logo





علیرغم همه دستکاری های انتخاباتی،
وحشت رهبر رژیم از کجا بر می خیزد؟

دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۲ فوريه ۲۰۱۶

ارژنگ بامشاد

سخنان علی خامنه ای، در بیست و نهم بهمن ماه ۱۳۹۴ با مردم تبریز، تردیدی باقی نمی گذارد که رهبر رژیم از انتخابات کاملآ مهندسی شدۀ هفتم اسفندماه هم به وحشت افتاده است.  او در این سخنرانی به صراحت ائتلاف تحت رهبری هاشمی رفسنجانی را جریانی "مرعوب غرب و امریکا"، و "به دنبال حاکمیت جریان اشرافی گری" دانست و با اشاره غیرمستقیم به سخنان هاشمی رفسنجانی گفت:" بیشتر این افراد متوجه صحبت های خود نیستند و نمی توان آنها را متهم به خیانت کرد، اما آنها باید متوجه شوند که نتیجه این هم صدایی، تکمیل کردن نقشه خطرناک دشمن است". رفسنجانی به مناسبت دهه فجر و سالگرد ورود خمینی به ایران در سال ۱۳۵۷، در ترمینال شماره یک فرودگاه مهرآباد گفته بود: «صلاحیت شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمی‌کنید؛ شما صلاحیت خود را از کجا آورده‌اید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما اجازه داد که یکجا بنشینید و داوری کنید؟ برای مجلس و دولت و جاهای دیگر و اختیارات را در دست بگیرید؟ چه کسی اجازه داد که اسلحه برای شما باشد و تریبون‌ها برای شما باشد؟ چه کسی اجازه داد که تربیون‌های نماز برای شما باشد و صداوسیما برای شما باشد؟ چه کسی به شما این‌ها را داد؟ اگر امام خمینی و نهضت ایشان و اراده عمومی مردم نبود هیچ‌کدام از این‌ها نبودند.»
 
به دنبال روشن شدن کامل لیست کاندیداهای تائید صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان، ائتلاف تحت رهبری هاشمی رفسنجانی با ارائه لیست های متحد برای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، تاکتیک "جیم پَر" را برای بیرون راندن مثلث "جنتی، یزدی، مصباح" کلید زده اند. این تاکتیک، به دنبال سخنان هاشمی رفسنجانی علیه شورای نگهبان می خواهد صلاحیت آنها را در انتخابات رد کند. همین شیوۀ کار، خشم خامنه ای و مریدان "ولایت امر" را برانگیخته است. حمله شدید و بیسابقه خامنه ای به "رادیوی انگلیسی" که به تشریح این ترفند پرداخته بود، بیانگر نگرانی او از احتمال تحقق این شیوه مهره چینی است.
 
سکانداران قدرت می دانند که پایه رأی آنها در میان مردم در خوشبینانه ترین حالت  چیزی پائین تر از ۱۵درصد آراء می باشد. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ که سعید جلیلی نماینده مورد نظر رهبر و سکانداران قدرت بود، پایه رای مریدان رهبر رژیم در میان واجدین حق رای، ۸ درصد و در میان شرکت کنندگان در انتخابات ۱۱درصد بود، در شرایطی که مشارکت در این انتخابات چیزی حدود ۷۲درصد آرا اعلام شده بود. این اقلیت ده درصدی تمامی امکانات نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و بخش اعظم امکانات اقتصادی کشور را یکجا در اختیار خود گرفته است.
 
واقعیت این است که همه مردم در انتخابات جمهوری اسلامی مشارکت نکرده و نمی کنند. نگاهی به نحوه عمل مردم نشان می دهد که اگر از آن اقلیت کوچک که از سر بی تفاوتی و یا به هر دلیل دیگر در انتخابات شرکت نمی کنند، بگذریم، یک اقلیت ۲۰ تا۳۰ درصدی در سراسر کشور انتخابات را تحریم می کنند. از نگاه این اقلیت چشم گیر، انتخابات در جمهوری اسلامی نه آزاد است، نه دمکراتیک و نه  عادلانه. تحریم کنندگان انتخابات بر این نظرند که ارگان های "انتخابی" در ساختار قدرت جمهوری اسلامی، هیچ نقش مؤثر و تعیین کننده ای ندارند. حضور ۸۰ درصدی اصلاح طلبان در مجلس ششم، در شرایطی که قوه مجریه را نیز در اختیار داشتند، این حقیقت را به اثبات رسانده است.
 
اما جدا از جهت گیری آراء در تائید نظام یا مخالفتت با  آن، در دو دهۀ اخیر شاهد نوع سومی از رأی یعنی رأی اعتراضی مردم بوده ایم. آرای اعتراضی مردم در خرداد ۷۶ محمد خاتمی را به کرسی ریاست جمهوری نشاند تا کاندیدی اصلح رهبر رژیم، زمین گیر شود. همین آراء ، مجلس ششم را بر سر کار آورد تا خاری در چشم دستگاه ولایت باشد. دستگاهی که با حکم حکومتی تمامی تلاش این مجلس را نقش بر آب کرد و حتی با تعطیل فله ای روزنامه ها، نشان داد که نه قوه مقننه و نه قوه مجریه در مملکت "امام زمان" کاره ای نیستند و حرف اول و آخر از آنِ ولی امر مسلمین است. اگر امروز محمد خاتمی ممنوع السفر، ممنوع التصویر و ممنوع القلم می شود، تاوانی است که باید به آن رأی اعتراضی مردم بدهد زیرا خود او که جز سرسپردگی به نظام اسلامی کار دیگری نکرده است. اگر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی در  پنج سال گذشته در حصر و انفرادی زندگی کرده اند، دارند تاوان رأی اعتراضی مردم در خرداد ۸۸  و اعتراضات ضد استبدادی پس از آن را می دهند. آنها این شجاعت را از خود نشان دادند که به اعتماد مردم پشت نکنند وگرنه، آنها جز بازگشت به "دوران طلائی امام" خواستۀ دیگری نداشتند. اگر امروز هاشمی رفسنجانی و یارانش متهم به "خیانت" و متهم به "نفوذی" آمریکا و غرب می شوند بدان علت است که مردم در رأی اعتراضی خود در انتخابات ۹۲ با رد کاندیدای ولی فقیه، طرح و برنامۀ  مریدان بیت، پایداری های و مثلث "جیم" به عنوان تئوریسین های داعشیان شیعه را بر هم ریختند.
 
واقعیت این  است  که رأی اعتراضی مردم، چیزی نیست جز به توپ بستن عمود خیمه نظام اسلامی. شعور جمعی مردم بسیار فراتر از ارزیابی های ساده دلانۀ گروه های سیاسی و مدنی است که هنوز هم امید به اصلاح این نظام بسته اند و با ارائه شعار  "انتخابات برنامه محور" یا «کمپین تغییر چهره مردانه مجلس»، تصور می کنند می توان از مجلس شورای اسلامی و نمایندگان آن امید اصلاح امور را داشت. آنچه باعث وحشت حاکمیت و شخص اول رژیم شده نه عبور چند نماینده به مجلس شورای اسلامی یا مجلس خبرگان به دقت مهندسی شده،  بلکه آرای اعتراضی مردمی است که ممکن است استوانه های مدافع ولایت را سکۀ یک پول کنند. هر چند برای حضور این مهره ها در مجلس خبرگان حتی در صورت سیلی خوردن از مردم، هنوز شورای نگهبان تیغ ابطال صندوق های رأی را نیز در اختیار دارد.   کاری که در انتخابات۲۹ بهمن ۷۸  کرد که مصطفی تاجزاده در ماجرای ابطال یک چهارم آرای تهران نوشت: «آقای جنتی بدون توجه به نتايج سه بار شمارش آرا، هفتاد روز پس از انجام انتخابات با تغيير منصوبان خود در دو هيأت نظارت بر انتخابات شهرستان و استان تهران، سه فرد جديد را كه در برگزاری انتخابات تهران مسؤوليت نداشتند، مأمور بازشماری آرا كرد! اين هيأت مجدداً آرای ۳۵۰ صندوق را بازشماری كرد، اما پيشنهاد ابطال ۵۳۴ صندوق را از ۱۳۰۰ صندوقی كه تا آن زمان در سه مرحله بازشماری شده بود، به دبير شورای نگهبان ارائه كرد! براساس آن گزارش، حدود ۷۰۰ هزار رأی شهروندان تهرانی غيرقانوني اعلام و آرای آن باطل شد. اين تصميم نتيجه انتخابات را تغيير داد و آقای حداد عادل به جای آقای عليرضا رجايی به مجلس راه يافت.»
 
در هفتم اسفندماه امسال نیز مردم با انتخاباتی دیگر روبرو هستند. روشن است که حاکمیت اسلامی باز با سه گزینه تائید، تحریم و اعتراض روبرو خواهد بود. سکانداران قدرت باز با کابوس انتخابات روبرو شده اند. آنها از واکنش های غیرمترقبه مردم هراسانند. هم از تحریم گسترده و سازمانیافته می ترسند که  اعلام علنی و گستردۀ  عدم مشروعیت رژیم اسلامی است. تحریمی که از سوی بسیاری از گروه های سیاسی مخالف نظام اسلامی اعلام شده است؛ هم از رأی اعتراضی مردم هراسانند که ممکن است بسیاری از  حلقه به گوشان بیت رهبری را از راه یافتن به مجلس خبرگان و شورای اسلامی باز دارد و حتی بدتر از آن تاکتیک "جیم پَر" را به یک واقعیت تبدیل کند و بی اعتباری کامل و همه جانبه شورای نگهبان  و حامی اصلی آن  را یک بار دیگر به جهانیان اعلام دارد. سکانداران قدرت بر این باور بودند که با مهندسی دقیق انتخابات در مرحله گزین کاندیداها، انتخاباتی بی دردسر را برگزار خواهند کرد. اما اکنون که جنگ باندهای قدرت و جناح های رژیم به مراحل حساسی رسیده است، آنها با نگرانی زیادی به نحوه برخورد مردم در هفتم اسفندماه چشم دوخته اند. در چنین شرایطی که  هیچ راهی برای انتخاب نگذاشته اند، تحریم انتخابات بهترین گزینه است، اما این که تحریم گسترده و سازمان یافته یک بار دیگر عدم مشروعیت حکومت اسلامی را به نمایش خواهد گذاشت و یا رأی اعتراضی مردم ، دستگاه ولایت را به توپ خواهد بست، دو گزینه  و دو تاکتیک مردم در انتخابات است که تنها در فردای هفتم اسفند می توان در باره آن سخن گفت. نباید از یاد برد که آرای اعتراضی بخش بالائی از مردم، نه ناشی از توهم به رژیم یا حتی اصلاح طلبان و نه ناشی از حمایت از رژیم یا بخشی از باندهای قدرت و ثروت،  بلکه گزینه ای است در تعادل قوای موجود برای زدن سیلی به خیمه نظام اسلامی در راه باز کردن مسیری بسوی نجات از جهنمی به نام جمهوری اسلامی.
جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ برابر با ۱۹ فوريه ۲۰۱۶


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد