logo





درباره سیاست استفاده از فضای انتخاباتی

سه شنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ - ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۵

پیمان نعمتی

Entekhabat-02.jpg
نقد نظرات نوشین احمدی خراسانی
درباره سیاست استفاده از فضای انتخاباتی


این نوشته بررسی سیاست "استفاده از فضای انتخاباتی" مورد پذیرش بخش غالب گرایشات متنوع جنبش زنان در ایران است. تاریخچه پیدایی این سیاست از انتخابات ۱۳۷۶ نشان می دهد که در تحول این سیاست، تکیه صرف بر عامل تجربه و ضرورت های عملی جنبش زنان شده است و بر نقش تئوری در گسترش و عمق یابی آن کم توجهی شده است.

نظرات نوشین احمدی خراسانی درباره سیاست استفاده از فضای انتخاباتی نشانگر آن است که آهسته کاری در بهره برداری کاربردی از این سیاست و عدم توجه بر نقش تئوری در تحول یابی آن بعلت پذیرش تاثیرات گرایشات انقلابی – رادیکال موجود در جنبش زنان است.

بهره برداری از تئوری های در ماهیت رفرمیستی - اصلاح طلبانه فمینیستی، جهت رشد و قوام سیاست استفاده از فضای انتخاباتی می تواند قابلیت های تحول کیفی این سیاست را به یک برنامه جامع انتخاباتی جنبش زنان در ایران، ارتقا دهد.

تدوین یک سیاست رسمی انتخاباتی جنبش زنان در ایران با امکان تجربه و عملی شدن آن در انتخابات مجلس آینده می تواند فرصت مناسبی باشد تا یک سیاست انتخاباتی جدید شکل گیرد و هویت سیاسی اصلاح طلبانه، مستقل و قانونی جنبش زنان را به جامعه و حاکمیت معرفی کند.

نظرات نوشین احمدی خراسانی درباره سیاست استفاده از فضای انتخاباتی

نظرات نوشین را می توان در تعریف از سیاست استفاده از فضای انتخاباتی، تاریخچه فعالیت های جنبش زنان بر اساس این سیاست، رابطه شرکت رسمی در انتخابات با سیاست استفاده از فضای انتخاباتی، مورد بررسی قرار داد.

نوشین نیاز به سیاست استفاده از فضای انتخاباتی را جهت هدف گسترش فعالیت های مدنی ارزیابی می کند:

"برگزاری «انتخابات» در همه دوره ها، فضاهای نسبتاَ بازی را در جامعه ما ایجاد کرده است.... منظورم «ساختن فضا» هایی جدید و مستقل ـ اگر چه محدود ـ در دل فضای عمومیِ است ... فرصتی حداقلی برای گسترش فعالیت های مدنی شان، در فضاهای ساخته شده انتخاباتی، پیدا می کنند"(نوشین احمدی خراسانی- اردیبهشت-۱۳۸۸).

تردیدی نیست که این سیاست از نظر نوشین در راستای استراتژی اصلاح طلبانه – رفرمیستی با روش های ایجاد تغییرات کوچک اجتماعی است:

"با این همه، به نظر می رسد که می توان از همین فرصت بسیار کوتاهِ تبلیغات انتخاباتی، با خلاقیت و در جهت «ایجاد تغییراتی» هرچند کوچک به خوبی استفاده کرد"(همان).

تاریخچه ای از فعالیت ها ی جنبش زنان بر اساس سیاست استفاده از فضا انتحاباتی

می توان انتخابات سال ۱۳۷۶ را شروع امکان توجه فعالین زنان به موضوع استفاده از انتخابات در نظر گرفت:

"زنان ایرانی در انتخابات سال ۱۳۷۶ اغلب به صورت «فردی» نقش آفرینی کردیم و در فقدان حضور نهادها و سخنگویانی در میان جامعه مدنی، به شکلی فردی توانستیم برآن انتخابات تاثیر بگذاریم بدون آن که اساسا بحثی منسجم، روشن و جدی از «حقوق مستقل زنان» در فضای انتخاباتی آن زمان مطرح نماییم"( نوشین احمدی خراسانی- خرداد ۱۳۸۹).

در انتخابات ۱۳۸۴ مطالبات حقوقی بعنوان گفتمان غالب آن دوره زنان وارد فضای انتخاباتی شد:

"در این مقطع با توجه به توان و پتانسیل خوب و تقویت شده ی جنبش زنان، ما توانستیم از فضای انتخاباتی (بدون آن که به طور مستقیم وارد گفتمان رسمی انتخابات شویم) بهره ببریم و با برگزاری همان تجمع ۲۲ خرداد ۱۳۸۴، جنبش حقوقی زنان توانست در سطحی گسترده تر رؤیت شود و تاثیرگذاریاش را در پهنهای وسیع تر آغاز کند"(همان).

در انتخابات ۱۳۸۸ جنبش زنان در شکل تشکل "همگرایی" سیاست استفاده از فضای انتخاباتی را برگزید:

"موفق شدیم ائتلافی گسترده و دینامیک تحت عنوان «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» را تشکیل بدهیم..... تاثیر فعالیت پر شتاب و فشار فعالان همگرایی جنبش زنان و لابی گسترده آنان به حدی موثر و درخشان بود که اکثر کاندیداهای ریاست جمهوری، ناگزیر شدند «برنامههای جداگانه»ای برای تامین حقوق زنان ارائه نمایند که این امر، موفقیت بسیار بزرگی برای جنبش زنان ایران شمرده شد"... به این ترتیب همه تجارب زنانه مان را از کمپینهای مختلف جنبش زنان گرد هم آوردیم و با ایجاد «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» این بار جنبش زنان به عنوان نیرویی مستقل و تاثیرگذار، فضای انتخاباتی را از آن خود کرد"(همان).

 رابطه سیاست استفاده از فضای انتخاباتی با شرکت رسمی در انتخابات

شرکت رسمی – مستقیم در انتخابات می تواند شامل رای دادن به نفع جناح و کاندیدایی مشخص، کاندید شدن و حق اتئلاف های انتخاباتی، باشد.

نوشین در انتخابات ۸۸ از لحاظ نظری گسترش سیاست استفاده از فضای انتخاباتی را تا ایجاد "عمل مشترک" انتخاباتی امکان پذیر می داند:

"می توان از همین فضای انتخابات، فرصتی ساخت برای وحدت و «همگرایی» بین جنبش های اجتماعی... همگرایی و اتحاد میان جنبش های اجتماعی نیز نیازمند وجود فرصت و امکان هایی برای «عمل مشترک» است که همه گروه های گوناگون بتوانند به اندازه ظرفیت و توانمندی شان در آن سهیم باشند"(نوشین احمدی خراسانی- اردیبهشت-۱۳۸۸).

آیا از لحاظ اصولی جنبش زنان می تواند در انتخابات شرکت رسمی داشته باشد؟

در نظرات نوشین به این پرسش اساسی پاسخ داده شده است: او به صراحت پاسخ مثبت به این سوال می دهد، به " آمیزه ای" بطور "همزمان" از رای دادن و استفاده از فضای انتخاباتی:

"حال این برنامه عمل مشترک می تواند «شرکت به نفع جناح و کاندیدایی مشخص در انتخابات» باشد، می تواند صرفا «بهره برداری از فضای انتخاباتی» برای گسترش ارتباطات مردمی باشد، یا آمیزه ای از رای دادن به همراه بهره برداری از فضا به طور همزمان باشد و یا حتا بسیج افکار عمومی برای تحریم"(همان).
در چه شرایط معین سیاسی می توان در انتخابات شرکت رسمی داشت؟
زمانی که از لحاظ اصولی جنبش زنان مانعی جهت شرکت رسمی در انتخابات ندارد، در چه "شرایط معین سیاسی"، این امکان می تواند جنبه اجرایی پیدا کند؟ نوشین شرایط معین سیاسی قبل از انتخابات ۱۳۸۴ را چنین ارزیابی می کند:

"بنابراین گرچه این مسئله که کاندیدای معتدل تر اگر رییس جمهور می شد البته که خوب بود، ولی با توجه به آن که جنبش زنان عمدتا از درون قوی شده بود و به ظرفیت سازی همت گماشته بود و در عین حال هنوز در حوزه عمومی، گفتمان برابری طلبانه خود را به شکلی گسترده مطرح نساخته بود، باز هم ورود مستقیم به فضای انتخابات می توانست ریسک مخاطره آمیزی برای جنبش زنان (و ای بسا احتمال منحل شدن آن در معادلات سیاسی) باشد" (نوشین احمدی خراسانی- خرداد ۱۳۸۹).

او از این ارزیابی نتیجه می گیرد که در شرایط معین سیاسی قبل از انتخابات ۸۴ به ۳ دلیل، شرکت رسمی – مستقیم در انتخابات برای جنبش زنان مفید نبوده است :

"اولا بسیاری از گروههای اجتماعی از «اصلاح طلبان» سرخورده شده بودند.

دوما اصلاح طلبان گزینه «درست و مناسبی» را برای ریاست جمهوری کاندید نکرده بودند که بتواند اجماع و توافق وسیعی ایجاد کند.
سوما، فضای کلی در سطح ملی و بین المللی همه نشان از آن داشت که نمی توان امید زیادی به موفقیت و تاثیرگذاری حضور نیروهای مستقل و به اصطلاح غیرخودی، داشت"(همان).

نقد نظرات نوشین احمدی خراسانی


موضوع مورد بحث را می توان چنین در نظر گرفت: زمانی که بیش از یک دهه است که بخش غالب جنبش زنان در ایران سیاست استفاده از فضای انتخاباتی را از لحاظ اصولی پذیرفته اند، چرا در جنبه اجرایی آهسته کاری – احتیاط دیده می شود؟ و چرا موضوع شرکت تاثیرگذار در فضای انتخابات و مبارزات سیاسی کاندیداها هنوز بعنوان مهمترین دغدغه و چالش به قوت خود باقی مانده است:

"در سال های گذشته تاکنون به خصوص در زمان انتخابات ریاست جمهوری، از سویی عدم حضور زنان به عنوان کاندیدا و از سوی دیگر شرکت در مبارزات سیاسی کاندیداها، یکی از چالش های جنبش فمینیستی در ایران بوده است. شاید بتوان گفت که مهمترین دغدغه فمینیست ها در سال های گذشته حساسیت و شرکت تاثیرگذار در فضای به نسبت باز انتخابات ریاست جمهوری حتی با وجود عدم صلاحیت زنان برای پست ریاست جمهوری بوده است اما درحالی که بسیاری از فعالان جنبش زنان همچنان بر «ماندن در متن» و ادامه ی مبارزه و حضور در مجامع تصمیم سازی سیاسی و لایه های اصلی مبارزات همیشه اصرار ورزیده اند، هنوز این چالش به قوت خود باقی مانده است"(آزاده دواچی - خرداد ۱۳۹۲).

چه موانعی در اجرایی شدن کامل و تحول کیفی سیاست استفاده از فضای انتخاباتی وجود دارد؟

اولین مانع را می توان وجود یک گرایش رادیکال – انقلابی در جنبش زنان دانست که تاثیرات جدی بر زنان اصلاح طلب داشته و باعث تردیدها و آهسته کاری در اجرایی شدن سیاست های آنها شده است.

نوشین احمدی خراسانی عملکرد های این گرایش رادیکال را در برابر دو دهه فعالیت های اصلاح طلبانه زنان را چنین توصیف کرده است:

"بوسیله دوستان رادیکال مان مورد تخطئه قرار گرفتیم که چرا به نفع «گرم کردن تنور انتخابات ریاست جمهوری»، حرکت کرده ایم و تابلوی حقوق بشر دولت شده ایم...

در زمان فعالیت ها علیه لایحه حمایت از خانواده باز هم دوستان مان با موضعی به ظاهر رادیکال، حرکت ما را تمسخر کردند و آن را مماشات با مجلسیان و «دولتی شدن» قلمداد نمودند...

در هر مرحله از حرکت مان «انگ دولتی شدن» «لیبرال بودن»، «دوم خردادی»، «مماشات جویی»، "خود نما» و صدها برچسب و اتهام غیر اخلاقی نصیب مان کرد، بنگریم و این دستاوردها را با فعالیت «دوستان ظاهرا رادیکالی» که همواره سعی داشته اند از «هر نوع فضای عمومی» (که خواهی نخواهی با دولت سروکار پیدا می کند) دور باشند...

مبارزه برای «حق داشتن نشریه»، «حق داشتن تشکل»، «حق برگزاری تجمع»، «حق شرکت در انتخابات»، «حق جمع آوری امضاء از شهروندان»، «حق لابی با قانونگذاران مجلس»، «حق گفتگوی چهره به چهره با مردم» و بسیاری حقوق دیگر را طی همین پروسه هایی که همیشه «انگ دولتی بودن» خورده بدست آوردیم.. تشکل های ما که از نظر دوستان رادیکال، تشکل هایی لیبرالی و دولتی معرفی شده اند". (نوشین احمدی خراسانی – ژانویه ۲۰۱۱).

نوشین احمدی خراسانی تفکر این گرایش "ایدئولوژی گرایان رادیکال اندیش" را "نگرش تک ساحتی و قضاوت تک صدایی" و با "نگاهی تک خطی و عمودی به سیر تاریخ" ارزیابی می کند.(همان).

رابطه با گرایش رادیکال - انقلابی

نوشین فعالیت های عملی گرایش رادیکال را مانع می بیند، اما با وجود مبانی تئوریکی متفاوت و متضاد هنوز خواهان حضور مشترک‌‌‌ این دو نگرش در کنار یکدیگر است:

"چگونگی این گذار تاریخی و این که چه روش هایی (قهر و خشونت، یا مبارزۀ مدنیِ بی خشونت) باعث می‌‌‌‌‌‌‌گردد که دین دولتی در یک جامعه معین، پایگاه اجتماعی و مشروعیت‌‌‌‌‌اش را طی زمان، از دست بدهد، در پراتیک روزمرۀ کنشگران، یکی از مهم ترین نقاط کانونی ایجاد چالش بین فعالان در جنبش زنان طی سه دهۀ گذشته بوده است. هر چند به نظر می‌‌‌‌‌رسد که این چالشِ برآمده از دو نحوۀ نگرش به تحول اجتماعی، فراروییده از دو سنت فکری و مبارزاتی است که همواره پایه و مبنای دو نهضت عملی و کارزار اجتماعی متفاوت در جوامع گوناگون (از جمله ایران) بوده‌‌‌‌‌ است. اما از منظر قضاوتی تاریخی و منصفانه شاید بتوان گفت حضور مشترک‌‌‌ این دو دیدگاه ظاهراَ متعارض، در کنار یکدیگر است که هم به گسترش جنبش زنان و هم به روند تحولات دموکراتیک در جوامع امروز یاری می‌‌‌‌رساند"( نوشین احمدی خراسانی – خرداد۱۳۹۰ ).

چگونه می شود این "دو نحوۀ نگرش" با دو سنت فکری و مبارزاتی متفاوت، در کنار هم باشند؟ یک نگرش هدف "به طور کلی زایل شدن مشروعیت نظام‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی را  مستلزم حضور گفتمانی کاملا متفاوت و بدیل از نهادهای مشروعیت‌‌‌‌‌‌‌بخش حاکمیت" می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند و دیدگاهی دیگر که "سعی می‌‌‌کنند از «نهادهای موجود مشروعیت‌‌‌بخش» تفسیرهای دموکراتیک‌‌‌تری ارائه بدهند .. و آن که گروه‌‌‌های مختلف اجتماعی بتوانند در درون همین نهادها و روابط  موجود، حرکت کنند و ظرفیت این نهادها را در برابر خواسته‌‌‌های مشروع خود قرار بدهند و آنها را به پاسخگویی وادارند" .(همان).

 گرایش رادیکال برای زایل کردن نظام سیاسی تا کنون بجز راه حل انقلاب اجتماعی، استراتژی دیگری مطرح نکرده است. این در برابر – در تعارض با استراتژی اصلاح طلبانه جنبش زنان و ایجاد نهادهای مدنی و همچنین مدل تغییرات اجتماعی مورد نظر نوشین است.

گلایه های نوشین از "دوستان رادیکال" درباره فعالیت های بازدارنده گرایش رادیکال نمی تواند ارتباط چندانی به موضوع اخلاق داشته باشد، بلکه ریشه در تفاوت های بنیادی در دیدگاهها – مبانی نظری دارند که دو دسته کاملا متفاوت استراتژی و روش های مبارزاتی عرصه می کنند و بر اساس این دلایل، بر خلاف نتیجه گیری نوشین نمی توانند در "کنار یکدیگر" باشند. دو نگرش با دو استراتژی متضاد، همچنین روش های مبارزاتی متضاد خواهد داشت.

نقش تئوری در تحول سیاست - استفاده از فضای انتخاباتی

این تئوری – مبانی تئوریک است که ناظر و معیار سنجش فعالیت های عملی و سیاست های روز است و می تواند با شناسایی کمبودها و تناقضات فعالیت های عملی، سیاست ها را "به روز" کند. تئوری می تواند بمثابه چکیده انبوه تجربیات فشرده شده عمل کند و نشان دهد که سیاست استفاده از فضای انتخاباتی تابعی از مبانی تئوریکی است که با اهداف رادیکال – انقلابی تقاوت های بنیادی دارد.

تجربیات زنان در جهان، تبلور یافته در تئوری های فمینیستی، نشان نمی دهد که زنان با تشکل های مستقل خود هدف سیاسی "زایل شدن مشروعیت نظام‌‌‌‌‌‌‌های سیاسی را  مستلزم حضور گفتمانی کاملا متفاوت و بدیل از نهادهای مشروعیت‌‌‌‌‌‌‌بخش حاکمیت" را دارند که لازمه آن داشتن استراتژی انقلاب اجتماعی است.

نوشین بدرستی این "گفتمان بدیل" را نقد می کند: "که تسلط «گفتمان بدیل و منزه»، ناخواسته سبب می‌‌‌شود تا هواداران این نگرش قادر نباشند به همراه مردم‌‌‌شان، و در فرآیندی طولانی از مبارزۀ بی‌‌‌خشونت و دموکراتیک، به ناکارآمدی و بن‌‌‌بست‌‌های عملی «نهادهای موجود حکومت‌‌‌ها» پی ببرند"(همان). 

اما این نظر نوشین که در کنار یکدیگر بودن این دو نگرش "به گسترش جنبش زنان و هم به روند تحولات دموکراتیک در جوامع امروز یاری می‌‌‌‌رساند"، مغایر تجربیات جهانی جنبش های زنان و واقعیات دو دهه گذشته جنبش زنان در ایران است. چگونه می شود با کسانی که خواسته یا ناخواسته به مبارزه بی خشونت و دموکراتیک معتقد نیستند، در اجرای سیاست های مبتنی بر مبارزات مدنی و نهادسازی مدنی اتحاد عمل داشت؟ در صورت جدایی دو نگرش، هر دو شناخت واقع بینانه تری از امکانات خود خواهند داشت.

سیاست همه با هم، تئوری های به ارث رسیده

بخشی از تئوری های موجود در جنبش زنان، نظریه هایی هستند که میراث دوران گذشته هستند که بطور غریزی و بدون بررسی به شکل "فله ای" پذیرفته شده اند. سیاست همه با هم به معنای نادیده گرفتن تفاوت های بنیادی در مبانی تئوریک، از نمونه های اینگونه نظریه ها است.

در اجرایی شدن سیاست استفاده از فضای انتخاباتی هنوز تلاش در جهت حفظ سیاست همه با هم است، آنچه که در نظریه نوشین مبنی بر "در کنار یکدیگر" بودن دو نگرش با روش هایی (قهر و خشونت، یا مبارزۀ مدنیِ بی خشونت) دیده می شود. در صورت توجه بیشتر به مبانی تئوریکی، تناقض ها و غیرعملی بودن سیاست همه با هم دیده خواهد شد.

دلایل عدم شرکت رسمی در انتخابات، نبود نگاه استراتژیک


نوشین سه دلیل جهت عدم شرکت رسمی در انتخابات ۱۳۸۴ مطرح کرده است. این دلایل در نهایت به "عدم امکان پیروزی اصلاح طلبان" بستگی داشته اند. به عبارت ساده اینکه چون اصلاح طلبان نمی توانستند برنده انتخابات شوند، نباید از آنها حمایت رسمی می شد.

نگرش نوشین مبنی بر اتحاد میان جنبش های اجتماعی نیز نیازمند وجود فرصت امکان هایی برای «عمل مشترک» است، چگونه می تواند عملی شود؟ وحدت جنبش های اجتماعی ضمن حفظ استقلال جنبش زنان نیازمند دوره ای از تجربه های کار مشترک است تا اعتماد متقابل بین طرفین بوجود آید.

ترس منطقی نوشین مبنی بر اینکه "عرصه سیاسی کشورمان را نیز که همیشه با «کلاه گذاری» بر سر ما زنان همراه بوده است"، تنها از طریق تجربه های کار مشترک با دوام و با یک برنامه جامع درازمدت می تواند از بین رود.

کمبود یک نگاه استراتژیک به محاسبات کوتاه مدت غیر منطقی می تواند محدود شود. نوشین بارها در برابر نیاز به تجربه کار مشترک درازمدت با احزاب سیاسی اصلاح طلب به "ریسک پذیری" و سود های کوتاه مدت محدود که به نظر فرصت جویانه می آیند، متوسل می شود. او درباره ورود به عرصه انتخاباتی می نویسد :

"اساسا (آیا) این استراتژی، پذیرفتنی است که به رغم ریسک پذیری و شانس بسیار ناچیز، باز هم نیروی محدود جنبش زنان برای سیاستی هزینه شود که هم جنبش زنان را درگیر امور سیاست رسمی و جناحی خواهد کرد و خواهی نخواهی او را ضربه پذیر خواهد ساخت و از سوی دیگر چیزی هم ممکن است به کف نیاورد"( نوشین احمدی خراسانی – شهریور ۱۳۸۷).

انتخابات ۹۲، چرا "همگرایی جنبش زنان" غایب بود؟


در یک استراتژی جنبش زنان که دستیابی به اهداف خود را وابسته به انقلاب اجتماعی نمی داند و همچنین نمی خواهد با شعارهای رادیکال – انقلابی صرفا وجدان خود را تسکین دهد، حمایت از انتخاب آقای روحانی می توانست مورد بحث جدی و علنی قرار گیرد. اما آهسته کاری "همگرایی جنبش زنان" در انتخابات ۹۲ کاملا بارز بود:
"بسیاری از فعالان حقوق زنان که امسال نتوانسته اند با مطالبات مشخص خود از کاندیداها از فضای انتخابات بهره ببرند .... و خلاء ناشی از حضور و همگرایی فعالان جنبش زنان به وضوع به چشم می خورد"(آزاده دواچی- خرداد ۱۳۹۲).

حمایت های شرط مند – دوره ای از کاندیداها


اگر اکثریت مردم و زنان و اصلاح طلبان رای به روحانی دادند، چرا "همگرایی" بطور رسمی در این انتخابات با طرح حمایت شرط مند – دوره ای از روحانی شرکت نکرد؟ آیا در صورت رای به روحانی، بعد از انتخابات، "همگرایی جنبش زنان" بهتر نمی توانست پیگیری مطالبات زنان را با سیاست ورزی در موقعیت یک "طلبکار" از دولت، دنبال کند؟

مولاوردی معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در "نشست هم اندیشی زنان" جهت حضور زنان در فضای سیاسی از نیاز به "اعتماد به نفس، شبکه‌سازی،‌ درآمد و اعتماد سیاسی" و همچنین از پیگیری موضوع نیاز به افزایش تعداد زنان در مجلس و علاقمندی به طرح هایی مانند "تبعیض مثبت" صحبت می کند (شهیندخت مولاوردی – تیر ۱۳۹۴). آیا پیگیری مطالبات "همگرایی" از دولت با وجود دادن رای، موقعیت بهتری برای فراهم ساختن امکانات بوجود نمی آورد؟ آیا حضور جنبش زنان در حمایت های شرط مند – دوره ای از کاندیداها، تناقضی با استقلال آن دارد؟
آیا رابطه با دولت امکاناتی بوجود نمی آورد تا جنبش زنان تجربه سیاست ورزی کند و سیاستمداران خود را آموزش دهد؟ آیا همچنین این حضور وزن قانونی جنبش زنان را بیشتر نمی کند و از بهانه های امنیتی در فشار به فعالین جنبش زنان کم نمی کند؟
جنبش زنان با حمایت رسمی از کاندیداتوری آقای روحانی و با ارائه پیشنهادها با قابلیت اجرایی می توانست چهره ای قانونی، اصلاح طلبانه، آشتی جویانه و سیاست ورزی امروزین – مدرن از خود در برابر جامعه و حاکمیت معرفی کند.

پیوند های تاریخی – فرهنگی میان نیروهای "اپوزیسیون"


به طور یقین پیوندهای فرهنگی – روحی میان گرایشات زنان با اهداف و روش های اصلاح طلبانه و نیروهای رادیکال – انقلابی بعلت اشتراک تاریخی "اپوزیسونی" بودن وجود دارد. اما نیاز واقع گرایی در فعالیت های سیاسی از وزن آرمانگرایی – رمانتیسم انقلابی کاسته است. در نتیجه حفظ پیوند های فرهنگی با گرایشات رادیکال – انقلابی می تواند از عوامل تردیدها در اجرای کامل سیاست استفاده از فضای انتخاباتی به امید جلب رضایت و همکاری ها با گرایشات رادیکال – انقلابی باشد که باعث عدم رشد و تحول این سیاست شده است.

به عبارت دیگر، تاثیرات حفظ پیوندهای فرهنگی – روحی و در کنار یکدیگر بودن با اهداف رادیکال – انقلابی باعث عدم نزدیکی استراتژیک همه نیروهای زنان با اهداف و روش های اصلاح طلبانه می شود و رشد و تحول سیاست هایی مانند استفاده از فضای انتخاباتی را ناممکن می سازد.

منطقی به نظر می آید که گرایش ها ی اصلاح طلبانه زنان که نوشین نیاز به "فرآیندی طولانی از مبارزۀ بی‌‌‌خشونت و دموکراتیک" را برای دستیابی به اهداف آنها را ضرروی می داند، قبل از تعیین نوع رابطه با گرایشات رادیکال – انقلابی، تعریف و تدوین سیاست های اصلاح طلبانه و نحوه اجرایی شدن آنها و در نتیجه نزدیکی هر چه بیشتر به همه نیروهای زنان با استراتژی اصلاح طلبانه را بعنوان اولویت در برابر خود قرار دهند.

تحول در سیاست انتخاباتی جنبش زنان در ایران می تواند بر روند مورد نیاز تعریف و تدوین استراتژی اصلاح طلبانه – رفرمیستی جنبش زنان با برنامه سیاسی مستقل از مواد تئوری های انقلابی مانند دوری از قدرت سیاسی، رابطه خصمانه با دولت ها، جایگاه همیشگی اپوزیسیونی جنبش زنان، فرهنگ و روانشناسی انقلابیگری، مورد استفاده قرار گیرد.

در نتیجه: اگر در اجرای "سیاست عمل" جنبش زنان در اشکال اعتراضی "خیابانی" با روش های غیر خشونت آمیز مدنی، به ایجاد اتحادها و سازمانیابی های کوتاه مدت سیال مواجه هستیم که اما در "سیاست مطالباتی" جنبش زنان مانند سیاست انتخاباتی نیاز به اتحادها و سازمانیابی های درازمدت استراتژیک است.

نزدیکی استراتژیک همه زنان با اهداف و روش های اصلاح طلبانه – رفرمیستی از طریق یک برنامه انتخاباتی تحول یافته از سیاست استفاده از فضای انتخاباتی کنونی، دارای اولویت سیاسی جنبش زنان می تواند باشد که به رابطه با نیروهایی با قابلیت اتحادهای استراتژیک، نیاز دارد.

بی توجهی به تفاوت های بنیادی در مبانی تئوریکی گرایشات متنوع زنان و جستجوی اتحادهای سیاسی استراتژیک میان گرایشات اصلاح طلبانه "همگرایی جنبش زنان" با نیروهای رادیکال – انقلابی سیاستی بازدارنده بوده است.

منابع:

نوشین احمدی خراسانی – ۳۱ اردبیهشت ۱۳۸۸- انتخابات: «فرصتی» برای جنبش زنان – عصر نو
آزاده دواچی - ۱۷ خرداد ۱۳۹۲- نگاهی انتقادی به دیدگاه کاندیداهای ریاست جمهوری درباره زنان –عصر نو
شهیندخت مولاوردی – ۲۵ تیر ۱۳۹۴-نشست هم اندیشی زنان با موضوع «زنان و انتخابات پیشرو» برگزار شد- گزارش آمنه رضایی- عصر نو
نوشین احمدی خراسانی – ۲۲ خرداد ۱۳۸۹- مواجه جنبش زنان با موضوع انتخابات در دو دهه گذشته - مدرسه فمینیستی
نوشین احمدی خراسانی – ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱- شکار ثانیه ها : جنبش زنان و دهمین انتخابات ریاست جمهوری- مدرسه فمینیستی
نوشین احمدی خراسانی – خرداد ۱۳۹۰- سکولاریسم، اسلام و جنبش زنان - مدرسه فمینیستی
نوشین احمدی خراسانی – ۷شهریور ۱۳۸۷-«نوبنیادگرایی»، انتخابات ریاست جمهوری و جنبش زنان- مدرسه فمینیستی



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد