logo





چرا حمله به بنی صدر؟

چرا رفسنجانی و بهزاد نبوی اين آزاديخواهان جديدالظهور و حاميان موسوی به بنی صدر توهين و حمله ميکنند

چهار شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۰ ژوين ۲۰۰۹

م. مصطفوی

m-mostafavi.jpg
در اين روزها شاهد تسريع حوادث سياسی در ايرا ن هستيم. در نامه ديروز رفسنجانی به خامنه ای که در آن نگرانی شديد خود را از آينده رژيم ابراز کرده است از جمله به او نوشته است:
"بعد از جريان شوم ۱۴ اسفندماه ۱۳۵۹ (در اين سالروز مصدق، بعد از حمله چاقو کشان و چماقداران حزب جمهوری اسلامی به رهبری بهشتی و رفسنجانی و خامنه ای، بنی صدر به افشاگری مستقيم درباره دستگاه سرکوب رژيم پرداخت) با ارشاد امام و بنيان‌گذار جمهوری اسلامی، شهيد مظلوم دكتر بهشتی و جناب‌عالی و اينجانب كه در شعارهای مردمی به عنوان „سه ياور خمينی“ شناخته شده بوديم، با همراهی نيروهای انقلابی و بخصوص نمايندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوری اسلامی توانستيم در جهت زدودن غبارهای ابهامات و سم‌پاشی‌ها اقدامات مؤثری انجام دهيم و امام راحل درد آشنا با تشكيل گروه حقيقت‌ياب و داور، بخشی از حقايق را آشكار ‌كردند. نتايج آن، آگاهی بيشتر مردم و رسوايی فتنه‌گران و در نهايت نجات كشور از خطری بود كه دشمنان استكباری و ضد انقلاب طراحی كرده بودند.البته اينجانب قصد ندارم كه دولت موجود را مثل دولت بنی‌صدر معرفی كنم و يا سرنوشتی شبيه آن دولت را برای اين دولت بخواهم، بلكه مقصود اين است كه بايد مانع گرفتار شدن كشور به سرنوشت آن روزگار شد."
بهزاد نبوی هم در سخنرانی پريروز خود در حمله به بنی صدر ميگويد "وقتی بنی صدر با ۱۱ ميليون رأی، كه نسبت به جمعيت سال ۱۳۵۸، رأی بالايی بود، رييس جمهور شد و از روز اول عليه من و همفكرانم شمشير كشيد، از كشور خارج شد، اما بهزاد نبوی ايستاد و مقاومت كرد تا چهره واقعی بنی صدر برملا شد و وی با برداشتن زير ابرو و پوشيدن لباس زنانه از كشور فرار كرد. خيال حضرات را راحت كنم، اگر به فرض محال با مهندسی انتخابات، كه برنامه آن را تدارك ديده‌اند، اتفاقی كه می‌گويند بيفتد، در كشور خود و در كنار ملت خود خواهم ايستاد و شيادان، كذابان و رمالان را رسوا كرده و وادار به پيروی از راه بنی صدر خواهيم كرد."
چند تن ديگر از اصلاح طلبان نيز به حمله به بنی صدر ادامه داده اند. اين سوال مطرح می شود که چرا در اين موقعيت و اوضاع و احوال که اصلاح طلبان مدعی هستند برای آزادی عليه احمدی نژاد ميجنگند به توهين و حمله به بنی صدر ادامه ميدهند؟
بهزاد نبوی که از کارگزاران استبداد سياه دهه ۶۰ است و در زمان نخست وزيری موسوی به او کمک بسيار کرد و امروز لباس آزاديخواهی به تن کرده است همانند احمدی نژاد بدون واهمه دروغ ميگويد دروغ سخيف و بزرگ او در باره نوع خارج شدن بنی صدر از کشور نشانگر انديشه فردی از مسئولين اصلی سرکوب دهه ۶۰ است که برای مسولين آن دوران احساس خطر کرده است. براستی آنها، يعنی همه اصلاح طلبان در باره واقايع سالهای اول انقلاب دروغ ميگويند و دروغهای آنان کوچکتر از دروغهای احمدی نژاد نيست و در برخی موارد بسيار وقيحانه تر است. ۲۸ سال پيش بنی صدر برای حل بحران سياسی کشور تقاضای مراجعه به مردم کرد و استبداديون به رهبری خمينی با بستن روزنامه ها و کشتار سير تحول انقلاب را به انحراف بردند. هنوز بعد از اين همه سال به خيانتی که در سال ۶۰ کردند افتخار ميکنند زيرا ميدانند که پاسخی برای اعمال خود ندارند. قرار دادن بنی صدر در کنار احمدی نژاد برای اين است که با يک تير دو نشان بزنند. هم احمدی نژاد را خفه کنند که از افشاگری هايش در هراسند و هم چهره بنی صدر را نزد جوانان که او را نديده اند خراب کنند. رفسنجانی نيز به خامنه ای يادآور می شود ما که با هم آن بلاها را بر سر اين انقلاب و آزاديخواهان آن آورديم بايد هوشيار باشيم که نظام در خطر است. اگر از طرفی اين نوع افشاگريها ادامه پيدا کنند و از طرف ديگر مردم به خيابانها بريزند و به دادن شعار بپردازند جريان غير قابل کنترل می شود. در اصل رفسنجانی که حامی اصلی موسوی است خود را در مظان يک حمله گازانبری می بيند. از ديد او افشاگريهای احمدی نژاد که افشاگريهای طرف مقابل را در پی دارد و حرکتهای مردم و بالا رفتن سطح مطالباتشان نظام را به لبه پرتگاه برده است. او به صراحت به رهبر ميگويد اگر من بروم تو هم خواهی رفت تا دير نشده اوصاع را کنترل کن. او خوب ميداند که احمدی نژاد ول کن ماجرا نيست و حرکت سبز توی خيابانها نيز در پی حمايت از او نخواهد بود بلکه بخشی از مردم بهانه ای پيدا کرده اند که عليه نظام ولايت فقيه عمل کنند. از اينروست که رفسنجانی رهبر را پای ديوار گذاشته است. بنی صدر نيز در اين بين مانند خاری در چشم استبداد است زيرا او حاضر و فعال بيانگر ارزشهای انقلابی است که مردم ايران کردند و هم احمدی نژاد و هم اصلاح طلبان ميدانند که با آن انقلاب بزرگ و ارزشهايش يعنی استفلال و آزادی چه کرده اند. از اينروست که گمان ميکنند بايد با توان هر چه تمامتر خود را از شر او آسوده سازند. اما هم احمدی نژاد هم رفسنجانی و هم اصلاح طلبان دريافته اند که بهمن مطلبات به حق مردم قدرت آنها را در هم خواهد شکست و روزی بايد پاسخگوی کليه خيانتها و جنايتها و فسادهايی که کرده اند باشند. سوال اين است کسانی که به کودتا عليه منتخب اول مردم افتخار ميکنند، ۸ سال ادامه جنگ و کشتار هزاران زندانی سياسی را توجيه ميکنند چگونه مينوانند از احمدی نژاد بهترباشند؟ چگونه ميتوان دست خود را آلوده کرد و نام رضايی، احمدی نژاد، موسوی و يا کروبی را بروی برگه رای نوشت؟ تحريم اين انتخابات و پی گيری مطالبات، خصوصا مطالبه حق حاکميت ملی انتخاب شايسته ای ست که بايد پيش گرفت.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد