logo





بحران(ها)ی اتحادیه اروپا و نگرانی ها از رویش راست افراطی.

اتحادیه اروپا سال ۲۰۱۶ را چگونه از سر خواهد گذراند؟

شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۹ ژانويه ۲۰۱۶

حسن نادری

بنظر میرسد که اتحادیه اروپا در وضعییت کنونی اش با بحرانها یی مواجه است. بدون شک این قطببندی اقتصادی و سیاسی حاصل تلاش مردان و زنانی است که بعد از جنگ جهانی دوم برای اجتناب از تکرار شوم جنگ،شجاعانه نطفه های اتحاد را از بازار مشترک دو رقیب تاریخی قاره اروپا یعنی فرانسه و آلمان شروع و سپس کشورهای هلند،بلژیک،لوکزامبورگ و ایتالیا به آن پیوستند. گرچه انگیزه و منطق درونی اقتصاد مقدم بر همگرائی این کشورها شد اما این منطق نمیتوانست در همین نقط توقف کند و نیاز به گسترش آن مستلزم اراده سیاسی بود که بعد از فروپاشی دیوار برلین ،فراگیری و گستردگی و برداشتن مرزها و تردد شهروندان و سرمایه را شتاب بخشید. دامنه این گستردگی اما خارج از اراده رهبران سیاسی 19 کشور تشکیل دهنده اروپای غربی بود و "تحمیل" کشورهای اروپای مرکزی و شرقی با فرهنگ و تاریخ ویژه خود توسط ناتو بر پیکر اتحادیه اروپا منجر به بحرانهای پی در پی کنونی در اتحادیه اروپا شد که از زمان شکلگیری آن و نیز در 50 سال گذشته این چنین حاد نبوده است. نگرانی از آینده اتحادیه موجب شد تا عده ای از سران این اتحادیه واکنش نشان دهند. به گفته آقای "گونتر اوتینگر" کمیسر آلمانی در امور دیجیتال در کمیسیون اتحادیه اروپا : " من برای اولین بار خطر فروپاشی اتحادیه اروپا را لمس میکنم". اما در جواب باین نگرانی ، آقای ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اجرائی اتحادیه اروپا، با کنایه و شوخی میگوید:" بدون توهم" در مورد سال پیش رو او بیش از اندازه جوان است تا قضاوت کند که آیا سال 2015 سخت ترین سال در تاریخ اتحادیه اروپا بوده است"..
بحران سیاسی کنونی با ورود انبوه پناهجویان حاکی از برداشت دو نوع تعریف از حقوق بشر است که برای اغلب کشورهای اروپای غربی پر سابقه است. این امر برای کشورهای اروپای شرقی تازگی دارد. مضافا اینکه این کشورها در بازسازی زیر بناهای اقتصادی هنوز نیاز به کمکهای مالی اتحادیه اروپا دارند. اما اتحادیه اروپا از سال 2008 تاکنون قدم به قدم از چاله به چاه بحران اقتصادی افتاده است. همه چیز از بحران مالی آمریکا از سال 2007 آغاز و در سال بعد اثراتش به قلمروه اروپا رسید. بحران اقتصادی ای بدتر از بحران مالی 1929 که همچنان ادامه دارد. بحرانی که میتوانست اتحادیه اروپا را به نابودی بکشاند و تا این لحظه هم چشم انداز برون رفت یونان از بحران به چشم نمیخورد.
ماجراجوئیهای سیاست خارجی آمریکا و نیز انگلیس و فرانسه منطقه جغرافیائی کشورهای مشرق و مغرب را بی ثبات نمودند و این هم به نوبه خود موجب پناه جوئی یک میلیون نفر در اتحاد اروپا و منجر به گسترش اشکال جدیدی از تروریسم اسلام گرا در خاک اروپا شد. سیاستهای آزمون و خطاء و ناشیانه اتحادیه اروپا و زیر فشار سیاست خارجی آمریکا،باعث بیداری خرس روسیه شد که در پی آن بخشهائی از اوکراین از دست دولت مرکزی اوکراین خارج شدند. این عوامل به بروز تنشی بیسابقه بین شرق و غرب پس فروپاشی بلوک کمونیستی اروپای شرقی در سال 1990 منجر شد.
در مواجهه با این بحرانها، کشورهای اروپایی همچون گدشته نتوانستند بروز بحران را ببینند و بویژه نتوانستند از وقوع آن پیشگیری کنند. زیرا این امرمستلزم آن بود که همه کشورهای اتحادیه اروپا به تصمیم مشترک گردن نهند. این در حالیستکه هیچ کشوری و بویژه کشورهای اروپای شرقی حاضر به تن دادن به سیاست خارجی مشترک نبودند و بدتر از آن در پی تعرض و انتقام گیری تاریخی از روسیه برآمدند.
اتحادیه اروپا اما در بعضی مواقع و بخصوص در پیشگیری از تلاشی حوزه پولی اورو "موفق" عمل نمود.اگر در دستیابی به تفاهم با 19 کشور ممکن بود اینک با 28 کشور با مشکلاتی روبروست. نمونه بارز آن بحران پناهجویان است که چشم انداز روشنی برای حل آن دیده نمیشود زیرا مواضع سخت گیرانه و غیر انسانی کشورهای اروپای مرکزی و شرقی بر سر حل بحران موجب بروز اختلافات دیدگاهی بین شرق و غرب شد.
در حالی که برای برخی از کشورهای اروپای غربی، در درجه اول آلمان، پناهندگی و احترام به اقلیت ها ارزشی است که در مقابل تاریخ پر تلاطم و خشونت آمیز به ارث برده است، اما برای کشورهای اروپای شرقی که اینک به دموکراسی غربی پیوستند، دارای برداشت خاصی از حقوق و احترام به حقوق اقلیتها هستند. آنها هنوز خود را قربانیان تاریخ میدانند و هیچگونه تعهدی نسبت به حوادث کنونی ندارند. اگر این کشورها علاقمند به کمکهای مالی اتحادیه اروپا هستند اما در مقابل همبستگی برای آنها دارای مفهومی یکطرفه است. آنها از رساندن کمک و پذیرش پناهجویان خودداری کردند. این در حالیست که اکثر این کشورها در همآهنگی و در خدمت تجاوز جنگی ایالات متحد آمریکا در سال 2003 به عراق شرکت کرده بودند و به سهم خود مسئول شرایط حاد کنونی هستند. این کشورها با خشونت از پذیرش پناهجویان مسلمان خودداری کردند و پناهجویان را مغایر با فرهنگ و تمدن اروپائی ارزیابی میکنند. دیوارهای مرزی به سرعت در اکثر کشورهای شرقی ساخته شده و طرح های پیشنهادی کمیسیون به اتحادیه در اعتراض به اقدامات این کشورها با مخالفت قاطع آنها مواجه گشت.
این در خود فرو رفتن در چارچوب جغرافیای ملی این کشورها ناشی از بحران اقتصادی ای است که زمینه های برآمد جریانات سیاسی پوپولیستی اروپا هراسی را فراهم ساخت. همانطوریکه پس ازبحران اقتصادی 1929، چندین کشور تصور می کردند که فاشیسم بهترین پاسخ به چالش های آن زمان بود،اینک بعد از هشتاد سال، اقشار و طبقاتی از مردم در بعضی از کشورهای اروپائی وسوسه مشابه ای را اما با راه حل افراطی به نام "پوپولیسم" در پیش گرفتند. در حال حاضراین "پوپولیسم" در قالب راست اقتدارگرا در لهستان و مجارستان در قدرت هستند و در شکل ائتلاف در دولتهای بلژیک، دانمارک و فنلاند شرکت دارند و در سوئد، فرانسه، هلند، ایتالیا در حال رشد است. طنز تاریخ اینستکه تنها آلمان و کشورهای که در گذشته دیکتاتوری را تجربه کرده بودند مانند اسپانیا، پرتغال، یونان از غلطیدن به این خطر تا این هنگام مصون ماندند. تروریسم اسلامگرائی هم مزید بر علت شد تا این احزاب پوپولیستی با سوء استفاده از شرایط ، مواضع خود را در طرد خارجیان تقویت کنند.
باید به صراحت اظهار داشت که در حال حاضر پروژه اروپایی که بر اساس صلح، مدارا، آزادی، حاکمیت قانون و باز بودن به روی جهان یک چالش تاریخی و با افتخار و غرور از آن صحبت میشد،اینک با معضلی بنام دفاع از منافع ملی تنگ نظرانه وگمراه کننده روبروست.
پرسش اینستکه تا چه مدت دیگر پروژه ساختمان اتحادیه اروپا که بر ویرانه های بعد از جنگ جهانی طرح ریزی شده بود در مقابل حملات تبعیض گرایان و خارجی ستیزان میتواند مقاومت کند ؟ رهبران اروپا، راست و "چپ"، به جای اقدام علیه افکار عمومی افراطی متاثر از بحران، سعی میکنند برای جلب آرای افراطی به دنبال شعارها و تصامیم جریانهای افراطی بدوند. بنظر میرسد که هیچ چیزی قادر به جلوگیری از رویش ناسیونالیستی که در گذشته صدمات جبران ناپذیری را به اروپا و جهان تحمیل نمود،وجود ندارد مگر آنکه نیروهای ترقیخواه و بشر دوست باردیگر در جبهه ای مشترک علیه رویش افراط گرایان دست در دست هم دهند و بدیل سیاسی و اقتصادی و پروژه نوینی را در روابط بین المللی در راستای صلح و عدالت اجتماعی و همبستگی و در مقابل جهانی سازی لجام گسیخته ارائه دهند.

حسن نادری
8 ژانویه 2016

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد