سازمان های مسلح فلسطینی بوده است که در دنباله به شکلی گسترده به آن خواهم پرداخت و هسته اصلی این نوشته را در بر خواهد گرفت.
5 ـ پیروزی انقلاب کمونیستی چین در 1949.
6 ـ آغاز جنگ خونین ویتنام (از اول نوامبر 1955 تا 30 آپریل 1975)، همبستگی جهانی با ویتنامی ها و تظاهرات های گسترده و پر شمار جهانی علیه جنگ ویتنام و آمریکا که سبب ایجاد زمینه بهتر برای گسترش به ویژه سازمان های سیاسی چپ شد.
7 ـ پیروزی انقلاب کمونیستی کوبا در 1959 به رهبری فیدل کاسترو و اقبال گسترده جهانی جوانان پر شور و هیجان به ویژه چپ در سراسر جهان و گسترش مبارزه چریکی و مسلجانه سازمان های سیاسی در سراسر جهان که بیشتر پیرو ایدئولوژی کمونیستی بودند.
8 ـ اختلاف ایدئولوژیکی شدید بین چین و شوروی پیشین و قطع کامل ارتباط بین دو کشور در 1964 و در پی آن، شکاف در بین حزب ها و سازمان های چپ جهان، پیدایش گروهای "مائوئیسم" با تبلیغ شدید تئوری "سه جهان" که چپ های رادیکال پیرو دیدگاه های مائو و استالین را جذب خود نمود. این تئوری به ویژه به یاری سازمان های مسلح و چریکی فلسطینی آمد که بر مبنای این تئوری می توانستند میدانی برای آغاز انقلاب جهانی در جهان سوم باشند.

پنج شنبه 7 بهمن 1395 ـ 26 ژانویه 2017
کوروش گلنام

زیرنویس:

1ـ در این زمینه برای نمونه می توانید در آدرس زیر به صفحه ویژه فلسطین در سایت"پیکار و اندیشه" که مقاله های گوناگونی از سال 2004 تا 2010 را در بر می گیرد، مراجعه کنید:
http://peykar.info/felestinIndex.html
Ghazi Massoud - 2
Munder Mahmood -3
Blekingegade liga,del 2, Peter Ovig Kundesen, Översättning Margareta Norlin, Karneval förlag, Stockholm 2009 *
4 ـ این نوشته در آدرس زیر:
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=38838
* * ـ این سرزمین، "فلسطین" یا "سرزمین مقدس" نامیده می شده است. ساکنان مسیحی این سرزمین در 630 میلادی با یورش عرب ها مجبور به پذیرش اسلام شدند. این سرزمین هیچگاه مرز مشخصی نداشته و از 1517 در تصرف امپراتوری عثمانی(آن چه از آن به جا مانده، امروز ترکیه نامیده می شود. ) بوده است تا از هم پاشیدن این امپراتوری در جنگ نخست جهانی. انگلیسی ها در 1917 بر اورشلیم تسلط یافتند. از آن پس فلسطین در تسلط انگلیسی ها بود. در 1920 برای جلوگیری از برخوردهای خونین هر روز افزایش یابنده بین یهودیان و فلسطینی ها، انگلیسی ها این بار با مأموریت از جانب سازمان ملل به عنوان سرپرست، فلسطین را در احتیار گرفتند. یک روز پیش از پایان دوران سرپرستی انگلیسی ها بر فلسطین یعنی در 14 مای 1948، کشور اسراییل موجودیت خود را اعلام نمود. از آن پس نیز چون گذشته خونین پیش از آن، این بخش از جهان تا کنون روی آرامش واقعی به خود ندیده است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد