|
اين سخن كه مى گويد: "تحريمى ها دور افتاده از فضاى سياسى داخل ايران" هستند بى اهميت است. آنچه مهم است، چه آنانى كه دعوى "دور نيافتاده از فضاى سياسى داخل ايران" دارند و چه آنانى كه متهم به "دورافتادگى" مى شوند هر دو مى دانند كه "فضاى سياسى داخل ايران" در چهارچوب يك "جمهورى" دينى رتق و فتق مى شود و آرايش نيروهاى سياسى فقط در همين دالان تيره و تار اين "جمهورى" مطرح است و نه بيشتر از اين، و نيروى سومى كه بتواند توازن قواى سياسى را به خارج از اين چهارچوب بكشاند كه فقط در اينصورت است كه مى توان موضوع روند دموكراسى را در ايران جدى گرفت، وجود خارجى ندارد. | |
دوره هاى "انتخاباتى" در "جمهورى" اسلامى ايران، هر بار بهانه اى مى شود تا فراخوان دهندگان و دعوت كنندگان به شركت در آن، به سبب نگرانى از شكست "سياسى" خويش يقه "تحريم" كنندگان را بگيرند و در همين رابطه براى اينكه به خود اعتماد بنفس دهند با صدايى بلند بگويند سياست "تحريم" انتخابات و يا "تحريم" كنندگان شكست خوردند. و يا بعضاً از "تحريم كنندگان" بپرسند "تحريم فعال و سازمانيافته" يعنى چه؟
بر حسب يك سياست معين، سياستى كه در چهارچوب اصلاح طلبىِ اسلام طلبان مطرح و در خدمت آنست، بى شك "تحريمى ها"(تحريم كنندگان) بعنوان نيروى سوم و نيروى فشار به حكومت دينى جهت عقب راندن آن از سياست دينى خويش كه اين مى تواند راه را به سمت دموكراسى بگشايد، محسوب نمى شوند بلكه "دشمن" و يا "دين ستيز" هستند. در واقع اين سياست معين و متعارف در "جمهورى" اسلامى، حضورى براى نيروى سوم در قالب سكولاريسم كه منظور ما از سكولاريسم توامان سكولاريسم سياسى و انديشه هر دو باهم است، قائل نيست.
اما اينكه به كرات از "تحريمى ها" پرسيده ى مى شود كه "تحريم فعال و سازماندهى شده" يعنى چه و يا چگونه موجوديت مى يابد پرسشى بلا موضوع است زيرا، نيرويى كه ما آنرا سكولاريسم در سياست و در انديشه دانستيم بعنوان جريان سوم "تحريمى" حضورى در فضاى سياسى ايران ندارد بلكه هر چه هست نيرويى همبسته و متصل به اصلاح طلبانِ اسلام طلب درون حكومت است كه خواهان تفسير ديگرى از اسلام به جهت تعديل كردن نظام سياسى ايران مى باشند يعنى "جمهورى" اسلامى" بر شالوده نوعى از تفسير اسلام. هيچ تفسيرى از اسلام كه معطوف به نظام سياسى باشد نمى تواند موجبات تحول نظام سياسى را فراهم آورد. تحول نظام سياسى بواسطه خروج ارزشهاى دينى از آن امكانپذير مى شود و چنين تحولى لازمه اش حضور نيروى سكولار است.
تحريم واقعى و تأثيرگذار از طريق نيروى سوم خارج از چهارچوبه هاى سياست متعارف در "جمهورى" اسلامى اِعمال مى شود. اهمال در اين امر يعنى تداوم فقدان نيروى سوم و فقدان اين نيرو يعنى "ريخته بودن ترس حكومت" و حكومتى كه ترس نداشته باشد مى كُشد، مى برد و مى خورد.
اين سخن كه مى گويد: "تحريمى ها دور افتاده از فضاى سياسى داخل ايران" هستند بى اهميت است. آنچه مهم است، چه آنانى كه دعوى "دور نيافتاده از فضاى سياسى داخل ايران" دارند و چه آنانى كه متهم به "دورافتادگى" مى شوند هر دو مى دانند كه "فضاى سياسى داخل ايران" در چهارچوب يك "جمهورى" دينى رتق و فتق مى شود و آرايش نيروهاى سياسى فقط در همين دالان تيره و تار اين "جمهورى" مطرح است و نه بيشتر از اين، و نيروى سومى كه بتواند توازن قواى سياسى را به خارج از اين چهارچوب بكشاند كه فقط در اينصورت است كه مى توان موضوع روند دموكراسى را در ايران جدى گرفت، وجود خارجى ندارد.
نيكروز اعظمى
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد