logo





دو ياداشت سياسى : پيرامون دومسئله داخلى و منطقه اى

پنجشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۵

رضا اکرمی

reza-akrami.jpg
رهبر جمهوری اسلامی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران آنها را به هوشیاری فراخواند و گفت که « اگر حکومت ایران از جهت گیری های تاکنونی اش به ویژه در سیاست خارجی در منطقه دست بکشد، دیگر نه چیزی از جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند و نه از نیاز پاسداری از آن. »

بارها گفته و نوشته ام و درواقع حرف جديدى نيست كه آقاى خامنه اى وقتى دست اش به كلى خالى مى شود و زير پايش سست ، كه اين لولوى « دشمن » از او گرفته شود . اما متأسفانه در درون اپوزيسيون هنوز از دو زاويه كاملاً متفاوت و بدون در نظر گرفتن ماهيت حكومت جمهورى اسلامى موضع نيروها در قبال مناسبات ايران و آمريكا بسيار كليشه اى و عمدتاً با نظر به ماهيت كلى توسعه طلبى ايالات متحده بر جهان مورد ارزيابى قرار مى گيرد و طبعاً نتايجى بدنبال دارد كه يا از خاصيت تأثير گذارى بر روندها بدور است و يا سرمايه اعتباريى براى رژيم فراهم مى كند.

در ميان اپوزيسيون هستند جريانات و يا افراد سياسى اى كه بدنبال برداشته شدن بن بست مذاكرات هسته اى نگران سازش غرب با جمهورى اسلامى هستند و برخى تا بدانجا پيش مى روند كه در سيماى جانشينان شاه ، ژاندارم جديد منطقه را مى بينند و ديگرانى كه مبارزه با مطامع آمريكا برايشان چنان عمدگى مى يابد كه در خيلى زمينه ها با رفتار « ضد امپرياليستى » حكومت همسو مى شوند .

من فكر مى كنم آنچه على خامنه اى در ديدار اخير با فرماندهان سپاه بيان داشته است اگر چه وحشت افكنى در صفوف آن ها به منظور متحد شدن در پشت سر خودش مى باشد، آن جا كه مى گويد اگر انقلاب اسلامى وجود نداشته باشد، پاسدارى از آن هم بى معنى است اما نكته كليدى بحث اش همان موضع هميشگى اش است كه به مقوله «دشمن» بر مى گردد .

البته آقاى خامنه اى و همه كسانيكه كه قدرت را پس از انقلاب قبضه كردند و هم اكنون هم نان آنرا مى خورند حق دارند چنين بى انديشند. چون حفظ بحران در سياست خارجى، هم بهانه سركوب در داخل بوده است و هم توجيه ناتوانى در پاسخگوئى به حقوق و مطالبات مردم. اين سياست نردبان ترقى قدرت بود و وسيله شكاف بزرگ در صفوف اپوزيسيون . شوخى نيست كه بخش بزرگى از اپوزيسيون چپ ايران با فرض انگاشتن مبارزه « ضد امپرياليستى » خمينى به حمايت از او كشيده شدند و بخشهائى ديگرى كه به نهضت ملى تعلق داشتند تأمين استقلال كشور را با شركت در دولت موقت و شوراى انقلاب پى گرفتند .

غرب ستيزى در دوران حيات خمينى اگر مكمل ابزارها و امكانات ديگر او براى كسب قدرت و استقرار جمهورى اسلامى بود براى جانشين اش كه هم خود با دست خالى و توشه مردمى ضعيف آمده بود و هم رژيم اسلامى به دست انداز افتاده بود همه چيز شد و بواقع تنها محمل تداوم قدرت گرديد.

هوشيارى در مقابل توسعه طلبى هر كشورى ، از جمله آمريكاء در امور داخلى كشور ما يك چيز است اما ناديده گرفتن تاريخ چهار دهه اى عواقب آمريكا ستيزى كور چيز ديگريست.

به جرأت مى توان گفت عواقب استقلال طلبى از نوع جمهورى اسلامى و كاركرد سه ونيم دهه اى آن به مراتب آثارش از نقش آمريكا در كودتاى ٢٨ مرداد ١٣٣٢ براى مملكت ما مخرب تر بوده است .

آمريكا مثل هر قدرت امپرياليست ديگر توسعه طلب است و مثل هر دولت ديگر جوامع پيشرفته براى دفاع از منافع ملى خود بر سر كار مى آيد و عمل مى كند ، پس بر هر حزب و سازمان و شخصيت ميهن دوست است كه در روابطش با چنين كشورهائى به منافع دو جانبه بنگرد و در عين دورى از جنگ و تشنج در كنار همه آنهائى قرار بگيرد كه براى حق خود بر سرنوشتشان مبارزه مى كنند اما بايد چشم را باز كرد وبيگانگى همه آنچه جمهورى اسلامى انجام داده است را هم در مد نظر قرار داد و از فرمولهاى كلى دورى گزيد .

برخى دوستان از فضاى گفتگوهاى اخير مابين جمهورى اسلامى و پنج به علاوه يك نگران اند كه نتيجه اش طولانى شدن عمر رژيم باشد . ضمن اينكه اين دوستان نمى گويند كه كى و چگونه قرار بود كه جمهورى اسلامى سرنگون شود كه روندهاى جديد آنرا به تعويق انداخته است ؟ به اعتقاد من به ماهيت پيچيده سياست خارجى جمهورى اسلامى و بويژه در رابطه آن با غرب و آمريكا به روال گذشته كم توجه اند .

از اين زاويه من فكر مى كنم بيان روشن تر آن چه رهبر جمهورى اسلامى بارها گفته بود در سخنان امروزش از واقعيتى سرچشمه مى گيرد كه خود تجربه كرده است و بقاء حكومت اش را با آن تا كنون تضمين كرده است . رژيم جمهورى اسلامى ممكن است در شرايط عادى شدن روابط با ايالات متحده آمريكاء همچنان بر پا ايستاده باشد اما قطعاً جمهورى تحت زعامت «امام خامنه اى» نخواهد بود.

اين طنز تلخ تاريخ است كه هم بايد خواهان عادى شدن رابطه ايران و آمريكا باشيم و هم در اين مورد معين با جناب خامنه اى هم نظر شويم كه پس از حل چنين مشكلى ديگر اهرم سركوبى به نام سپاه پاسداران از رونق كنونى اش كاسته خواهد شد. قاسم سليماني ها يا بايد به خانه برگردند يا در كنار دريا داران آمريكائى «جهان اسلام» را شخم بزنند.

١٦ سپتامبر ٢٠١٥ رضا اكرمى
-----------------------

بحران كنونى تركيه محصول چرتكه اندازيها غلط رجب طيب اردوغان است.


رئيس جمهور امروز و نخست وزير ديروز تركيه كه براى رسيدن به قدرت ، احزاب ليبرال و ناسيوناليست راست و احزاب چپ عمدتاً ترك زبان را در مقابل خود داشت مى دانست كه براى شكست آنها وتبديل شدن به اكثريت مى بايست رأى مناطق كردنشين را كه عمدتاً تا آنزمان در انتخابات مشاركت فعالى نداشتند به خود جلب كند تا نه تنها به اكثريت تبديل شود بلكه از آن تعداد كرسى در مجلس برخوردار باشد كه «اصلاحات» مورد نظر خود را به تصويب برساند. گشودن مسير مذاكره با احزاب كرد تركيه ، بويژه « پ ك ك» با چنين محاسبه اى آغاز شد .در باغ سبز نشان دادن و برخى عقب نشينيها بر سر مطالبات كردها كه تا آنزمان تابو بود به همين دليل انجام پذيرفت . اين سياست اگر چه پايگاه اورا در ميان ناسيوناليستهاى ترك تا حدودى تضعيف كرد اما دست به نقد منشأ حضور فعالانه كردها در انتخابات و يافتن پايگاه اجتماعى سياسى قابل ملاحظه اى در ميان آنها گرديد. براى حزب عدالت و توسعه مشاركت كردها تا آنجا يى پذيرفته بود كه مابه ازاء عملى در صحنه سياسى ، بويژه حكومت پيداء نكند . حزب اردوغان اصولاً قدرت را انحصارى مى خواست و مى خواهد . چون همه احزاب ايدئولوژيك و مذهبى . انتخابات اخير مجلس اين كشور چرت اين حزب را پاره كرد . ١٣ در صد آراء حزب دمكراتيك خلق در حالى تركيب مجلس را به هم زد كه پروژه هاى پا سفت كردن رئيس جمهور در راه بود . دولت از اكثريت افتاده است . پشت سر ، حمايت ناسيوناليستهاى ترك زير سئوال است و تجديد انتخابات هم معلوم نيست به نتايجى متفاوت از قبل منجر شود . راه انداختن جنگ در چنين شرايطى براى كسانيكه مى خواهند با چنگ و دندان هم شده قدرت و پست و مقام را از دست ندهند نعمت است .آنهم در منطقه اى كه باروت اش به وفور موجود است تنها مى يابد فتيله آنرا روشن كرد.

البته من اينجا عمدتاً بر دلايل سياسى درگيرى اخير با مردم و احزاب كردستان تركيه متمركز شدم اما مى دانيم بلند پروازيهاى آقاى اردوغان كه مى خواست پدر خوانده همه احزاب اخوانى از تونس تا مصر باشد . بحران سوريه را چند ماهه با سهم بزرگ كيك براى خود حل كند . در مناسبات ايران و غرب بر سر معضل هسته اى ميانجى گرى كرده و از حكومت ايران و دول غربى همزمان امتياز بگيرد. كركوك را زير چتر خود داشته باشد و همزمان نفت ارزان از كردستان عراق وارد كند و چند جاه طلبى ديگر خود عوامل ديگر بحران هستند و بايد در جاى ديگر ديده شوند.

و اما اگر به اين ارزيابى نزديك شويم فكر مى كنم احزاب كرد و چپ و ترفيخواه سراسرى تركيه بايد با هشيارى تمام از خود خويشتن دارى نشان دهند و در دام اين توطئه نيفتند.

محروم شدن آنها از پشتوانه اجتماعى ، بويژه در پاى صندوقهاى رأى يكى از اهداف حزب حاكم است .

اگر اردوغان براى رسيدن به هدف تا بدانجا پيش برود كه كنترل از دست اوو حزب اش هم خارج شود بازگشت به سنت كودتا در اين كشور كه همچنان ارتش ستون فقرات دولت- ملت آتاتوركيست مى تواندحرف آخر باشد و السيسى تركيه هم پابه ميدان بگذارد. با اين تفاوت كه به نظر مى رسد در تركيه ارتش در مقايسه با مصر از حمايت بيشتر مردم برخورداراست.

در هردوحالت زمان براى جنبشى كوبانى گونه در تركيه فراهم نيست هر گونه اشتباه محاسبه اى مى تواند بسيار گران تمام شود . چنانكه چرتكه هاى غلط اردوغان زير پاى او را حسابى سست كرده است.

روز نحس ١١ سپتامبر

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد