شورای امنیت سازمان ملل، توافق کشورهای ۱+۵ را با قطعنامه شماره ۲۲۳۱ به رسمیت شناخت. اکنون برای جهانیان این قطعنامه لازم الاجراست. حال اگر کنگره ( بر فرض اندک ) توافق با ایران را توانست رد کند، تکلیف قطعنامه سازمان ملل چه می شود؟ آیا برای دولت اوباما لازم الاجراست یا خیر ؟ یعنی دولت اوباما باید توافقی را اجرا کند که از نظر حقوقی پشتوانه ای ندارد؟
بر پایه قوانین بین الملل ؛ قطعنامه های شورای امنیت بالاترین مرجع می باشد . هر چند که رد قانون جمع بندی هسته ای توسط گنگره تقریبا نا ممکن است اما اگر هم بر فرض محال رد شود ، از منظر شورای امنیت بی اعتبار است . به همین سبب بود که پاره ای از نمایندگان جمهوری خواه کنگره مصر بودند که پیش از تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در موضوع رفع تحریم های هسته ای در کنگره آمریکا تصویب یا رد شود .
در سال 2002، نومحافظه کاران آمریکایی، از جمله «دیک چنی» کنگره را به انحاء مختلف تحت فشار گذاشتند تا مجوز جنگ علیه عراق را صادر کند. احتمالاً بسیاری از نمایندگان کنگره تا آخر عمر از رأیی که داده اند پشیمان خواهند بود. ما اکنون در حال نزدیک شدن به لحظه ای مشابه لحظه جنگ با عراق هستیم : رأی برای جلوگیری ازتوافق هسته ای . اما ( با احتمال بسیار اندک ) ، در صورت شکست توافق هسته ای ( توافقی که قابلیت های هسته ای ایران را محدود می سازد) ، تنها دو پیامد خواهد داشت: یا ایران را بدل به قدرت هسته ای نظامی می کند یا جنگ دیگری در خاورمیانه راه می اندازد که ایالات متحده را گرفتار خواهد ساخت.
اما گمان بر این است که هیاهویی که در کنگره آمریکا این روزها در گرفته است بیشتر جنبه سیاسی دارد ؛ نتیجه آن پیروزی یک حزب برحزب دیگر است . جدا ل بین نیوکا نیسم ( راست افراطی ) و لیبرایسم اوبامایی ( اعتدالیون ) و نبرد دکتر ین اوباما و جنگ افروزان می باشد .
درروزهای پیشین ، تیم دولت آمریکا با حضور در کنگره ، از توافق هسته ای دفاع کرد. دولت اوباما به گفته خانم سوزان رایس مشاور امنیت ملی این کشور تمام امکانات خود را برای متقاعد کردن کنگره بکار خواهد گرفت. اما در مقابل تظاهرات گروهی در نیویورک علیه این توافق با شعارهای بسیاری علیه ایران و توافق ، در خبرها جای داشت. گفته می شود این تظاهرات برای فشار بر روی سناتور دموکرات نیویورکی که نقش عمده ای در اجماع نظر دموکرات ها دارد صورت می گیرد.
مخالفت با توافق هستهای محدود به کنگره آمریکا نیست ؛
هشت مرکز عمده که علیه این توافق فعال هستند ، بودجه ای بالغ بر 145 میلیون دلار تنها در سال 2013 (رقمی که امکان دسترسی بدان هست ) برای هر نوع ابتکاری علیه مذاکرات در اختیار داشتند.
با توجه به اینکه بسیاری از مراکز ثروت در آمریکا به همراهی با حزب جمهوری خواه و شخص نتانیاهو کمر به لغو این توافقنامه بسته اند بنابر این کار دولت اوباما برای پیشبرد نظراتش ، دشوار خواهد بود.
اما این یک سر ماجراست. دولت اوباما توانسته است با دقت ، مذاکره و توافق را در مقابل گزینه جنگ ، گفتمان سازی نماید. در تمام سخنرانی های مقامات دولتی این موضوع را می توان مشاهده کرد و ظاهرا نیز توانسته اند رقبای خود را با این برچسب حداقل در مباحثات سیاسی به حاشیه برانند.
علاوه بر بودجه 145 میلیون دلاری این گروهها باید میلیونها دلاری که صرف تبلیغات در شبکههای تلویزیونی و روزنامهها میشود را هم حساب کنیم. براستی منابع این بودجه کلان از کجاست ؟ :
کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل/ آیپک/
بودجه سال 2013: 64 میلیون دلار
اتحادیه ضد افترا
بودجه سال 2013: 58 میلیون دلار
بنیاد دفاع از دموکراسی ها
بودجه سال 2013: 7 میلیون دلار
…….. و
دکترین اوباما " فصل مشترک تصمیمات او برای رها شدن از قید سیاست های قدیمی ایالات متحده در منزوی کردن ایران است." به نظر او "همکاری و مشارکت، در عین توجه به ضرورت های استراتژیک ، بیشتر از تحریم ها و انزوای بی پایان ، قادر به برآورده کردن نیازهای آمریکا در ارتباط با این کشور است . "
آمریکا دو موضوع را مدنظر قرار می دهد: نخست آنکه رسیدن به توافق هسته ای با ایران برای اوباما یک دستاورد بزرگ محسوب خواهد شد؛ دستاوردی در حد دیپلماسی نیکسون در قبال چین در دهه 70. دوم آنکه آمریکا با چالش ها و بحران های جدی در خاورمیانه مواجه است. مهمترین چالش کنونی خاورمیانه "داعش " است. آمریکا می داند که به تنهایی از عهده این کار بر نمی آید. بنابراین به دنبال کشوری است تا با همکاری و ایجاد فصل مشترک بتواند بحران را مدیریت و در نهایت بر آن فائق شود. تقریبا همان کاری که آمریکا در دهه 70 بر اساس "ایده کسینجر" انجام داد و بخشی از مسئولیت امنیت منطقه شرق آسیا را به هندی ها سپرد. این نوعی همکاری در "امنیت منطقه " ای است. از این رو آمریکا می داند که ایران باید سهمی در "امنیت منطقه" داشته باشد. نگرانی سعودی ها و ترکیه از به نتیجه رسیدن مذاکرات نیز به دلیل کاهش سهم آنها در دیدگاه استراتژیک آمریکا و افزایش سهم ایران است. زمانی که اوباما به ریاست جمهوری رسید اولین جمله ای
که گفت، مذاکره بدون پیش شرط با ایران بود. این ادبیات با ادبیات دوران بوش متفاوت بود. اوباما در تلاش است برگ جدیدی در روابط ایران و آمریکا ایجاد کند. اگرچه دیوار بی اعتمادی بدین سادگی فرو نمی ریزد.
rezaalavim@yahoo.com
دوم آگوست ۲۰۱۵
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد