logo





ادامه‌های من، ادامه‌های تو

(گامی نو در ادبیات زیرزمینی ایران)

سه شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۸ اکتبر ۲۰۱۶

اسد سیف

"بوی اسپند، هلهله‌ی مردم، عطر گلاب، و سپس...هاله‌ای از رنگ‌های سبز و زرد، دود، غبار، ناروشنی تصاویر، و پله‌ها. پله‌های سنگی رو به سرازیری. سرازیری رو به تاریکی! اینجا کجاست؟ این دهلیز که خانه‌ی ما نیست." (جمله‌های آغازین رمان)

من کیستم؟ تو کیستی؟ آغاز من کجا بود؟ تو از کدامین نقطه آغاز کردی؟ به کجا رسیده‌ایم؟ چه بودیم؟ چه شده‌ایم؟

"ادامه‌های من، ادامه‌های تو" رمانی‌ست در هفتصدوچهل صفحه که می‌خواهد پاسخی برای این پرسش‌ها بیابد. این رمان در ایران منتشر شده است؛ زیرزمینی با نامی مستعار.

موضوع رمان به ایرانِ پس از انقلاب محدود است و تا سال‌های پس از "جنبش دوم خرداد" را نیز شامل می‌شود. "من"ها طیف گسترده‌ای‌ست از کسانی که به هر دلیلی رژیم جمهوری اسلامی را برنمی‌تابند. "تو" اما کسانی هستند که در پناه این رژیم زندگی می‌کنند، از آن تغذیه می‌شوند و پایه‌های حاکمیت را جان می‌بخشند.

"من"ها سرکوب شده‌اند، زندانی شده‌اند، اعدام شده‌اند، از کشور تارانده شده‌اند، شکل عوض کرده، استحاله پذیرفته‌اند، از جامعه طرد شده‌اند، در انزوای خویش به سر می‌برند. هنوز هم در پی سرکوب و فشار و خفقان حاکم، با امید به آینده‌ای بهتر زندگی می‌کنند.

"تو" اما صاحب زر و زور است. نوکیسه‌هایی که در پناه دولت و دین انبان خویش هر روز پُرتر می‌کنند. آدمیانی با فرهنگ دلالی و آخوندی که جز شکم و زیر شکم، پول و زن، چیزی در سر ندارند. چون پول دارند، در پناه اسلام حکومتی و دینداران حاکم، زن را نیز هم‌چون کالا معامله می‌کنند. فاسدند و غرق فساد، و فساد تولید می‌کنند. صادرات و واردات کشور دست آنان است. تریاک و دیگر مواد مخدر را هم‌چون ابزارهای اتمی در بازارهای جهان معامله می‌کنند. از دولتیان هستند و دولت تعیین می‌کنند.

"تو"ها مخالفان را در زندان‌ها شکنجه کرده‌اند، کشته‌اند، شکنجه‌گاه دارند. نمازخوانند و با دعای کمیل "شب‌های قدر" در مساجد چنان از دل می‌گریند که به خدا می‌رسند. از بار جنایت‌ها سبک می‌شوند و خود را برای جنایت‌هایی دیگر آماده می‌کنند. و همین‌ها هستند که مسلمانان ساده را نیز با چنین رفتارهایی به خود شیفته می‌کنند.

"من"ها، آنان‌که از سراب انقلاب سال 57جان به سلامت بدر برده‌اند، مجبورند برای همین افراد در شرکت‌های ملی و بین‌المللی‌شان به کار مشغول شوند. "من"ها، آنان که هنوز "تو" نشده‌اند، در تنهایی خویش زندگی می‌کنند. پنداری شهروند آن کشور نیستند. از هیچ حق و حقوقی برخوردار نمی‌باشند، مجبورند "من" خویش را پیوسته‌ایام در پرده نگاه دارند. پرده که برافتد، بی‌کار می‌شوند.

"ادامه‌های من، ادامه‌های تو" اصلاً نمی‌خواهد وارد سیاست گردد. رمانی اجتماعی‌ست که می‌کوشد از زندگی در ایران امروز بنویسد. اما مگر می‌شود در ایران زندگی کرد و سایه سیاستِ حاکم را بر زندگی روزمره ندید؟ اگر آدم‌ها معترف باشند که سیاسی نیستند و کاری به سیاست ندارند، این نظر آنان است نه واقعیت ملموس. در واقع اگر همراه و همگام با سیاستِ جاری دولتِ حاکم نباشند، هیچ شانسی برای ادامه زندگی ندارند. و در این راه فرق نمی‌کند که دانش‌آموز کلاس اول ابتدایی باشی و یا پیرمرد و یا زنی لبِ گور.

"ادامه‌های من، ادامه‌های تو" رمانی‌ست عاشقانه. عشق‌ها اما در کلیت خویش به مثلث گرفتار آمده‌اند. بسیاری از آن‌ها مسخ شده هستند و غرق در فساد. با عشق و عشق‌ورزی و تن‌کامی دنیای مدرن فاصله‌ای عظیم دارند. و همین فساد حاکم است که آن چند عشق انسانی را نیز در این رمان منزوی می‌کند و امکان شکوفایی را از آن‌ها می‌گیرد. پنداری در این سرزمین هیچ جایی برای عشق‌های انسانی وجود ندارد. این‌گونه از عشق هم‌چون دگراندیشان منزوی شده و از هستی اجتماعی طرد گشته‌اند.

مثلث‌های عشق در این رمان به عقده‌های جنسی نزدیک می‌شوند. آدم‌ها در این مثلث‌ها به بند گرفتار آمده‌اند. شهوت سیری‌ناپذیر و حیوانی جنسی پابه‌پای فساد حکومتی پنداری معیار ارزش است در این جمهوری.

"ادامه‌های من، ادامه‌های تو" رمان مبارزه است، رمانی درگیر با زمان و زمانه. تهیدستان هر روز تهیدست‌تر می‌شوند و ثروتمندان قطر شکم از پول بادآورده نفت بزرگ‌تر می‌کنند. تمامی شرکت‌ها و کارخانه‌های کشور دست همین افراد است. و نیروهای نظامی حافظ منافع آنان است که در همه‌جا حضور دارند. هدف این است که هر حرکت مشکوکی گزارش شود. در کشور "ادامه‌های من، ادامه‌های تو" کارگران نیز هم‌چون دیگر افراد از هر تشکلی بدورند. تشکل‌های صنفی به سان سازمان و احزاب سیاسی ممنوع هستند. از آغاز تا پایان این رمان، برغم اعدام‌ها و تاراندن میلیونی از کشور، زندان‌ها هم‌چنان پابرجا هستند.

"ادامه‌های من، ادامه‌های تو" رمانی‌ست که با تمام وجود نمی‌خواهد سیاسی باشد ولی سیاسی‌ست، نه به آن شکلی که مقاله‌ای باشد سیاسی و یا خطابه‌‌ای در این راستا. زندگی روزمره مردمی‌ست ساکن کشوری که ایران نام دارد، و کسانی بر آن حاکمند که می‌کوشند فرهنگِ ماقبل قرون وسطایی را در آن جاری گردانند. "ادامه‌های من، ادامه‌های تو" داستان همین زندگی‌ست، داستانی که به قول میلان کوندرا "پرده‌دری" می‌کند. خواننده را ورای جهان موجود به جهان داستان می‌برد تا چشمان او را به واقعیتی دیگر بگشاید. متأسفانه واقعیت جاری در این کشور چنان سیاه و تیره و تار است که بر جهان داستان نیز احاطه دارد. پنداری داستان دارد نقش تاریخ را بازی می‌کند و آن‌جا که تاریخ از سخن گفتن بازمانده، داستان وظیفه‌ی آن را برعهده گرفته، به جای آن نشسته است.

"ادامه‌های من، ادامه‌های تو" متأسفانه تاریخ این کشوری‌ست که ایران نام دارد.

"ادامه‌های من، ادامه‌های تو" در ایران منتشر شده است، نه علنی و با اجازه وزارت ارشاد. نویسنده شهامت به کار گرفته، آن را به شکل زیرزمینی در اختیار خوانندگان قرار داده است. پس می‌توان گفت؛ "ادامه‌های من، ادامه‌های تو" رمانی‌ست از ادبیات زیرزمینی ایران و شاید به این شکل، نخستین نمونه آن.

نام نویسنده بر جلد کتاب بهروز علی‌یاری آمده است، ولی آشکار است که نامی مستعار باید باشد. نویسنده اما هرکه باشد، نباید تازه‌کار باشد. کسی‌ست مسلط بر ادبیات ایران و جهان و آگاه از شرایط زندگی در ایرانِ امروز. او به خوبی توانسته است زندگی روزمره در ایران و تاریخ این کشور را جامه‌ای داستانی بپوشاند. رمان جذابیت لازم را برای خواندن دارد. آن را که دست بگیری، مشکل بتوان رهایش کرد. زبان آن سالم، جملات کوتاه و حوادث غیرقابل پیش‌بینی هستند و این خود بر جذابیت و کشش آن می‌افزاید.

ادبیات زیرزمینی ویژه‌ی کشورهایی‌ست که سانسور بر آن حاکم است و آزادی اندیشه و بیان در آن‌جا جایی ندارد. حضور ملموس و تحسین‌برانگیز آن را می‌شد در کشورهای "بلوک شرق" سابق دید. امر سازماندهی آن را چه بسا نویسندگان ممنوع‌القلم پیش می‌بردند. در زمان جنبش مشروطه بسیاری از کتاب‌های فارسی که در خارج از کشور چاپ می‌شد، در میان کالاهایی جاسازی و بسته‌بندی می‌شد که به مقصد ایران روانه می‌شدند. در ایران این کتاب‌ها دست‌به‌دست می‌گشت و خوانندگان خود را داشت. این تجربه را کم و بیش پیش از انقلاب سال 57 نیز از سر گذرانده‌ایم.

با حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران، انتظار می‌رفت با توجه به ابزار مدرن، ادبیات زیرزمینی نقش بزرگی در مقابله با سانسور حکومتی داشته باشد. متأسفانه چنین نشد. در این میان بوده‌اند نویسندگانی که با شهامتی ستودنی آثار "غیرقابل انتشار" خویش را در رسانه‌های مجازی انتشار داده‌اند. کسانی نیز همین آثار را در خارج از کشور منتشر کرده‌اند. نویسندگانی اما که شهرتشان می‌تواند مصونیت آنان را فراهم آورد، به جای نمونه بودن، در کمال تأسف هم‌چنان سرسپرده اداره سانسور مانده‌اند و به گدایی آزادی نشر آثارشان به مجیزگویی آستان وزارت ارشاد دل خوش کرده‌اند تا شاید مجوز نشر دریافت دارند. همین افراد اما حاضر نشده‌اند که از ابزار مدرن بهره برند و در اعتراض به سانسور حاکم، آزادانه و مستقل آثار خویش را در دنیای مجازی و یا حتا خارج از کشور منتشر نمایند.

نویسنده "ادامه‌های من..." از نام خویش گذشته است. برایش ادبیات مهم‌تر بوده که به این شکل اثر خویش را در اختیار خواننده قرار دهد. این رفتار قابل ستایش است.

"ادامه‌های من..." گامی‌ست بزرگ در ادبیات زیرزمینی ما. به این امید که نمونه‌ای باشد برای آغازی خوش و بایسته. این رمان اما یک ویژگی دیگر نیز دارد و آن این‌که؛ رمان هنوز در ایران زنده است. اگر آزادی فردی و اجتماعی وجود داشته باشد، می‌توان نوشت و آثار زیبایی تولید کرد.

من نمی‌خواهم در این مختصر به نقد و بررسی این رمان بپردازم. ولی وظیفه خود دانستم که در همراهی و هم‌گامی و هم‌چنین در حمایت از چنین نویسندگانی، بدین‌وسیله این اثر را برای خواندن، به خوانندگان رمان معرفی کنم. این انتظار را از دیگر نویسندگان تبعیدی و هم‌چنین خوانندگان رمان نیز دارم.

علاقمندان می توانند این کتاب را از کتابخانه "باشگاه کتاب" در فیسبوک، در آدرس زیر دریافت دارند:

https://yadi.sk/i/cPinIkHYuAYd6
و یا احتمالاً کتابخانه‌های مجازی دیگر.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد