logo





دوست داشتم بجای "تحریم نا کارآمد"،
با"جنبش تحریم" همراه می شدم

پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۱ ژوين ۲۰۰۹

حمید حمیدی

hamid-hamidi.jpg
"انتخابات" برای من از سه منظر:
۱- انطباق با موازین حقوق بشری(حق انتخاب شدن و انتخاب کردن)
۲-در حوزه سیاسی(بررسی ساختارهای حقیقی و حقوقی قدرت)
۳- در حوزه عرصه عمومی و یا اجتماعی
به مثابه یک فرآیند که مشارکت و عدم مشارکت در روز رای گیری را به عنوان تصمیم در لحظه درک می کند،قابل بررسی می باشد.
۱-اگر از منظر انطباق با موازین حقوق بشری به انتخابات پیش رو نظر بیندازیم،به باور من هیچ عنصر و یا عناصر قابل انطباقی در ارتباط با" حق انتخاب شدن" و "انتخاب کردن" بدون واسطه، که طبق قوانین ناظر بر انتخابات ایران از جمله وظایف شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت کاندیداها می باشد ،وجود ندارد.اما این مفهوم به مثابه استفاده و یا عدم استفاده از همین" حق مشروط" برای هیچ "فردی" نمی تواند مورد ارزیابی قرار گیرد.
۲- اگر از منظر سیاسی به موضوع انتخابات نگاه کنیم، با دو رویکرد "کلان سیاسی" مواجه هستیم.
گروه اول که مشارکت "بدون قید وشرط" را، بدون تحلیل شرایط مطرح می کنند،که بخشی از این نگاه،"مشارکت" در"انتخابات "را به مصداق"اصلاح حکومت" و بخشی دیگر به مصداق "تکلیف" درک کرده و بر اساس آن عمل می نمایند.
گروه دوم نیز "تحریم" هر "انتخاباتی " را تا زمانی که "وضعیت موجود" ادامه دارد، مطرح می کنند.هسته اصلی این نگاه بر "اصلاح ناپذیر "بودن این حکومت استوار است.
این دو نگاه متاسفانه تا به امروز نتوانسته اند،رویکردهای نظری خود را در قالب "جنبش اصلاح طلبی" و یا " جنبش تحریم کارآمد" با اتکاء به نیروهای اجتماعی تعمیم دهند،وبه همین دلیل رویکرد و یا عدم رویکرد مردم در "انتخابات" را ،"کار آمدی" دیدگاهای خود تلقی و مورد ارزیابی قرار می دهند.
بعد از روی کار آمدن رئیس جمهور- نیروهای نظامی وامنیتی،جامعه و مردم ایران در شرایطی بسیار دشوار قرار گرفتند که به جرات می توان از آن به عنوان "سیاه ترین" دوران در سالهای بعد از انقلاب نام برد.اگر کشتار"دگر اندیشان" در سالهای 60 و 67، و هم چنین نا بسامانی های ناشی از جنگ و عملکرد حاکمیت در آن سالها،یاد آور سالهای " سیاه" برای سازمانهای سیاسی و اعضاء و هواداران آن و هم چنین مردم ایران بوده است،چهار سال عملکرد "نیروهای نظامی-امنیتی" که محصول "حکومت" موجود بوده است،به دلیل تمامی شواهد و قرائن،از "سیاه ترین" سالها، برای کل مردم ایران بوده است.
نام گذاری "سیاه ترین" برای این سالها،"فراموشی" سالهای "سیاه" گذشته نمی باشد.
3- اگر از منظر جامعه شناسی به انتخابات نظر بیافکنیم،شاهد"هنجارها" و"ناهنجاری های" موجود در جامعه و حکومت می باشیم.
هنجار های "اجتماعی" خود را در قالب جنبش ها و"همگرائی ها" و حرکت های "مطالبه محور" بیان می نمایند و "ناهنجاری های" اجتماعی خود را در قالب "آسیب های اجتماعی" که معلول عملکرد حاکمان می باشد بروز می دهد.
در حوزه حکومت نیز می توان "نا هنجاری ها" را در انسداد و سرکوب و بازداشت و.... تورم و بیکاری و گسترش خط فقر و .... به سهولت مورد تاکید قرار داد.
اما حاکمان نیز در می یابند برای افزایش"حقانیت" خود در عرصه بین المللی دربرابر از دست دادن"حقانیت" و حاکمیت "مطلوب" در عرصه داخلی،باید "هزینه" بپردازند.این همان "هنجار" حکومت است که به باور من می بایست بصورت شایسته دراین انتخابات از آن استفاده نمود.
"کنش ها" عمومأ در پي رخوت و سردي مي‌آيند و ما را در گرداب بزرگي از شك و حيرت،ماندن ورفتن،زيستن و مردن قرار مي‌دهند. زيست متعارض هميشه همراه و همزاد ترس بوده است.ترس از پوچي ونابودی وهمين ترس مانع از در غلتيدن فرد مي‌شود.از دوران مدرنیته به این سو،انسان با همين ترس به جهان مي‌نگرد و فراموش نكنيم كه بخشي از تفكر و جنبش‌هايي كه در دوران ما موتور محركه‌ي انسان اين دوران بوده‌اند از همين دوران مايه گرفته‌اند.اما زيست خود مدارانه و حيات تاريخي انسان "خود كامه"، هيچ گاه به او اجازه‌ي تشكيك و ترديد نمي‌دهد. قائم به ذات است و به همين خاطر" تنهايي" رابه"اجتماع" ترجيح مي‌دهد و بدین ترتیب توان "پرسشگری " را از خود سلب می نماید. محصول این شرایط برای جامعه ما، انزوا،‌تقدير گرايي، موعود پنداري،جبرزده‌گي، ‌تنهايي وروحيات دم غنيمتي گردیده،كه جامعه ما را با بحرانهای جدی مواجه ساخته است.وبه همين دلیل است كه" دوران گذار"در جامعه ما را علاوه بر چالش های جدی به یکی از آسيب‌پذيرترين جوامع جهان تبدیل نموده است.اما خوشبختانه همانگونه که اشاره گردید،بخشی از ذهنيت آگاه جامعه ما برمبناي همين "کنشگری ها"شکل گرفته است که می باید آن را به فال نيك گرفت ."کنش ها" در اثر مقاومت و باور، منجر به شكوفندگي مي‌شوند. مقاومت درمقابل همه‌ي جلوه‌هاي مقدروازپيش تعيين شده،که نتیجه آن دست يابي به پویائی و گشايش درهای بسته ای است که "کنش ها" بر پایه آن شکل گرفته اند.
با توجه به شرایطی که در بالا بدان اشاره کردم،میتوانم نتایج زیر را از آن استخراج نمایم:
۱-به هیچ فردی نمی توانم "رای دادن" و "رای ندادن" را توصیه کنم.(از منظر حقوق بشر)
۲- تداوم عملکرد نیروهای نظامی-امنیتی را برای مردم میهنم بسیار "زیانبار" می دانم.(در حوزه سیاسی-اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی)
۳- تمامی تلاش خود را برای تعمیق "جنبش نوین زنان" وحرکتها و "مطالبات" کلیه اقشار و گروهای اجتماعی معطوف می دارم.(از منظر جامعه شناسی)
بنا بر دلائل فوق:
انتخابات دهم نیز به مانند انتخابات گذشته ضد-دمکراتیک و هدایت شده در حوزه قوانین ناظربر حق انتخاب شدن و انتخاب کردن می باشد.
هیچ یک از"کاندیداهای" تائید صلاحیت شده ،کاندیدای من نیستند،ولی این به معنی چشم پوشی از استفاده- حق"مشروط"- من در این "فرآیند" نمی باشد.
برای مقابله با "سیاه ترین" شرایط ،و با توجه به ماده ۲۵ "قانون انتخابات" که مقرر می دارد:
"ماده ۲۵ ـ در موارد ذیل با تأیید هیأت نظارت یا نماینده وی برگهای رأی باطل ولی جزء آرای مأخوذه محسوب و مراتب در صورت جلسه قید و آرای مذكور ضمیمه صورت جلسه خواهد شد:
آرای غیر قابل خواندن؛
آرایی كه از طریق خرید و فروش به دست آمده باشد؛
آرایی كه سفید به صندوق ریخته شده باشد؛"
من نیز در مرحله اول"گزینش ۲۲ خرداد" و برای بیان " هستی" خود، اگر می توانستم "رای سفید" خودرا با هدف "نه" به احمدی نژاد و رهبران مافیای نظامی-امنیتی(گرچه به سوءاستفاده آن از سوی متولیان امر واقفم) می دادم. چون "تحریم نا کار آمد" را ،موثر نمی دانم.
اگر چه، دوست داشتم بجای"تحریم نا کارآمد"،با"جنبش تحریم" همراه می شدم

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد