logo





ترس و توجیه

شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۶ اوت ۲۰۱۶

اسماعیل رضایی

ترس، دلهره و اضطراب با روندی روزافزون جامعه و انسان را زیر مهمیز صلب و خشن خود گرفته است. این فرایند حاصل ناتوانی آدمی در یک زیست متعادل و متوازن است که خود از بطن ناتوانی انسان در تعادل و تطابق با روند تحول و تکامل دم افزون دانش و فن پیروی می کند.پیشرفت و توسعه علم و تکنیک در بطن خود آگاهی و انتظار را نمود می بخشد که نظام مسلط بایستی بدان پاسخ بموقع و مکفی بدهد.ناتوانی در پاسخگویی معمول و مطلوب به نیازها و الزامات جامعه و انسان، تنش ها و ناهنجاری هایی را بر جامعه های انسانی تحمیل می کند که ترس و دلهره را بر جامعه و انسان مستولی می سازد.
آدمی بدلیل ضعف نهادینه شده اش در برابر ناشناخته های طبیعی و اجتماعی در گردابی از ناامنی و ناایمنی زیست فردی و جمعی سوق یافت.کمیابی و ندرت الزامات اجتماعی انسانی محصول سلطۀ اکتسابات نامتعارف حاکم بر زیست انسانی، وی را بسوی اتخاذ روش ها و منش هایی هدایت کرد که بازتاب های آزادانه را از وی سلب ومطلوبیت زیست متعامل و متعارف اش در چنبزۀ محدود و محصور یافته ها و داشتته های گذشته به اسارت در آمد. پس برای حراست و حفاظت از این حد و حصر خویش، ناامنی و جو ارعاب و خشونت را در عرصه های متکاثر درون اجتماعی و بین فردی توسعه بخشید. این روند دامنۀ ترس و هراس را در ابعاد متفاوت ومتعدد نمودهای ساختاری مسلط حاکم ساخت و برای ممانعت از سقوط و نزول خویش بسوی ایجاد محیطی سرشار از توطئه و توهم روی آورد تا افکار را مغشوش و رفتار و کردار را در محدودۀ نیات و تمنیات ضد ارزشی و غیراخلاقی خود به اسارت گیرد. پس محیط دهشت و وحشت را مسلط ساخت تا از فروپاشی سلطۀ نامتعارف خود بر جامعه و انسان ممانعت نماید.

بسیاری با درک غلط از مفاهیم مسلط بر زیست اجتماعی انسانی به اتخاذ نوعی موضع گیری های جانبدارانه و نا مناسب روی می آورند. این شیوۀ تحلیل و تبیین که از موضع خاص طبقاتی ویا از بد فهمی و نا فهمی حوادث و رخدادهای محیطی تشئت می گیرد؛ چشم انداز تباهی و انحطاط رفتاری و اخلاقی انسانی را به طرز اسفناکی به نمایش می گذارد. چرا که در گسترۀ اینهمه همهمه و جنجال متجاوزین و متجاسرین به حریم امن انسانی برای انباشتن و اندوختن بی حد و حصر اکتسابات مجازی جهت تداوم سلطه گری و سیادت دهشت و مرگ بر حیات انسانی، بسیاری با موضع گیری های غیر واقع به انحطاط و انحراف افکار عمومی می پردازند. چرا که ناتوان از درک علی رخدادهای از عاملان و آمران تباهی و تعدی جامعه های انسانی چشم فرو بسته و صرفا به عملکردعمال وعناصر تحت الحمایه آن مبادرت می کنند. وبا برجسته کردن عملکرد شان آن ها را به عنوان عناصر اصلی دهشت و وحشت معرفی می نمایند. این روند نامتعارف یا از اغراض شخصی و ابرام بر مصالح و منافع نهادینه شده برمی خیزد و یا مبین درک سطحی و بی محتوا از روند های نامتعارف و نامتعادل کنونی می باشد. ترس نوعی محدودیت است که میتواند چارچوب ها و حد و حصار خاصی را از تعرض و دخالت مصون بدارد. اما در این تعدی و نفوذ آنکسی غالب و حافظ انحصار و محصور خود می باشد؛ که بتواند از تمامی امکانات محدود و محصور کنندۀ محیطی برای مصونیت داشته ها و یافته های اکتسابی خود بهره بگیرد.

ترس نوعی محدودیت است که آدمی در تعادل و تقابل با عوامل نامتعارف محیطی خویش وبه همراه گرداب هولناکی از ندانستن علل و علامت های ناخوشایند و نامانوس رخدادها و حوادث، آنرا تجربه می کند. ترس ایقان و اعتقاد فرایند کار و تلاش فردی و جمعی را کند نموده و بسوی رکود،ایستایی و تحجر هدایت می نماید. زیرا این حد و حصر شک و تردید و گمانه زنی را جایگزین ایقان و اعتقاد می نماید.مسلما در شک و تردید آدمی با بی میلی و اکراه با کارها و وظایف فردی و اجتماعی روبرو می شود. چرا که یک بدبینی به آینده و عدم اعتماد و اطمینان به نتیجۀ عملکرد فرد و جمع را موجد است.تحت چنین شرایطی،جامعه و انسان قادر به بهره گیری از توانمندی ها و پتانسیل موجود نبوده ودستیلبی به اهداف و پیش بینی ها را با موانع روبرو می سازد.ترس ریشه در ضعف معرفت و دانش برای رفع و دفع موانع و محدودیت را در خود دارد ویا محصول دستاوردهای تخریبی و انهدامی برای حمایت و حراست از اکتسابات مجازی توسط سلطه گران و مستبدان می باشد.در شک و تردید های حاصل ترس و دلهره قدرت تصمیم گیری منطقی و مستدل کاهش یافته و بی خردی وناهوشمندی در برخورد با واقعیت های محیطی شدت می پذیرد.

ترس نوعی از تحریکات محیطی است که فرد را برای صیانت نفس و یا اکتسابات وامتیازات ویژه برمی انگیزد. این تحریک و تحرک هر چه قدر از دامنۀ تداوم و گسترۀ تاثیر و تعمیق برخوردار باشد؛ روند مهار وتمیز ارگانیسم انسانی را زایل کرده ومنجر به کم حوصلگی، آشفتگی و خشونت بین فردی و درون اجتماعی می گردد. برای غلبه بر ترس گام نخست افزایش قدرت تشخیص از طریق فزونی دانش و بینش فرد است؛تا بتواند بموقع به مهار عوامل ایجاد ترس بپردازد.ضمن اینکه با فزونی فهم و شناحت آدمی روند تشخیص ارگانیسم انسان بهبود یافته و قدرت برانگیختگی و مهار به یک تناسب و تعادل بموقع و منطقی دست می یازد. عملکرد عناصر و عوامل خشونت گرا و متجاوز به حقوق عامه عموما از یک روند ترس و دهشت اضمحلالی و فروپاشی احتمالی حکایت دارد. چرا که وقتی آدمی به بن بست می رسد و همه چیز خود را از دست رفته می بیند؛ خود را به لجن می کشد تا با بوی تعفن اش اعلام وجود نموده ودیگران را متوجه حضورخود کند. این مصداق بارز هویت متجاوزان و متجاسران به حریم امن عامه می باشد. این عوامل و عناصر نامتعارف از درک تحول و تکامل عمیق و روزافزون کنونی عاجزند و در این بد فهمی و نافهمی برانگیخته شده اند تا شاید بتوانند روند اضمحلال خود را به تاخیر اندازند و یا به مهار عوامل تحول ساز و تکاملی نایل آیند. اینهمه ریشه در درک ناصحیح و نا صالح از روند کنونی تحولات جامعه و انسان دارد. مسلما روند تحول و تکامل محصول رشد و شکوفایی دانش و فن با ماهیت درونزایی پیشرفت و توسعه در آیندۀ نه چندان دور همۀ این عناصر وعوامل ضد ارزشی و ضد اخلاقی را وادار به تسلیم خواهد کرد.البته مبارزۀ مطلوب و مناسب می تواند در تسریع حذف و دفع این شرارت ها و خشونت های غیر انسانی نقش اساسی را بازی نماید.

آنچه که بسیاری بیان می دارند و یا با استناد به آموزه های دیگران اعلام موضع کرده و ترس را عامل نزدیکی آدم ها می پندارند؛ترس انسان ها را به همدیگر نزدیک نمی کند. هنگام رخداد های نامنتظره و غیر مترقبه انسان ها ناخودآگاه و با یک برآمد احساسی محض در کنار هم به همدردی و همیاری می پردازند. این ویژگی از یک روند آگاهانه پیروی نمی کند؛بلکه هر کسی برای نجات خود از معرکه و معضلی است که جامعه دچار آن شده است. مسلما اگر این روند آگاهانه بود، امکان تعرض و تعدی به عناصر سلطه گر و متجاوز به ملزمات حیات فردی و جمعی را نداده واین روند نامتعارف و غیراصولی را کنترل ویا منتفی میساخت.چرا که اینهمه بی حرمتی و تجاوز به ساحت انسانی محصول عدم تمکین به الزاماتی است که برخاسته از روند رشد و کمال جامعه و انسان است.متاسفانه انسان ها با همسویی و همخویی با روند سلطۀ خود خواهی ها و خودکامی ها از منافع و مصالح عمومی فاصله گرفته وبدنبال کسب امتیازات فردی بسیاری از اصول و قواعد انسانی را زیر پا می گذارند. این ویژگی برخی محصول تحمیل نظام سلطه سرمایه است که تمامی ارزش و معیارهای ارزشی و اخلاقی را در توسعه و تمکین با اکتسابات مجازی زندگی معنا می کند.و برخی نیز محصول ناآگاهی و عدم فهم و شناخت انسان ها است که به این تحمیلات ضد انسانی تن می دهند.بدینسان است که همگی در انتظار روند های غیرمترقبه و یا معجزه هستند تا به این وضع اسفناک خاتمه دهدو به تبع آن به فرامین و قوانین حد و حصر بازتاب های آزادانۀ انسانی تمکین می کنند.

بسیاری با تکیه بر معلول ها و گریز از علت ها و عوامل بیمارگون حیات اجتماعی به نتایج نامانوس و نا معقولی دست می یازند.چرا که درک علت ها نیازمند تلاش وکنکاش ویژه بوده و در دایرۀ توجیهات بی اساس نمی گنجند. و معلول ها قابل توجیه و تحریف و واژگونگی بسیاری از ملزمات حیات اجتماعی بوده و براین اساس براحتی از زیر بار مسئولیت ها و وظایف انسانی خود در قبال جامعه و انسان شانه خالی می کنند.بنابراین کسانی که به معلول ها پناه می برند؛عموما به نتیجه گیری های گنگ و مبهمی دست می یازند که با واقعیت های اجتماعی و محیطی فرسنگ ها فاصله دارد.براین سیاق هراسان و ملتهب از دستاوردهای تکامل و توسعه، از پرداختن به علل و عوامل ایجاد ترس و اضطراب جامعه و انسان فاصله می گیرند. تکنولوژی را عامل ترس و دلهره دانستن، درک وارونه و عوامگونه از حیات اجتماعی را به نمایش می گذارد.تکنولوژی محصول رشد کمی و کیفی آگاهی و انتظارات انسانی برای نمودهای متعالی و متعامل جامعه و انسان است.آنانی که در پسمانده های تفکر کهن و سنت های تهی از معرفت روز جا خوش کرده اند؛ از تحول و رشد دم افزون دانش و فن می هراسند.چرا که به مقابله با تنگناهای فکری شان برخاسته و منافع و مصالح نهادینه شان را مورد تهدید قرار می دهد.نگاه ابزاری به تکنولوژی مسلما نمودهای رشد و بالندگی جامعه و انسان را در پس تمایلات و تمنیات سخیف و دنی انسان نادیده انگاشته و با نگاه وارونه، انسان را در خدمت ابزار برای کسب و انباشت بی رویه و بی مهابای اکتسابات مجازی بکار می گیرد. تحت چنین شرایط و نگاهی است که تکنولوژی به عامل دهشت و وحشت تبدیل شده و همچون اژدهای آدمخوار می خواهد تمامی هستی رافدای تمایلات و تمنیات خود سازد.

ترس محصول عدم تطابق و تعادل سازوکارهای اجتماعی با الزامات و نیازهای واقعی و معقول است که در بطن خود ناسازگاری و ناهنجاری های بین فردی و درون اجتماعی را می پروراند.این فرایند خود محصول سلطه گری و استبداد است که برای بهره گیری نامتعارف از امکانات و اختیارات تمامی مرزهای ارزشی و اخلاقی را زیر پا می نهند. نظام های سیاسی مبتنی بر سلطه و استبداد بعنوان بانیان روندهای نامتعادل و نامتعارف سازوکارهای اجتماعی، بامرعوب کردن عدالت،دمکراسی،امنیت و دیگرملزمات حیات فردی و جمعی بر نسبیت و شرایط القایی آن ها تاکید ورزیده و بدینسان در روندهای بحران ساز و بحران زای خویش به تحدید و ترمیم آن ها طبق نیاز خویش نه مورد خواست و الزام جامعه گام بر می دارند.نظام های سلطه و استبداد در ترسی مداوم از رشد و بالندگی جامعه و انسان بسر می برند و برای رهایی و تحت الشعاع قرار دادن آن، ترس و دهشت را به جامعه متتقل می کنند.هر چه قدر دامنۀ رشد وبالندگی از پویایی وپایایی گسترده تروعمیق تری برخوردار باشد؛گسترۀ دهشت و وحشت عوامل سلطه واستبداد فزونی می گیرد.اضطراب و دلهرۀ غالب بر جوامع پیشرفته و عقب مانده محصول رشد دم افزون دانش و فن نیست؛ بلکه محصول حد و حصاری است که عمال سرمایه و استبداد در مسیر جامعه و انسان قرار دادند تا از بهره گیری معقول و معمول از ره آوردهای علم و تکنیک باز مانند. بدینسان است که روند های قانون مند وقانونی با نسبیت خویش در خدمت امیال و آمال سردمداران سلطه و استبداد، تمامی اصول ارزشی و مصالح اجتماعی را زیر پا می نهند.

خود فریبی و خودسانسوری از عوامل اساسی و پایه ای روند های نامتعارف تبیین و تحلیل حوادث و رخدادهای جامعه های انسانی می باشد.اندیشۀ پنداری و ذهنی همواره مرعوب باور های متعالی و بالنده بوده و در برابر آن موضع خصمانه داشته و یا تحت اتوریته و قدرت آن به ابزاری در تحقق اهداف اش بوده است.بسیاری بدون توجه به ریشه ها وعلل رخدادهای ناگوار اجتماعی،بابرجسته کردن عملکرد ضد بشری یکی،عمل دیگری را با همان ماهیت و یا حتی گستره تر و مخرب تر نادیده می گیرند. این شیوه بررسی و نگاه به ناملایمات و ناهنجاری های اجتماعی روند اصلاح و بهبود ندرت ها، نایابی ها و الزامات جامعه های انسانی را با موانع جدی روبرو می سازد.بعضی ها فکر می کنند و باور دارند که تروریسم اسلامی مرگ می خواهد؛مثل اینکه از جنگ و ترور نظام سلطه سرمایه زندگی و حیات فوران می کند و یا از لولۀ توپ و تفنگ و بمباران های هوایی عوامل سلطه سرمایه شکوفایی و حیات می روید!!!? فرقی نمی کند هر دو مبشر و منادی مرگ و نیستی برای گذر از فوبیا و بحران های درونی و ذاتی خود هستند. بین روندهای نامتعارف حیات بشری یک پیوند درونی و ماهوی وجود دارد.تروریسم اسلامی محصول روندهای نامتعارف و بحران زای نظام سلطه سرمایه است که برای استتار و پوشش ضعف و زبونی خویش جهت دفع و رفع این بحران های مخرب و انهدامی بسترهای ترور و وحشت را بر جامعه های بشری می گستراند. مسلما با فروکش کردن این بحران ها تروریست ها نیز به خانه های خود باز خواهند گشت.برای مبارزه با روندهای بیمارگون اجتماعی گام نخست تشخیص بیماری و ریشه یابی علل و عوامل آنها برای دفع و رفع اثرات مخرب آن الزامی است. پس مبارزه با ظلم و تعدی به جامعه و انسان نیازمند درک علی آنها برای دفع و رفع شر آنها از گردونۀ حیات فردی و جمعی می باشد.سطحی نگری و بی محتوایی حرکت های باورمندان به مبارزه با کجروی ها و بنیان های تعدی و تجاوز،جامعه و انسان را دچار انحراف مواضع و بی ثباتی رفتار و کردار نموده است.

بعضی ها با درک غلط از مفاهیم و واژه ها، خواسته یا ناخواسته از آن ها ابزاری برای انحراف افکار عمومی ساخته اند.تروریسم اسلامی به زعم بعضی ها می خواهد به اعتبار و مشروعیت نظام سلطۀ سرمایه ضربه بزند.بیانی خالی از تعهد و درک واقع بینانه از رخدادها و حوادث ناگوار وضد بشری در اقصی نقاط جهان کنونی که با هژمونیت سلطه سرمایه برای تامین و تضمین سود و انباشت بی رویۀ آن در جریان است. درک وارونه از مشروعیت و اعتبار، تحلیل و تبیین را نیز بی اعتبار و بی محتوا می سازد. مشروعیت و اعتبار به عملکرد سازوکارهای مسلط بر جامعه ارتباط دارد. بافت و ساختی که قادر به پاسخگویی به نیازهای معقول و معمول جامعه و انسان نباشد؛اصولا از مشروعیت و اعتبار لازم برخوردار نیست که کسی بخواهد آنرا زایل نماید.ناتوانی سازوکارهای مسلط کنونی خود محصول بحران گسترده و عمیقی است که از بطن عملکرد نظام سلطه سرمایه برخاسته ودر ذات و نهاد آن نهفته است.برخی ها چنان می اندیشند و می نویسند که گویا اکنون هیچگونه بحرانی بر جامعه جهانی حاکم نیست و اسلامیست ها تلاش می ورزند؛ با ترور و وحشت بحران ایجاد کرده و صلح جهانی را بخطر اندازند و آرامش و آسایش را بویژه در غرب از همگان بگیرند!!!? ترور و تروریسم از هر نوعی محصول ستم سرمایه هستند که در یک بی بند باری مشمئز کننده برای انباشت بی رویه ثروت و مکنت تمامی ارزشهای انسانی و اخلاقی را زیر پا نهاده است.

نتیجه اینکه،ترس، دلهره و اضطراب با روندی روزافزون جامعه و انسان را زیر مهمیز صلب و خشن خود گرفته است. این فرایند حاصل ناتوانی آدمی در یک زیست متعادل و متوازن است که خود از بطن ناتوانی انسان در تعادل و تطابق با روند تحول و تکامل دم افزون دانش و فن پیروی می کند.پیشرفت و توسعه علم و تکنیک در بطن خود آگاهی و انتظار را نمود می بخشد که نظام مسلط بایستی بدان پاسخ بموقع و مکفی بدهد.ناتوانی در پاسخگویی معمول و مطلوب به نیازها و الزامات جامعه و انسان، تنش ها و ناهنجاری هایی را بر جامعه های انسانی تحمیل می کند که ترس و دلهره را بر جامعه و انسان مستولی می سازد. ترس و دلهره که از ندرت و نایابی ملزمات حیات فردی و جمعی برمی خیزد؛انسان ها را تحریک و تحریص می کند تا برای بیشتر داشتن و بهتر زیستن به حریم امن یکدیگر تعدی نمایند.این روند نامتعارف و نامتعادل محصول سلطه جابرانۀ سرمایه برحیات اجتماعی انسانی است که با امتیاز خواهی و افرونخواهی های بی بدیل خویش،دامنۀ فقد و فسد و بی عدالتی را توسعه بخشیده و ناامنی و ترس و اضطراب را نهادینه ساخته است. ترور و وحشت و دهشت کنونی حاکم بر جوامع بشری محصول بحران زایی نهادینه و ذاتی نظام سلطه سرمایه است که برای استتار و پوشش ناتوانی اش در فائق آمدن بر بحران روزافزون و رو به تعمیق، دامنۀ نفوذ و دخالت بر سرنوشت دیگر ملل را فزونی بخشیده، و روز به روز بردامنۀ نا امنی و ترس و دلهره درسطح جهانی افزوده است.این فشار و تعدی گسترده و روزافزون با تحریک و تسلیح افراط گرایان مذهبی ابعاد فاجعه آمیزی به خود گرفته است.مبارزه بااین روند نامتعارف مستلزم فهم و شناخت علی و ریشه ای آن می باشد.اتخاذ مواضع احساسی و بررسی آن در دایرۀ معلول ها برای توجیه و تفسیرهای سطحی و بی محتوا توش و توان را در روندی بی نتیجه و گمراه کننده هدر می دهد.فراموش نکنیم که تروریست ها به عنوان بازوان اجرایی ستم سرمایه خود از قربانیان محصول بدفهمی ویا نافهمی روند فاجعه بار کنونی هستند.ترور به عنوان اقدام کور و دهشت زا بر بستر بحران های حاد و سرنوشت ساز اقتصادی اجتماعی بروز می کند و با فروکش کردن و یا پایان یافتن بحران ها توان ایذایی خود را ازدست داده و تروریست ها به خانه های خود بر می گردند.پس رمز و راز و کلید معماهای فاجعه بار کنونی را بایست در عملکرد ضد بشری سلطه جابرانه سرمایه جستجو کرد.

اسماعیل رضایی
پاریس
03 /08 /2016

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد