اگربه چوبه دارآویزانم کردند
ای نجار
ازآن میزتحریری بساز
وبه کودکان مستمند هدیه کن.
ای باغبان
توآن رادردشتی بکار
تا دشت وصحرای برهوت
ازحسرت سایه ودرخت وگل به در آید
وکاروان خسته زیرسایه اش بیا ساید
خاکستر جسم ام را
درون گلدان ها بریز
تا گل های پژمرده راجان بخشم
وزندگی دوباره ام را با گل ها از نو آغاز کنم
درهای بسته راباز کنم
وکبوترهای دربند را پرواز دهم
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد