logo





«انقلابی بد» و «آفتاب را کشتید ...»

يکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴ - ۰۴ اکتبر ۲۰۱۵

شهاب طاهرزاده

انقلابی بد

نیآمد از تو انقلابی مگر بود ناله ای
آن تند نامرد هیچ نداشت و نه قباله ای
تو انقلاب کردی تا درخت از نو بروید
نگفتی که ما شاخه ایم برگ دهد دنباله ای
شما بدنبال انقلاب بودید ولی نه این انقلاب
انقلابی که کسی کشته نشود به عهد رساله ای
من احمق بودم تا آن روز ساده و گنگ
فکرمی کردم که انقلاب می شود مینوشم پیاله ای
حلا چه باید بکنم ؟ از دستم رفت شادیها
مثل آب بود که در آن می تابید غزاله ای 1
ما چه کردیم و او چه کرد با ما
پایین آوردند خورشید را به چند هزارساله ای
از تو عروسکی ساخت بی هدف و سرد
از تو نیامد هیچ بغلی که گل آید و لاله ای
بیائیم شب را بر هم زنیم و صبح روشن
عشق پر شود در قلبها همچون ژاله ای .

1 غزاله = خورشید

03 05 2015

===================================

آفتاب را کشتید ...

عاقبت میرسد عمر من تمام
کمکی کن تا عمر من نگیرد آرام
از ظلم شما گلی سر در نیآورد
زمین بی گل شد و باغ سوختهء مدام
تویی که بر دل جهان بد می گذری
وگرنه همه چیز خوب است و رام
تو زشت یاد و تیره صورت
بر دل ما چه میکنی ای حرام ؟
جهان بخشنده ترازنگاه توست
دیدیم و آزادی پایین تر از مقام
تو زنده ای ولی خام و بی اثری
کجاست آن مردی که رساند فرجام
تو زنده ای ولی با حکومتی
تو لایق انتقامی ای غلام
گل برگ کجا انداخت روی
همینکه می ماند ساده و خوش نام
جام شراب کجا انداخت روی
همه محتاجند اویند بگیرند جام
ملتی را تو کشتی در عیان
روزی آید ملتی بگیرند انتقام
من چقدر بگویم شما قاتلید
آفتاب را کشتید با سلام
چه اندوهیست که راه بسته است
در باغ جهان نیست راه کام
چه اندوهیست که تو بمانی در قدرت
وقتی آید شادمانی که بگیرد دوام .

2015 05 04
شهاب طاهرزاده

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد