ماجرای زندگی او
رحیم معینی کرمانشاهی (زادهٔ ۱۵ بهمن ۱۳۰۱ در کرمانشاه - درگذشته ی ۲۶ آبان ۱۳۹۴ در تهران)، نقاش، روزنامهنگار، نویسنده، شاعر و ترانهسرا بود. رحیم معینی کرمانشاهی در سروده ها و اشعار خود، ابتدا «عشقی» و بعد از مدتی «شوقی» و سپس «امید» و بالأخره «معینی» را برای تخلص برگزید. وی داستان اختر و منوچهر را در چهار تابلو به رشتهٔ نظم کشید و در آن حقایقی از اجتماع زمان را مجسم کرد. رحیم معینی کرمانشاهی، ضمن سرودن شعر چندی به تصنیف سازی پرداخت و تصانیف او که توسط خوانندگان رادیو خوانده میشد از شهرت به سزایی برخوردار شد. آشنایی با نقاشی و فنون آن سبب شد که در خلق اشعار و ترانه هایش گرایش به تصویرسازی داشته باشد. رحیم معینی کرمانشاهی در سال ۱۳۲۸ در شهر کرمانشاه روزنامۀ سلحشوران غرب را بنیان گذاشت... رحیم معینی کرمانشاهی در تاریخ سه شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴ در سن ۹۲ سالگی در بیمارستان جم تهران درگذشت و در بهشت سکینه ی کرج دفن شد. معینی کرمانشاهی از سال ۱۳۸۷ به بیماری تنگی نفس مبتلا بود: بخش فارسی ویکی پدیا و بسیاری از تارنماها
رحیم معینی کرمانشاهی همراه محمدرضا رحمانی ( اوستا )، مظاهر مصفا و سعیدی سیرجانی در جلسات ادبی « شب های شیراز » شرکت کرد. مدتی رییس انتشارات و تبلیغات بنگاه خالصه جات کشور، معاون انتشارات و تبلیغات وزارت کشاورزی و رییس بازرسی اداره کل انتشارات و رادیو شد... معینی سالها عضو کمیسیون نمایش بود ولی در ۱۳۴۶هـ .ش از همکاری با آن سازمان سرباز زد. چندی بعد به عنوان دبیر کمیته ی شعر و ترانه منصوب شد که اعضای آن پژمان بختیاری، سیمین بهبهانی، نیره سعیدی، فریدون مشیری، ابراهیم صهبا، یدالله رویایی و بیژن جلالی بودند. رحیم معینی کرمانشاهی در ۱۳۵۴هـ .ش بازنشسته شد: بسیاری از تارنماها
بخشی از خاطرات او
او درباره همکاریاش با رادیو تهران به رادیو زمانه گفته است: «سال ۱۳۳۰ به تهران آمدم. اولین ترانهام را سال ۱۳۳۳ گفتم که همان سال هم اجرا شد. در واقع اول من ترانهسرا نبودم. رئیس دفتر و بایگانی رادیو ایران بودم. یک روز یک آقایی آمد پیش من، موزیسین بود. مرا دعوت کرد که روی یک آهنگ، شعری بسازم. مدتی در تهران زیر نظر بودم تا مرحوم رزمآرا کشته شد. چون با ملیون ارتباطاتی داشتم و بیکار شده بودم و از بانک سپه مرا بیرون کرده بودند، با شادروان دکتر حسین فاطمی هم خیلی دوست شدم، بهوسیله ایشان و همراه او به منزل مرحوم مصدق رفتم و دستور داد در اداره تبلیغات زیر نظر نخستوزیری استخدام شوم. من آنجا ابتدا مخبر پارلمانی بودم، بعد رئیس بازرگانی خبرگزاری پارس و رئیس اخبار شب شدم. بعد به رادیو رفتم و شدم معاون و سرپرست رادیو»: تارنمای رادیو زمانه
هنر نقاشی او
رحیم معینی کرمانشاهی از سال ۱۳۴۱به کار نقاشی پرداخت و در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی نیز به یادگار گذاشت که از جمله تابلوی حضرت مسیح با کار سیاه قلم است: منابع گوناگون
هنر فیلمنامه نویسی او
رحیم معینی کرمانشاهی همچنین در نگارش فیلمنامهٔ "وسوسه ی شیطان" با محمد زرین دست و کریم فکور همکاری داشت. این سه نفر فیلمنامهٔ این فیلم را در اقتباس از رمان "برادران کارامازوف: نوشتهٔ "فئودور داستایوسکی" تهیه و تدوین کردند: بخش فارسی ویکی پدیا
همسر و فرزندان او
همسر: عشرت عطوفی (درگذشته) - فرزندان: شیرین، نوشین، حسین، فرهاد و مریم. فرزند وی حسین معینی کرمانشاهی در چاپ و انتشار صحیح اشعار و ترانه های پدر خود سهیم بوده است و کتاب خواب نوشین و راز خلقت دستاورد این کوشش است: بخش فارسی ویکی پدیا
آثار و تالیفات او
رحیم معینی کرمانشاهی در سالهای پیش از ۱۳۵۶ مجموعهای از شعرهای خود را با عنوان "ای شمعها بسوزید" انتشار داد. پس از آن در سال ۱۳۵۶ مثنوی "فطرت" را به بازار فرستاد که به گفته او تاثیر پذیرفته از مفاهیم مثنوی مولوی است. پس از آن نیز این مجموعه ها را انتشار داد: "خورشید شب"، "حافظ برخیز"، "خواب نوشین"(مجموعه ی ترانهها) و کتاب "شاهکار" که معینی آن را ادامه شاهنامه فردوسی تلقی میکرد: تارنمای بی بی سی فارسی
فهرست برخی از ترانه های مشهور او (ترانه/ آهنگساز/ خواننده)
سنگ خارا/ علی تجویدی/ مرضیه - آبشار/ بزرگ لشگری/ یاسمین - یاد کودکی/ علی تجویدی/ دلکش - بهار من گذشته شاید/ عماد رام/ عماد رام - نوای دل/ جواد لشگری/ دلکش - تنهایی/ جواد لشگری/ دلکش - شد بهار/ جواد لشگری/ دلکش - قایقران/ جواد لشگری/ دلکش - لاله صحرایی/ جواد لشگری/ مرضیه - تو بخوان/ جواد لشگری/ مرضیه - طاووس/ پرویز یاحقی/ مرضیه - سرو وبید/ پرویز یاحقی/ مرضیه - برق و خرمن/ همایون خرم/ پروین - سنگ صبور/ حبیبالله بدیعی/ مرضیه - راز خلقت/ انوشیروان روحانی/ مهستی - بازگشته (امید جانم ز سفر بازآمد)/ علی تجویدی/ دلکش - شعله سرکش/ حبیبالله بدیعی/ پوران - انسان/ هومن محمدی/ داریوش اقبالی - بوی بهار/ عماد رام/ نادر گلچین - آشفته حالی/ علی تجویدی/ دلکش - به دنبال دل/ علی تجویدی/ حمیرا - رفتم که رفتم/ علی تجویدی/ مرضیه: بخش فارسی ویکی پدیا
نظریات برخی از دست اندرکاران هنر و ادبیات درباره ی او
۱ - "معينی کرمانشاهی درعصری که ترانه، مظروفی برای مغازله ها و معاشقات تکراری بود موفق شد نماد گرایی رابا موفقیت در ترانه،تجربه کند"- سیمین بهبهانی: بسیاری از تارنماها
۲ - "شعرِشیفته ی معینی کرمانشاهی که عاطفه ی دلخستگانِ پرجوش وُ خروش را در آغوش می گیرد ریشه هایی استوار در شعر گُهربار پارسی دارد ودر جای جایِ این ترانه ها ردِ پای سخنسرایانِ برجسته ی دیرین را با خلاقیت های امروزین می بینیم... او عاشق است وُ خوشتر ازين کار، کار نيست و حافظانه می داند که به کارهای ديگر جهان، چندان اعتبار نيست. پس، پيوسته همنشين ِ عاطفه ی عاشقانه ست... خجسته آن شاعری که تيراژه ی واژه هايش برآسمانِ جان ِ مشتاقان، اينگونه مهربان بنشيند"- رضا مقصدی: تارنمای عصر نو
۳ - "معینی کرمانشاهی در دوره نوجوانی گرایش ویژهای به نقاشی داشته و همزمان شعر نیز می سروده و در روزنامههای محلی انتشار میداده است. شاید پیوند شعر و نقاشی در ذهنیت او دستکم به خلق ترانه های تصویری انجامیده باشد... کرمانشاهی در ترانه های تصویری خود همیشه به یک نتیجه ی اخلاقی میرسد. تصویر را برای نفس زیبای تصویر نمیسازد، بلکه از زیبائی تصویر برای رسیدن به نتایح اخلاقی سود میگیرد... او، هنگامی توانسته شاعری خود را به جامعه اثبات کند که غزلی را با این مطلع سروده است: خانمان سوز بود آتشگاهی، گاهی/ نالهای میشکند پشت سپاهی، گاهی"- محمود خوشنام: تارنمای بی بی سی فارسی
یادداشت پایانی
خدمات ارزنده ی زنده یاد رحیم معینی کرمانشاهی در عرصه ی فرهنگ و هنر و ادبیات ایران فراموش ناپذیر و پیوسته جاودانه است. روح و روانش شاد و یادش گرامی باد
دکتر منوچهر سعادت نوری
برای متن کامل این "یادنامه" نگاه کنید به:
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/
آرشيو مقالات و سروده ها
http://asre-nou.net/php/ar_author.php?authnr=1023