logo





گلوبالیزاسیون مرحله فعلی سرمایه داری در آمریکا

سه شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۲ ژوييه ۲۰۱۶

بیژن باران

bijan-baran.jpg
از 1975 تا 2015 سرمایه داری به مرحله گلوبالیزاسیون/ جهانیگرایی یعنی بسط تجارت مسالمت آمیز و فنآوری دیجیتال در آمریکا ارتقاء یافته؛ لذا عالیترین مرحله سرمایه داری امپریالیسم یعنی انحصارات و تضادهای آشتی ناپذیر برای تقسیم جهان سده 20 را پشت سر گذاشت. پس از ج ج 2 آمریکا قدرت اول نظامی، مالی، فنی جهان شد. اکنون رشد اقتصادی آمریکا بطئی شده؛ مالیگرایی بر سرمایه صنعتی و بانکی غلبه کرده است. خصیصه های گلوبالیزاسیون در غرب با سلطه آمریکا اینهایند:

عبرت از تخریب ناشی از تضاد ج ج 2، ترس از کمونیسم تا فروپاشی اردوگاه، سلطه مالیگرایی بر صنعت، سروری سرمایه مالی آمریکا، فرامرزی شرکتهای سهامی عام چندملیتی مالی و صنعتی، رشد فنآوری دیجیتال، تحکیم سازمان ملل، گسترش مراودات سیاسی، تجاری، دیپلماتیک، قوانین بین المللی، انتگراسیون/ تجمیع مراودات بانکی با شبکه سویفت، تحکیم دادگاههای مالی نیویورک و بروکسل بضد دول یاغی و شرکتهای خاطی قوانین آمریکا، پیدایش بهشتهای مالیاتی فراساحلی، هجوم بیکاران عاصی از کشورهای جنوبی/ خاورمیانه.

آمریکا این ابزار کنترل مراودات مالی جهانی را دارد: خزانه داری فدرال، بانک جهانی، صندوق مالی بین المللی، سامانه های هوایی و دریایی، سیستمهای عامل، رمزگذاری، برنامه های رایانه ای، نرمافزارها، ماهواره ها، کابلهای فیبر نوری، دگلهای موج میکرو، شبکه بانکی سویفت در بروکسل، شنود فله ای مراودات الکترونیک مالی،صوتی، متنی، تصویری بوسیله آژانس امنیت ملیNSA ، برنامه های پرواز فرودگاهها، امور روادید مرزی.

گلوبالیزاسیون گسترش سرمایه مالی جهان، تلفیق با فنآوری دیجیتال، ایجاد قراردادهای تجاری، پیدایش سازمان تجارت جهانی WTO، ارتباطات همزمان مراکز بورس عمده جهان از جمله نیویورک، لندن، توکیو، هنگ کنگ می باشد. نیز با تقلیل تضادهای بین دول امپریالیست و همزیستی مسالمت آمیز با اردوگاه پیشین، سرعت و گسترش وسایل نقلیه هوایی، رشد خدمات و صنایع مصرفی همراه بود. پس از ج ج 2 آمریکا امپریالیسم مسلط بر جهان با ترس از اردوگاه و چین توده ای- جنگهای کره و ویتنام و ایجاد کمربند سبز دینداران بدور شوروی را ادامه داد.

سرمایه مالی در آمریکا بسیار پرسود است؛ یک زیر مجموعه آن، صندوقهای پوششی تا 20% درآمد دارند. بیشترین درآمد 2015 را 25 صندوق پوششی- رویهم 13 میلیارد دلار- ساختند. جیم سیمونز از رنسانس تکنولوژیز 1.7 میلیارد دلار ساخت، در 15 سال او 23.5 میلیارد دلار ساخت. در شرکت او ریاضیدانها، منجمان، فیزیکدانها مدلهای ریاضی- رایانه ای را برای امور مالی و سهام ساخته؛ بمرور آنها بهتر و بهتر پیش بینی می کنند.

الوین تافلر 1928-2016 آینده پژوه آمریکایی گذار از جامعه صنعتی مرحله تولید کالا پس از ج ج 2 بسوی عصر اطلاعات دهه 1970 با سلطه ابزار دیجیتال در حوزه اقتصادی و اجتماعی را پیش بینی کرد. او در کتاب موج سوم، 3 انقلاب کشاورزی باستان، صنعتی مدرن، فراصنعتی دهه 1950 ببعد را بررسی کرد؛ در کتاب شوک آینده نوشت: در عصر فنآوری دیجیتال زندگی اجتماعی شتابان شده؛ با شهرنشینی، همسایگان ناآشنا – استرس و ترس در روان افراد بیشتر می شوند.

برای ایجاد بحران اقتصادی یا رشد شدید ناگهانی وجود نوعی شوک خارجی لازم است؛ چه افزایش شدید قیمت نفت، چه وقوع جنگ، و چه اختراع اینترنت. مینسکی با این نظر مخالف بود. او معتقد بود که سیستم می‌تواند به خودی خود و با دینامیک داخلی‌اش شوک ایجاد کند. به باور او، در دوره‌های ثبات اقتصاد، بانک‌ها، شرکت‌ها و دیگر کارگزاران اقتصادی آسان‌گیر می‌شوند. آنها فرض می‌کنند که روزهای خوش همواره ادامه دارند؛ در پی کسب سود بالاتر، بیشتر خطر می‌کنند. به این ترتیب بذر بحران بعدی در همان روزهای خوش کاشته می‌شود.

هایمن مینسکی، اقتصاددان آمریکایی 1919- ۱۹۹۶ راز بیثباتی و بحران‌ مالی را پیدا کرد. او با تجربه دوره رکود بزرگ 1929 به این 5 اصل رسید: ثبات عامل بی‌ثباتی است؛ سه مرحله بدهی؛ لحظه مینسکی؛ علم امور مالی/ فاینانس مهم است؛ ترجیح واژه‌های زبانی به مدل‌های ریاضی. http://www.bbc.com/

بارِن و سوییزی به امر فنآوری و توان آن در تغییر ذات سرمایه داری و جامعه پرداختند، امری که از اقتصاددانان چپ، راست و میانه پوشیده ماند بود. آنها فنآوری انقلابی ماشین بخار، برق، اتوموبیل را بررسی کرده که بنیان گسترش سرمایه داری برای نسلها را ساخته؛ دنیا را دگرگون کرد. در ۱۹۷۵ سوییزی ایالات متحده را در میانه ی یک "انقلابِ علمی- صنعتی" تمام عیار ارزیابی نمود که معلولِ تأثیر همزمانِ گسترش کورپوراسیونها در مسیر تحقیقات هدفدار و خیزشِ میلیتاریسم مداوم دهه ۱۹۴۰ بود.

با بررسی تاریخِ اقتصاد و گسترش فنآوری دیجیتال، سوییزی اختراع کامپیوتر شخصی و تسریع ارتباطات را انقلابِ فنآوری نامید. ادغام سرمایه و فنآوری و نفوذ در حاکمیت به رشد مالیگرایی و جهانیگرایی منجر شد که چون پیدایش ماشین بخار دورانساز است. او نوشت: "30 سال بعد را در نظر بگیرید، تغییر اجتماع، آنچنانکه از شواهد فنآوری جدید بر می آید، آنگاه دیدنی بوده؛ نشانه های این انقلابِ فنآوری را در دستان همه خواهید دید." http://www.akhbar-rooz.com/
از 40 سال پیش گلوبالیزاسیون از ساختار اقتصاد جهانی رشد کرده که ویژگیهای خود را دارد: سیطره نظامی، مالی، فنی آمریکای شمالی در جهان، انتقال تولید صنعتی از آمریکا و انگلیس به بریکز، ارتباطات برخط/ زنده مراکز بورس سهام بویژه نیویورک، لندن، توکیو، هنگ کنگ. در این مراکز وجوه عظیمی ظرف نانو ثانیه منتقل می شوند. نانو برابر 10 بقوه منهای 9 بوده که از میلی ثانیه و میکرو ثانیه کوچکتر است. آمریکا با شنود تمام مراودات مالی، مخابرات، ارتباطات الکترونیک زمین با فنآوری دیجیتال در امور ماهواره ای، رایانه ای، غربال حجم غولین و حفاری داده ها، الگویابی مسلط می باشد.

شاخص ثروت با تولید ناخالص ملی/ داخلی هر کشور تعیین می‌شود. هرچه تولید ناخالص داخلی بیشتر باشد، کشور ثروتمندتر است. سنجش دیگری هم هست که ارزیابی وضع مالی و اقتصادی با میزان ثروت افراد یک کشور دقیق‌تر است. ثروتمند بودن کشورها بنا به تعداد افراد میلیاردر آن کشور تعیین می شود. ثروت شخصی بنا بر دارایی‌ها مانند ملک، پول‌ نقد، سود حاصل از فعالیت تجاری فرد اعلام می‌شود. در فهرست زیر 10 کشور ثروتمند جهان، با آمار و اطلاعات تا دسامبر 2015 /آذر 94 آمده است.

ثروتمندترین کشورهای جهان بر حسب دارایی‌های کل جمعیت در 2015 بقرار زیرند. در این فهرست، آمریکا با 48 هزار و 700 میلیارد یا تریلیون دلار، اول است. دارایی سرانه آن با 150 هزار دلار رتبه 8 و انگلیس با 147 هزار دلار رتبه 9 در جهان اند. چین با دارایی شخصی 17 هزار میلیارد و 300 یا تریلیون دلار، رتبه دوم است. در 10 سال منتهی به 2015 در آمریکا میانگین رشد ثروت افراد فقط 5 % بود، این شاخص برای ثروتمندان استرالیا100% و برای کانادا 50% افزایش یافت. http://news.gooya.com/

گلوبالیزاسیون اقتصاد سرمایه داری جهانی بر پایه اطلاعات برخط است که آمریکا در راس مالی و فنآوری آن است. تغییرات ریشه ای دهه 1970 در پیدایش گلوبالیزاسیون در سرمایه جهانی بقرار زیرند: خلع ید/ استیضاح نیکسون، تز کسینجر برای گشایش تجارت با چین سرخ، جدایی پشتوانه طلا از دلار، حمله مصر به صحرای سینای اشغالی، عربستان با تحریم نفتی نسبت به آمریکا، فروش نفت عربستان فقط به دلار، معیار سنجش بهای نفت در بازار جهان، فروش کارخانه های آبشیرینکن و پتروشیمی و شهرسازی مدرن در کویر و کناره.

رخدادهای دیگر بقرار زیرند: کودتای صدام بضد قاسم و تولید وسایل کشتار شیمیایی خردل در عراق، پایان جنگ ویتنام، بسط فنآوری دیجیتال در جهان، انقلاب ایران با 60 هزار مستشار آمریکا که در منطقه –اردن، کویت، بحرین، امارات، عربستان، قطر، عمان – پراکنده شدند. ورود شوروی به افغانستان، قبضه قدرت چپها در یمن و افغانستان، کودتای راست شیلی، برابری جنسیتی، نیکسون از جناح نفتی- نظامی در حاکمیت آمریکا بود. شاید استیضاح او نقطه عطف بیرونی روندهای در حال نضج آمریکا بود. جان پرکینز https://www.youtube.com/<7a>

فروپاشی اردوگاه منجر به حذف شرق در حمایت از دولتهای استبدادی باثبات در یوگسلاوی، افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، یمن شد. پس از فروپاشی، بنیانگرایی مسلح اسلامی، خصومت فرقه گرایی دینی، مهاجرت میلیونها جنگزده، بیکار، فرار از پاکسازی قومی به غرب رخ دادند. موج پناهجویان و مهاجران از مناطق جنگی و فقیر به اروپا بیسابقه بود؛ اتحادیه اروپا را با مسئله تروریسم و پناهجویان روبرو کرد. عود کردن تضادهای گرایشات ضد مدرنیسم عثمانی ترکیه، وهابی عربستان، شیعی ایران- در سوریه تقاطع کرده؛ خاور میانه را بیثبات کرد.

فرهنگ سوسیالیستی شوروی و اروپای شرقی پس از فروپاشی Faspad به روسی، دستگاه امنیت داخلی تبخیر شد. نهادهای مدنی مدرن چون کارگری، صنفی، جوانان، زنان در دهه 1980 وجود نداشت؛ قانونمداری هم ساخته نشده. لذا در دهه 1990 زندگی سرمایه داری خصوصی الیگارشی مافیایی نه لیبرال دمکراسی با آموزش سوسیالیستی بی تناقض بود. در 19 دسامبر 2010 جوانان به میدان سرخ رفتند تا بضد انتخابات قلابی تظاهرات کنند. برخی را پلیس با فحاشی و کتک به زندان انداخت.

دمکراسی سرمایه داری از دهه 1990 شلوار جینز، فروشگاههای پر از محصول، آزادی سفر معنی داد. یک کشور بزرگ قوی به کشور غارتگران و خرده پاها تبدیل شد. همانطور که گذار از یک کشور امپریالیست به سوسیالیست پس از انقلاب اکتبر سکته کرد؛ گذار از سرمایه داری دولتی به خصوصی هم پس از 1991 به الیگاریشی مافیایی و نه لیبرال دمکراسی سکته کرد.

با پاشیدن اردوگاه، افراطی گرایی راست، ضدقومیتها، خشونت در یوگسلاوی، چچن، گرجستان، آذربایجان/ قره داغ، اوکراین تبلور یافتند. پس روبنا– هنر، ورزش، شعار برابری- با شیوه های امنیتی اعمال شد؛ ولی مانا نبود. در اردوگاه ظرف چند سال بدون مقاومت کارگران و جوانان زیربنای سرمایه داری دولتی به خصوصی مافیایی/ الیگارشی دگرگون شد. سوتلانا الکسیویچ- زمان دست دوم، صاحب نوبل ادبیات 2015.

از دهه 1980 تا کنون طبقات متوسط بالا و متوسط کشورهای فقیر آسیا و لایه 1% فوقانی جهانی خرسند از افزایش ثروتشان اند. وضع نسبی طبقات متوسط و فقیر کشورهای پیشرفته بدتر شد. نیز نابرابری اقتصادی در جهان سوم و آمریکا افزایش یافت. آیا بهبود طبقه متوسط جهان سوم – چین، ویتنام، تایلند، هند- به هزینه کاهش درآمد طبقه متوسط کشورهای پیشرفته است؟ جهان اول و دوم آمریکا و اتحادیه اروپا یند. تا کی این گرایش رشد در برخی کشورها، فقیرشدن طبقه متوسط آمریکا و برخی کشورهای پیشرفته ادامه خواهد یافت؟ آیا این 2 گرایش با روندهای گوناگون با هم ربط دارند؟

واردات ارزان از آسیای شرقی وسع خرید در آمریکا را افزایش می دهد. کاهش بهای دارو بوسیله برخی دول به کاهش پژوهش شرکت های دارویی آمریکایی می انجامد. در دهه 2010 چین و هند قیمت دارو را تا 30% پایین آورده؛ تا هزینه مداوا پایین آید. ولی شرکت دارویی Pfizer با عدم سود در برخی داروها مانند آنتی بیوتیک 30 سال است که نوع جدید را تحقیق نکرده و نساخته؛ لذا امراض عفونی باکتری تا 2050 خطر مهلکی برای بشر می شوند. نیز مصرف آنتی بیوتیک در جانوران کشاورزی مصونیت انسان گوشتخوار را پایین آورد؛ او را در معرض امراض عفونی، بیدفاع می کند.
https://hbr.org/

در دهه 2010، با گسترش شرکتهای چندملیتی جهانی، رسانه های ماهواره ای، نقش رسانه ها برای مراودات مالی و ارتقای اطلاعات عمومی درخشانتر شد- با سهیم بودن 1 میلیارد انسان در فرهنگ های بومی و جهانی اینترنت، زمین به "ده کوچک" استعاره شد. لذا مراکز بورس سهام، واسطه های مالی، دلالان با 14% جمعیت زمین امکان پذیر است. در سده 21 ساختار دیجیتال رسانه، ارتباطات همراه، مخابرات سریع – مراودات با تاریخ و دیگران برای هر فرد، هر جا، هر زمان امکان یافته؛ فرهنگ گذشته به زبانهای گوناگون، تصویری، متنی، صوتی دسترس پذیر شده است.

آمریکا آخرین بحران اقتصادی را پشت سر گذاشت. ظرف 5 سال گذشته اشتغال در 5 حوزه اقتصادی از 138 میلیون در 2007 به 129 میلیون در 2010 کاهش یافته؛ اکنون به 136 میلیون شاغل رسیده. 5 حوزه اشتغال آمریکا در 2013 بقرار زیرند: ساختمانی 6 میلیون، کارخانجات 12 میلیون، تفریحات/ مهمانسرایی 14 میلیون، مغازه داری/ تجارت مصرفی 15 میلیون، خدمات تجاری / حرفه ای 18 میلیون، خدمات بهداشتی/ آموزشی 21 میلیون. توجه شود تولید صنعتی/ کارخانجات + ساختمان یعنی 18 میلیون شغل تنها یک پنجم کل اشتغال 68 میلیونی بوده؛ 50 میلیون هم در امور دفتری کانتی، شهری، فدرال دولتی و دفاع اند. در قدرت اول اقتصاد جهان خدمان/ یقه سفیدها از کارگران صنعتی/ یقه آبیها بیشترند. وپ 070613

حاکمیت در سده 21 آمریکا 2جناح عمده داشته که با انتخابات مسالمت آمیز رقابت می کنند: نفتی- نظامی و سرمایه مالی. اولی در حال افول و دومی در حال غلبه است. جناح مالی با بسط تجارت، جذب سرمایه خارجی، تشکیل مراکز مالی فراساحلی مانند حوزه دریای کاراییب، گسترش ابرفنآوری دیجیتال اولویت می یابد. در بخش سوخت منابع سبز مانند خورشید، باد، امواج دریا، گاز، بهینگی روند تولید نفت- جناح نفتی- نظامی را تضعیف کردند.

این جناح ماشین جنگی را باید با افزایش بودجه بوروکراسی پنتاگون مانند 15 وزراتخانه دیگر، با ایجاد تضادهای قهری، خوف از "دشمن" توجیه کند. این "دشمن" در سده 20 اردوگاه بود؛ در سده 21 تروریسم است. برای تفنگ نیاز به هدف است. در حالیکه باید "دشمن" فقر، بیکاری، مرض در جهان باشد. با هزینه 2تریلیون دلار در جنگ افغانستان و عراق و سوریه، آمریکا می توانست به پروژه های عمرانی پرداخته؛ جوانان را بکار جذب کرده؛ تا آنها به دام بنیانگرایان جهادی نیافتند. ولی این هزینه هنگفت صنایع جنگی را فربه کرد.

در خاور میانه عامل ذهنی-فرهنگی امپریال به حاکمیت روسیه تزاری، ترکیه عثمانی، ایران هخامنشی شباهت داشته که برخی نخبگان در سده 21 آرزوی سیطره گذشته را دارند. در گلوبالیزاسیون حقوق بشر کارتر و "دمکراسی" بوش پسر برای برخی کشورهای خاورمیانه تجویز شدند. جنگهای پس از 11 سپتامبر 2001 تقاطع 2جناح جنگی و جمهور آمریکا در خاور میانه بود. آمریکای کنونی جمهور گلوبالیزاسیون را با امپریال/ سیطره نظامی می آمیزد. وجه غیررسمی امپریال با حضور اقتصادی بوسیله شرکتهای چند ملیتی است.

واکنش خاورمیانه با جنگهای فرقه ای، داخلی، بنیانگرا اگرچه قدرت دولتهای افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی کاهش یافته ولی جنگ و موج پناهجو ادامه دارد. دیگر این که در نظریه فوق در مورد سرمایه داری، بحران ساختاری آن را باید ملحوظ داشته؛ کند شدن تولید چین، آمریکا، انگلیس، افت بهای نفت مسایل دیگرند. باید گفت: سرمایه داری نمی تواند همه را از فقر رهایی بخشد. لذا گلوبالیزاسیون از فقرزدایی عاجز است؛ ولی به گسترش طبقه متوسط کشورهای در حال پیشرفت مانند چین و هند کمک می کند. جمعیت فقیر و بزرگ جهان 4 میلیارد نفر با 10$ روزانه یا کمتر بهر نفر بوده؛ معمولا خرید اجناس برای آنها گرانتر با کیفیت نازلتر است. ص2 گزارش 2014

در این سده آمریکا 2وجه جمهور پویای نوآور و امپریال نظامیگر خشن دارد. برخی از سیاسیون جهان باور دارند که قدرت امپریال آمریکا رو به زوال است. شاید نقطه عطف این زوال از شکست در جنگ هندوچین 1975 آغاز شد؛ تا به ناکامی در افغانستان، عراق، لیبی، سوریه کشیده شد. این افول قدرت نظامی را از 2011 می توان دید:

پیدایش و عدم تسلیم زیر بمباران هوایی داعش، بی اعتنایی روسیه به توقعات آمریکا در اوکراین و سوریه، جزیره سازی نظامی چین در دریای جنوبشرقی، بی اعتنایی عربستان به توافقنامه هسته ای با ایران، کم محلی ترکیه در دادن حق پرواز از پایگاه اینجرلیک و خشونت به کردهای متحد آمریکا، گسترش داعش به افغانستان و لیبی، وحشیگری بوکو حرام نیجریه، رشد القاعده در یمن و سوریه، خشونت طالبان در پاکستان و افغانستان.

دو جناح امپریال و جمهور/ گلوبال بطور مسالمت آمیز در حاکمیت آمریکا می باشند. برخی محققان امپریال را سلطه/ هژمونی رسمی خارجی بر یک کشور یا راس امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی دیگران تعریف می کنند. گاهی هم یکی در سیاست خارجی غالب شده؛ خط امپریال ریگان و بوش با حمله به گرانادا و عراق در مقابل مشی کلینتون و اوباما با کنشهای هوایی در سومالی، یمن، افغانستان، یوگسلاوی، لیبی، سوریه از جناح گلوبالیزاسیون آمد. لذا تداوم حکومت با آغاز تاریخی استقلال از استعمار انگلیس، میراث فرهنگی چون مارک تواین، تغییرات اجتماعی چون جنبش حقوق مدنی لوتر کینگ، نوسانات اوضاع جهانی با انتخابات تضمین می شود.

مقولات پراکنده بالا را می توان در یک کشور با آمار مرتب مانند آمریکا در رابطه قرار داد. زیربنا طبقات مردم است بقرار زیر: 1% حاکمه، 47% طبقه متوسط و مرفه و 32% طبقه کارگر، 20% طبقه فرودست. روبنا دولت با 3 قوه مجریه، مقننه، قضاییه است؛ بودجه دولت را پرزیدنت هر سال تهیه کرده؛ به کنگره برای تصویب می دهد. درآمد دولت از مالیاتهای بر درآمد مردم و شرکتها، رهن دادن مراتع و معادن دولتی، مالیات بر تجارت با کشورهای خارج جمع می شود. تولید ناخالص ملی GDPشامل محصولات و خدمات داخل یک کشور است.

قوه مجریه زیر مجموعه های کمیسیون، آژانس، اداره را هم دارد. دولت در تنظیم امور شرکتها، نهادها، وزراتخانه ها شماری کمیسیون مانند مراوده اوراق بهادار SEC و نظارت هسته ای NRC، آژانس مانند حفاظت محیط EPAو اطلاعات مرکزی CIA، اداره مانند اداره روابط کار OLR، ملی هوانوردی و فضایی NASA و اداره فدرال دارو FDA دارد. دولت فدرال 9000 ساختمان برای کارمندانش در سراسر کشور دارد.

حاکمیت عموما از ثروتمندان و وکلایند که سهام در شرکتها و مستغلات داشته؛ از دانشگاههای برج عاج فارغ التحصیل شده اند. این دانشگاهها موقوفات، مستغلات، ارواق بهادار، ارثهای کلان از فارغ التحصیلان ثروتمند را صاحب اند. لابی ها، احزاب، NGO ها، مردم- هزینه انتخابات نامزدها را داده؛ آنها رابطهای بین دولت و نهادهای انتفاعی و اجتماعی اند. اکثر سناتورها و وکلای مجلس میلیونر بوده؛ بخشی از ثروت شان سهام شرکتهای تسلیحاتی بوده؛ لذا قوانین در حمایت از این شرکتها می باشند. http://georgewbush-whitehouse.archives.gov/

ایده الوژی بر داوری فرد حاکم است. دیوان عالی قضایی آمریکا 9 قاضی دارد: 4 تا لیبرال، 4 تا محافظه کار راست، 1 میانه بین 2 دیدگاه سیاسی. آنها بنا به قانون، نظرات وکلای مدافع 2گانه مخالف/ موافق هر مورد قضایی رای می دهند. در 2015 رای دادگاه 5 به 4 برای حق ازدواج برای همه، سوای جنسیت، بود. این رای بنا به ایده الوژی هر قاضی بود نه قانون واحد آمریکا. در 2016 برای بخشی از ACA = قانون بیمه درمانی دولتی 6 به 3 بنفع اوباما برای بیمه درمانی با یارانه دولتی به مستحقان رای دادند.

در هر 2 مورد، محافظه کاران مخالف پیشرفت جامعه بوده؛ طرفدار حفظ وضع موجود اند. یکی از قضات عالی محافظه کار فوت شد؛ لذا تصمیم شورای عالی اگر 4 به 4 باشد؛ رای دادگاه فدرال پیشین صائب است. هرم قضایی فدرال در راس دیوان عالی، لایه میانی با 13 شعبه/ منطقه و لایه تحتانی با 94 ناحیه با 3 دادگاه ورشکستگی، تجارت بین المللی، ادعاهای فدرال را دارد.

موضعگیری کاندیدای حزبی بر اساس برنامه حزب، مقامات ارشد/ سنت حزب، نظرسنجی/ افکار عمومی، نظرات/ آمال شخصی، برنامه سوپرپکها و لابیها است. آرای آنها را رسانه ها و شرایط اقتصادیشان شکل می دهند. 2 حزب خواهان حفظ وضع موجود بوده؛ بخاطر لایه های مشترک در حاکمیت مواضع مشترک دارند. ولی راست افراطی پیشتاز جمهوریخواهان نظرات ضدخارجی، کاهش برنامه های امدادی دولت، زیر قراردادهای تجاری زدن دارد. در حزب دمکرات نفر دوم خواهان برنامه های کمک تحصیلی، تحکیم حقوق اقلیتها، کاهش نفوذ سرمایه مالی است.

در انتخابات نوامبر 2016 برآمدن چپ و راست مستقل از سوپرپکها و 2 حزب دمکرات و جمهوریخواه بیانگر دلخوری توده ها از حاکمیت است. اکنون 60% مردم مخالف برنامه دولت اند. جامعه به نوآوری، بازسازی، مرحله بعد سرمایه داری فعلی، یعنی مالیگرایی و جهانیگرایی، نیاز دارد. در حزب دمکرات نامزد پرزیدنت با ترکیب 4051 نمایند در انتخابات مقدماتی Primary و حضوری Caucus در 50 ایالت گزیده می شود. بعد 714 ابرنماینده superdelegate یعنی مقامات انتخابی فعلی، مقامات انتخابی اسبق، متنفذان دیگر در حزب دمکرات می توانند به هر که بخواهند رای بدهند. در واقع 718 فرد 714 رای دارند. زیرا 8 دمکرات در خارج نصف رای داشته؛ رویهم 4 رای به 714 افزوده می شوند.

منابع. ‏2016‏/07‏/09 وپ= واشنگتن پست.
http://ofii.org/s
Rana Foroohar 2016 Makers and Takers: The Rise of Finance and the Fall of American Business. Amazon.com
http://www.institutionalinvestorsalpha.com/Article/3552805/The-2016-Rich-List-of-the-Worlds-Top-Earning-Hedge-Fund-Managers.html
http://unctad.org/en/PublicationsLibrary/wir2014_overview_en.pdf خلاصه- گزارش سرمایه گذاری جهانی 2014
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=73096 دستگاه / آپارات فرهنگی سرمایه ی انحصاری – یک مقدمه.
Svetlana Alexievich 2016 Secondhand Time- The Last of the Soviets, Random House, 470 p.سوتلانا السکویچ.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد