دشنام تر از شناسنامهء این سال ها
هشت دفاع
دافع
مدافع
دار
مدار
مدار ِ کژدار
سبزتبار
سبز است بند
دستبند
دستار ِ پیشانی بند
یا شعیب!
عجب کُربَتِ غربتی است
قدم های ِ سبز
جنّتِ مفتوح می کوبند
و خودکُشی ما تِیپا می خورد
مانده ایم حیران
بسته بود زبانْ
خراسانْ
طیفورا
ریاضت پوشا
گوشا!
«سُروشان» را
از شهروندی ابجد بیرون مران!
زادی
زیدی
یزیدی
بایزیدی
از «سورت لقمان» بیرون ریخت
شخص ِ بی سَروَر شما را چه
که اهلیان ِ دار و شکار را
در نسخهء مقدّس می پیچد و می نوازد
ای تار!
میازار
گوش دیرست از هوش ِ ما بیرون شد
اشکِ اکولوژی مرقدنویس بقعه هاست
ما را چه به کبّاده
که زمین را زیر ِ گودِ تُربت پهن کنیم
تا «بوموسی» در تورهای خالی صید شود!
البته وقتی بسطام الفبا کَم می آوَرَد
ادبیات به جای ما دروغ می گوید
زُنّاردار ما سبز می نماید
و سرخ ِ سرخ زکام عطسه می کند
تا اِوِین همچنان شکارگاه جمهوری باقی بماند.
خرداد ۱۳۸۸
نظرات خوانندگان:
رضا بایگان 2009-05-30 11:54:12
|
لذت بردم وبه تفکر وادار شدم وغم را نا خواسته مهمان .
من این خانم را نمی شناسم ولی اگر بخواهم انتخاب کنم و
اگر حقی از این بابت داشته باشم ؟ بی تردید ایشان در میان پنج
بانوئی خواهد بود که من از خواندن اشعارشان بهر نشاط می گیرم .
شاد باشند و موفق
رضا بایگان - المان
|
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد