آقاى فرانسوا هولاند پاى جاى پاى جرج دبليو بوش نگذاريد !

اساس اين مطلب چنانكه از تاريخش پيداست چهار روزپس از اقدام تروريستى در پاريس نوشته شد و براى چند ساعت هم بر همين صفحه قرار گرفت ضرورت متمركز شدن بر محكوميت همه جانبه اقدام جنايتكارانه ترور و توجه به احساسات آسيب ديدگان ايجاب مى كرد پرداختن به دلنگرانى ها را به وقت خودش وا گذاشت .
خطاب اين نامه رئيس جمهور فرانسه است اما بسيار روشن است كه مى تواند ميليونها شهروند فرانسوى چون خودم با اصليت خارجى باشد كه در فرانسه يا ساير كشورهاى دمكراتيك زندگى مى كنيم و از ميزان تأثيرگذارى خود در ميان دوسويه اين ماجراء ( شهروندى و خارجى ) يا بى توجه ايم و يا در كل استعفاء داد ه ايم و خو د نيز بر اين حاشيه نشينى مهر تأئيد زده ايم .

قبل از هر چيز اعلام كنم كه دردمندجانباختن انسانهاى بى گناهى هستم كه در شب سيزده نوامبر توسط جنايتكاران كوردل و حرفه اى در پاريس ، در كمال شقاوت ، به قتل رسيدند.
يكى از فرزندانم در حاليكه كمتر از دوماه به زايمانش باقيست به همراه شريك زندگيش از جمله جان بدر بردگان اين جنايت شوم هستند . اما چه فرقى مى كند ، ديشب كه جلو تلويزيون ، دخترم در كنارم نشسته بود و به اتفاق، ناظر عكس ونام جوانانى بوديم كه با دو سه متر فاصله از آنها، دريكى از رستوانهاى مورد هجوم ، بر خاك افتاده بودند از سالن خارج شدم تا راحت براى آن عزيزان بگيريم و اضطراب فرزندم را بيشتر نكنم .
از همينجا به خانواده هاى داغدار قربانيان ، به شما و از طريق شما به ملت فرانسه تسليت مى گويم وآرزو مى كنم با بردبارى تمام اين واقعه تلخ را پشت سر بگذاريم .
و اما من ، هم به عنوان فردى كه جنگ وخشونت را با تمام وجود دركشور خود، ايران ، لمس كرده است و بهمين علت فرانسه را به عنوان موطن دوم خود برگزيده است (و از اين بابت نهايت قدردانى را از كشور ميزبان دارد )و هم بعنوان يك كوشنده سياسى كه نمى تواند نسبت به رويدادهاى پيرامونش بى تفاوت باشد ، با جزئيات ، مباحث ، موضعگيريهاو بويژه سخنان شما را پى گرفته ام . بايد بگويم از برخى راه حلهاى پيشنهادى شما به كنگره ( اجلاس مشترك نمايندگان شوراى ملى و سنا ) به شدت متعجب شدم .به برخى از موارد آن اشاره مى كنم .
١- شما، قبل از تشكيل كنگره، در اقدامى كم سابقه و بدون هيچ مجوزى از شوراى امنيت سازمان ملل حملات گسترده هوائى به خاك سوريه را آغاز كرده ايد و همچنان ادامه مى دهيد بدون اينكه در اين فضاى احساسى، گزارشگر و يا خبرنگارى بتواند از اهداف و كارائى اين راه حل در مهار داعش اطلاع رسانى نمايد . آيا اين كار شما مى تواند در خدمت اهدافى باشد كه نام مى بريد و يا خير ؟ يك تلافى جوئى صرف و تبليغاتيست؟
آيا مى خواهيد نام شما در كنار جرج دبليو بوش در تاريخ بماند و يا دستكم جانشين او آقاى باراك اوباما ؟
آيا مناسب تر نبود كه صبر مى كرديد تا راه حل سياسى بازبينى شده خودتان ، مقدم بر عمليات نظامى مى شد؟
٢- برخلاف موضع بسيار منطقى شما و آقاى مانوئل والس ، نخست وزير ، پس از ترورهاى جنايتكارانه ماه ژانويه ، كه معضلات اجتماعى متراكم شده در برخى محلات و حومه ها را بدرستى پيش كشيده و يكى از بسترهاى اصلى عضو گيرى جريانات تاريك اندش دينى و فرقه گرا دانستيد و در واقع در برابر جريان راست و راست افراطى كه با بى توجهى تمام انگشت اتهام را بسوى جمعيت پنج ميليونى «مسلمان» نشانه رفته بودند ايستاديد اين بار حتى يك كلام در اين باره از شما شنيده نشد . شما كه خود بدرستى عنوان مى كنيد اين بار فرانسوى به دست فرانسوى كشته شد فكر نمى كنيد كه هزاران فرانسوى از همين دست وجود دارند و تا ميدان رشد و نمو آنها كه همان به حاشيه رانده شدن است بر طرف نشود هر پيشنمازى را هم براى آنها برگماريد فقط خرج محافظت ازاو را بر بودجه دولت افزوده ايد ؟
٣- شما در پيشنهادات ديروزتان به كنگره، اصلاحاتى را پيشنهاد كرده ايد كه تا همين چند سال پيش بدرستى در ليست قرمز شما قرار داشت . لغوتابعيت فرانسوى افرادى كه تابعيت دوگانه دارند و مخل امنيت ملى تشخيص داده مى شوند . پيشتر، رقيب انتخاباتى شما آقاى نيكلاسركوزى، در دوره پيشين رياست جمهورى خود، مرحله اى از اين پيشنهاد را به قانون تبديل كرده است ، اما ايشان هم ، زمين را زير پاى خود تا بدين حد سست نديد كه تابه خاكريز آخرى برسد كه شما امروز رسيده ايد . شما امروز طى پيشنهادى كه به كنگره داده ايد در صدد هستيد چنان تغيرى در قانون اساسى كشور وارد كنيد كه هر فرانسوى را به صرف اينكه بتواند يا بتوانيد تابعيت دومى براى او بيابيد از تابعيت فرانسوى خود محروم نمائيد . به اتهام اخلال در امنيت ملى . همه مى دانيم كه اخلال در امنيت ملى اتهامى است كشدار ، به خصوص اگر با قانون شرايط اضطرارى جمع شود و پليس بتواند بدون حكم قاضى در هرزمان خواست هر كس را بدين اتهام مورد تعقيب قرار دهد . آيا راهكار درست در يك نظام متكى بر حكومت قانون اين نيست كه هر كس مرتكب خلافى شده است از راه قانونى مورد تعقيب قرار گيرد و اگر جرم و يا جنايت او محرز بود در همان محل ، زندانى شود . جاى جنايتكار زندان است و نه كشور ثالث .از زاويه كشور ثالث نمى توان از شما سئوال كرد كه مرگ خوب است اما براى همسايه ؟
مگر اينكه به موجب چنين تصميمى قرار باشد به مطالبه ديرينه راست افراطى و نيروهاى خارجى ستيز ميدان دادتا هر روز گروهى را به بهانه هاى مختلف از كشور اخراج كنند ؟ !
شما چنين پيشنهادى در قانون اساسى را با شعار انتخاباتى خود كه بموجب آن قرار بود خارجيها هم كه حتى تابعيت فرانسوى ندارند در انتخابات محلى حق رأى داشته باشند چگونه توضيح مى دهيد ؟ فكر نمى كنيد اگر به اين وعده خود عمل كرده بوديد امروز يك گام در مبارزه با تروريسم جلو تر بوديد و اين بار زمين را زير پاى كوردلان تروريست كه در ميان همين بخش ِبه حاشيه رانده شده جامعه در حال عضوگيرى هستند سست تر كرده بوديد ؟

٤- بخش ديگرى از پيشنهادات شما از چنين پيچيدگى قضائى اى برخوردار بود و چنان با دقت به مواد قانونى اشاره مى شد كه شك دارم پارلمانتاريستهائى كه در حضور شما بودند به تمام دقايق آن واقف باشند . آنچه از اين بخش مستفاد مى شود محدود كردن آزاديهاى فردى و اجتماعى و روندهاى قضائى به نفع قدرت ِنهادهاى انتظامى و امنيتى است .برقرارى چنين محدويتهائى ممكن است در كوتاه مدت براى خنثى كردن برخى توطئه ها مفيد باشد اما خوب مى دانيد تداوم آن و به خصوص تغيير قانون اساسى به منظور ابديت بخشى بدانها مى تواند به ساختار و نظام دمكراتيك فرانسه آسيب جدى وارد كند .
در اينكه حفظ امنيت شهروندان با اقدام سنجيده و بموقع مى بايست تأمين شود كمترين ترديدى نيست و همانطور كه خود شما اشاره داشتيد از جمله حقوق مسلم بشر مى باشد اما در همين زمينه نيز آنچه پيشنهاد شده است بيشتر اجزاء برنامه هاى راست و راست افراطى بوده است تا نيروى پيشرو ، ترقيخواه و چپ .
آرزو مى كنم مردم و منتخبين آنها ، همانطور كه خود بدرستى اشاره كرديد ، چون گذشتهِ تاريخى فرانسه ، ،سربلند، اين روزهاى تلخ را پشت سر بگذارند و ارزشهاى جمهورى فرانسه ، چون آزادى ، برابرى ، برادرى ، لائيسيته و در يك كلام ، جمهورى ، جاى واقعى خود را بيابد .

رضا اكرمى
17/11/2015