logo





نوآوری در جداسازی جنسیتی

يکشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۵

س. حمیدی

شکی نیست که حاکمیت جمهوری اسلامی با اتخاذ چنین شگردهایی، ضمن رویکردی توهین‌آمیز زنان را همانند بچه‌هایی می‌بیند که با اهدای شُکلات و بستنی به ایشان خواهد توانست از گسترش مطالباتشان جلوگیری به عمل آورد. چنانکه کارگزاران فرهنگی رژیم در همین بوستان‌ها ضمن حقه و نیرنگ به زنان نوید می‌دهند که می‌توانند در خلوت خود همانند پستوی خانه‌ها آزادانه عمل کنند و از همان حقوقی سود جویند که مردان از آن بهره دارند.
جداسازی جنسیتی در ادارات و مراکز آموزشی از موضوع‌هایی است که همواره کارگزاران جمهوری اسلامی، برای اجرای بی کم و کاست آن اتفاق نظر داشته‌اند. با همین رویکرد، بیمارستان‌ها از نخستین مراکزی هستند که سوداگران سیاسی حکومت، طرح‌های خود را جهت تفکیک جنسیتی در فضای آن به کار می‌گیرند. تا جایی که راه‌اندازی بیمارستان‌های اختصاصی برای خانم‌ها، طرح تثبیت شده‌ای برای مدیران بهداشتی نظام به حساب می‌آید.

بین دولت‌های جمهوری اسلامی، دولت احمدی‌نژاد بیش از دیگران ابتکار عمل خود را در خصوص جداسازی جنسیتی برای مردم به نمایش گذشته است. چنانکه وزیر بهداشت او کامران باقری لنکرانی در سال 87 ضمن به کارگیری رهنمودهای ویژه‌ی محمدتقی مصباح یزدی بیمارستان مهدیه‌ی تهران را به عنوان برنامه‌ای پایلوت برای جداسازی زنان از مردان برگزید تا تجربه‌های واپس‌گرایانه‌ی آن را در مراکز درمانی دیگر دنبال نماید. ولی اینک از اجرای طرح تفکیک جنسیتی در بیمارستان مهدیه بیش از هفت سال می‌گذرد و دولت روحانی در ادامه‌ی سیاست‌های دولت پیشین تصمیم دارد یافته‌های تفکیک جنسیتی خود را از این بیمارستان به مراکز درمانی دیگر اشاعه دهد. همچنان که مدیران ارشد بهداشتی نظام به جای آنکه بخواهند به وظیفه‌ی سنگین خویش جهت درمان و مداوای بیماران بیندیشند، هرچه بیش‌تر به جداسازی کارمندان و نیروی انسانی مراکز بهداشتی دل نهاده‌اند.

ناگفته نماند که مردم به طور مداوم و مستمر نارضایتی خود را از کیفیت اداره‌ی بیمارستان مهدیه ابراز نموده‌اند. چون بیمارستان یاد شده را به عنوان مرکزی آموزشی در اختیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی قرار داده‌اند که دانشجویان زن در فضای آن از بام تا شام جهت طرح‌های پژوهشی خود مزاحم بیماران می‌شوند، بدون آنکه از درمان و مداوای بیمار خبری در کار باشد. به واقع بیماران جهت مداوای بیماری خود به پزشک متخصص نیاز دارند ولی مدیران بیمارستان دانشجویان پزشکی را در آن به کار می‌گمارند. بی‌تردید مدیران ارشد دانشگاه شهید بهشتی به بیماران به عنوان موش‌های آزمایشگاهی نگاه می‌کنند که تنها به کار تحقیق و پژوهش می‌آیند، بدون آنکه به معالجه‌ی ایشان بیندیشند.

ضمن آنکه نیروی انسانی بیمارستان را از پزشک و پرستار گرفته تا نگهبان و کادر اداری به تمامی از زنان انتخاب کرده‌اند. به گونه‌ای که مردان از دسترسی به فضای این دنیای زنانه بازمی‌مانند. زنان شاغل در بیمارستان نیز همیشه گلایه دارند که آن‌ها از توان جسمی لازم برای انجام بسیاری از کارهای خدماتی بیمارستان برخوردار نیستند. شهروندان محل هم از سر نارضایتی اعلام نموده‌اند که در صورت بروز حادثه، بیماران تصادفی و اورژانسی مرد را در بیمارستان نمی‌پذیرند. چیزی که به طبع با اخلاق و اهداف پزشکی فاصله می‌گیرد.

یادآور می‌شود که بیمارستان مهدیه بیمارستانی موقوفه است که ساخت آن در سال 1362 به اتمام رسید. ولی مدیران امروزی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، حتا خلاف عرف و احکام اسلامی خواست واقف را نادیده گرفته‌اند. چون ضمن زیر پا نهادن آرزوهای خیرخواهانه‌ی واقف، در عمل از پذیرش بیماران مرد سر باز می‌زنند.
شهرداری تهران هم در مسابقه‌ی تفکیک جنسیتی خود با دولت احمدی‌نژاد، در همان سال 87 یکی از بوستان‌های خود را در اتوبان شهید حقانی به زنان اختصاص داد. بوستان یاد شده بر بستری از تبلیغات دولتی، عوامانه بهشت مادران نام گرفت. با همین رویکرد در مجموعه‌ی بهشت مادران سالن‌هایی برای ورزش زنان راه‌اندازی شد. حتا در فضایی زنانه تیر و کمان به دست مراجعان خود سپردند تا به منظور رقابتی پنهانی و "مردانه" با آقایان، به تیراندازی اشتغال ورزند.

اجرای نمایش‌هایی از این دست گویای واقعیتی است که رژیم از پاسخ‌گویی به مطالبات شهروندی زنان طفره می‌رود. مطالباتی که با دور زدن احکام تبعیض‌آمیز اسلام دولتی، حقوق برابر با مردان جامعه را هدف می‌گذارد.

مناطق بیست و دوگانه‌ی شهرداری تهران هم با نگاهی رسمی به آنچه که در بهشت مادران منطقه‌ی سه اتفاق افتاد، برنامه‌های آن را در منطقه‌ی خویش تعقیب نمودند. بدون آنکه در این خصوص از شهروندان خود نیازسنجی به عمل آورند و یا دیدگاه ایشان را در هزینه‌کرد درآمدهای شهرداری محترم بشمارند. چنانکه یک سال پس از این ماجرا در منطقه‌ی 15 تهران پردیس بانوان را افتتاح کردند و دو سال پس از آن در منطقه‌ی 18 تهران بوستان نرگس آغاز به کار نمود. هم اینک زنانِ مشتاق می‌توانند در بوستان نرگس به دوچرخه‌سواری، اسکیت، بدمینتون، سونا و بدنسازی اشتغال ورزند. هنجارهایی که با نیازهای اصلی و ضروری مردم جنوب شهر تهران از زمین تا آسمان فاصله دارد. ولی مدیران سپاهی شهرداری تهران بدون نیازسنجی از شهروندان محل، تنها بر گستره‌ای از هنجارهای سیاسی و تبلیغی اجرای عوامانه‌ی آن را هدف نهاده‌اند.

شکی نیست که حاکمیت جمهوری اسلامی با اتخاذ چنین شگردهایی، ضمن رویکردی توهین‌آمیز زنان را همانند بچه‌هایی می‌بیند که با اهدای شُکلات و بستنی به ایشان خواهد توانست از گسترش مطالباتشان جلوگیری به عمل آورد. چنانکه کارگزاران فرهنگی رژیم در همین بوستان‌ها ضمن حقه و نیرنگ به زنان نوید می‌دهند که می‌توانند در خلوت خود همانند پستوی خانه‌ها آزادانه عمل کنند و از همان حقوقی سود جویند که مردان از آن بهره دارند.

شهرداری تهران همچنین جهت پس راندن زنان از کنش‌های مستقل و آزادانه، چنین سیاستی را با راه‌اندازی واحدهای تفریحی دیگری برای خانم‌ها در مناطق بیست و دوگانه‌ی خود تعقیب کرد. در همین راستا مراکز جدید "شهربانو" نام گرفتند که هم‌اکنون نمونه‌هایی از آن‌ها در مناطق 1، 2، 8 و 14 به فعالیت اشتغال دارند.

مراکز تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران، بخش وسیعی از اهداف فرهنگی رژیم را پوشش می‌دهد تا زنان را از حضور گسترده در فعالیت‌های اجتماعی باز بدارند. همچنین با ترفند‌هایی که شهرداری تهران بر می‌گزیند به جایگاه زنان در خانواده نیز اعتنایی نمی‌شود. چنانکه در مراکز تفریحی شهرداری عرف‌ و سنت همگانی را در خصوص گشت و گذار آزادانه‌ی زنان با مردان نادیده می‌انگارند. حتا مدیران این مراکز به منظور اشاعه‌ی فرهنگ دولتی، زنان را در روزهای مذهبی به زیارت امام‌زاده‌ها، جمکران و مشهد می‌فرستند تا مردم حل مشکلات خود را از جاهایی موهوم بجویند. به طبع در چنین فرآیندی دولت نیز از برآوردن خواست‌های شهروندی شهروندان تبرئه می‌گردد.

نهادهای دولتی دیگر نیز سیاست جداسازی جنسیتی را بهانه‌ای مناسب برای تقدس‌نمایی و پوشش رانت‌های مالی خود می‌بینند. همچنان که در مشهد بانک ملی یکی از شعبه‌های خود را به زنان اختصاص داد تا با بهره‌گیری از پرسنل زن به خانم‌ها سرویس بدهد. در تبریز نیز بر بستری از همین تبلیغات، کارواشی را به زنان اختصاص دادند.

شهرداری تهران هم در ادامه‌ی نوآوری‌های سیاسی خویش در این عرصه، به منظور دور زدن مطالبان شهروندی مردم به تفکیک جنسیتی در سیستم حمل و نقل شهری روی آورد. در نتیجه زن و مرد در اتوبوس‌های شهری از هم تفکیک شدند و برای حمل و نقل زنان در مترو هم کابین‌های ویژه‌ای اختصاص یافت. همچنین در پهنه‌ی سازمانی "تاکسی بی‌سیم تهران"، 570 تاکسی ویژه در اختیار رانندگان خانم قرار گرفت که تنها زنان می‌توانند از خدمات آن استفاده نمایند. تا آنجا که اگر زنان راننده اقدام به سوارکردن مردان کنند، از سوی پلیس جریمه می‌شوند!

هتل لاله‌ی تهران نیز در راستای پاسخ‌گویی به نیازهای تبلیغی و سیاسی رژیم برای جداسازی جنسیتی مراجعان خود، رستوران ویژه‌ای را به زنان اختصاص داده است. این رستوران در طبقه‌ی چهاردهم هتل قرار دارد که در آن پرسنل زن به دور از دیدرس مردان به پذیرایی از خانم‌ها اشتغال می‌ورزند. رستوران هتل لاله با شصت نفر گنجایش تنها زنانی را می‌پذیرد که دوست دارند حجاب از سر خویش برگیرند و "آزادانه" در آن غذا بخورند. بسیاری از زنان متمولِ همسو با رژیم، از چنین فضایی جهت جشن تولدها و مهمانی‌های خودمانی زنانه‌ی خویش بهره می‌گیرند.

در طرح‌هایی از این دست به درستی نگاه اشرافی و خودانگارانه‌ی مدیران ارشد جمهوری اسلامی بازتاب می‌یابد. مدیران نوکیسه‌ای که گذشته‌ی حقیرانه‌ی خود را در سپاه، کمیته و دادستانی به فراموشی سپرده‌اند و بر بستری از لیبرالیسم ورشکسته‌ی اقتصادی تفریح‌های غیر متعارف آن را برای زنان زحمت‌کش شهری الگو می‌گذارند.

اما در فراسوی نگاه نئولیبرالی کارگزاران حکومت، توده‌هایی از زنان مزدبگیر جامعه ایستاده‌اند که همچنان سرسختانه بر مطالبات شهروندی خویش جهت دستیابی به حقوق برابر با مردان پای می‌فشارند./


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد