logo





از خیام تا سروش ؛ فلسفه اسلامی ایرانی

يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۱ فوريه ۲۰۱۵

نصرت شاد

nosrat-shad.jpg
ولفگانگ لرچ از سه فیلسوف نوگرا و رفرمیست اسلام در قرن بیست با نامهای جلال العظم دمشقی ، محمد اکرون الجزایری و عبدالکریم سروش ایرانی نام میبرد . در نظر این مورخ آلمانی ، این سه متفکر اسلامی ساکن دیاسپرا کوششی برای لیبرالیسم در اسلام را شروع کرده اند . او در مورد هر کدام بطور خلاصه نکاتی را یادآوری میکند .
سروش پیش از روی آوردن به فلسفه اسلامی به تحصیل علوم تجربی دانشگاهی و رشته داروسازی پرداخته بود . در فلسفه غرب ،او زیر تعثیر کانت و هگل و پوپر است . وی اوج فلسفه اسلامی را در افکار ملاصدرا می بیند . سروش بیش از دو فیلسوف دیگر متکی به متون پیشین الهیات و فلسفه اسلامی است . او زیر تاثیر هگل ،خواهان تدوین تاریخ جدید اسلام است و میخواهد اسلام را از نو با کمک فلسفه تفسیر کند گرچه او تاکنون کتاب اصلی و شاهکاری فلسفی از خود بجای نگذاشته است . سروش به متفکران پیامبر مخصوصا غزالی و رومی و ملاصدرا و مطهری اهمیت خاصی میدهد . او تحت تعثیر ایده آلیسم مفهوم سازی هگل نیز است . وی همچون غزالی میگوید باید اسلام را از سالوس و ریای اسلامگرایان فرصت طلب و متظاهر نجات داد .
اسلام شناسان غرب با اشاره به شعار وحدت خدا و جهان در اسلام ،مدعی هستند که مذهب شیعه هیچ گاه قادر به پلورالیسم اسلامی نخواهد بود .
دومین فیلسوف نوگرای اسلامی در قرن بیست محمد اکرون است که در سال 1928 در الجزایر بدنیا آمد . او اخلاق ابن مسکویه را ادامه اخلاق ارسطو میداند و جهاد النفس در نظر او مبارزه فکری است . اکرون به جهاد فکری و جهاد روشنگری در اسلام باور دارد . افکار فلسفی اکرون متکی به کتاب " نقد عقل مطلق " کانت است . هدف اکرون معرفی الهیات قرآنی و سنت فلسفی اسلام است .
سومین فیلسوف نوگرای اسلامی در قرن بیست ،جلال العظم است که در سال 1934 در دمشق بدنیا آمد . او خود را نه فرآن شناس بلکه فیلسوفی شکاک میداند و خلاف محمد اکرون متکی به راسیونالیسم سدههای میانه اسلام نیست بلکه متکی به عصر روشنگری اروپا؛ مخصوصا نظرات کانت است . طبق افکار جلال العظم ،جهان اسلامی عربی در وضعیتی است که اروپا در قرن 18 بود چون آن دچار سکولاریسم شده ولی نمی خواهد که آنرا باور کند .
جلال العظم خواهان روشنگزی بدون تعارف و قاطع؛ یعنی جدایی دین از دولت و خصوصی بودن دین و جهانبینی است . کتاب " نقد تفکر دینی " او در سال 1969 موجب جنجالهای اسلام شناسی در کشورهای عربی شد .
مورخین غربی مذهب علوی را جنبشی فلسفی دینی در اسلام میدانند . یک چهارم مسلمانان ترکیه امروزی پیرو این مذهب هستند که از زمان آتاتورک مورد سرکوب و تحلیل قرار گرفته اند و مجبور شده اند همچون رواقیون یونان ، نیمه مخفی زندگی کنند .
تاکنون تعدادی از نوآوران فلسفه اسلامی که فقط فروتنانه و دست به عصا، خواهان اصلاحاتی در اسلام بوده اند بجرم کفر و شک جان خود را در این راه از دست داده اند .
پایه گذار مذهب علوی در قرن 13 میلادی حاجی بکتاش اهل سغد است که اجدادی ترکمن و ترک داشت . در قرن 16 میلادی فردی بنام بلیم سلطان کوشید تا در تفکر علوی نوگرایی را رواج دهد . در قرن 16 شاعر معروف علوی یعنی پیر سلطان عبدال به خلق آثاری ادبی موفق شد . جنبش علوی که در قرن 13 میلادی شروع شده بود در قرن 16 رسمیت یافت . علویان مخالف سیاست و برقراری جمهوری دینی اسلامی هستند . آنها به مسجد خود تکه میگویند . آرامگاه حاجی بکتاش در شرق آنکارا هرسال محل دیدار زوار علوی است .
علویان تنها عبادت را شناخت طبیعت و پیروی از اخلاق انسانی میدانند . در مورد پرواز روح آنان به پدیده تناسخ باور دارند . اسلام شناسان غربی مدعی هستند که مذهب علوی دارای یک سیستم فلسفی است . علویان کائنات را لباس خدا میدانند و نظرشان از جهان مثل نظر هگل است . امروزه اشاره میشود که هفت قرن ادبیات ترکیه زیر تعثیر مستقیم مذهب و فلسفه علوی بوده است .
خیام ، عارفی شکاک و شکاکی عارف بین سالهای ( 1121-1048 میلادی ) در نیشابور زندگی نمود. او پیش از اینکه شاعر و فیلسوف باشد ، ریاضیدان و ستاره شناس و فیزیکدان و تقویم ساز بود . وی در کودکی و جوانی شخصا با نظام الملک و حسن صباح آشنا شد . خیام از طرف ملکشاه سلجوقی و پسرش سلطان سنجر مورد حمایت همه جانبه قرار گرفت . در غرب نخستین بار ادوارد فیتزجرالد انگلیسی در سال 1859 میلادی دوستداران شعر و ادبیات را با رباعیات خیام آشنا کرد . شعر خیام ساده عمیقا فکری سرگرم کننده و زیبا بسبک هندی سروده شده است و بخشی از جهان شناسی متافیزیکی اوست .
خیام در فلسفه شاگرد ابن سینا است . ابن سینا نیز گویا خالق رباعیاتی شاعرانه بود . شعر خیام به موضوعات صوفیانه مانند معنی زندگی و هدف آفرینش و خدا و معاد و پاداش و مکافات و سرنوشت روح و امکان شناخت مطلق جهان میپردازد . افکار خیام در شعرش چون پر از تضاد است کشف یک سیستم فلسفی در جهانبینی او غیر ممکن است .
لقب خیام که به معنی خیمه ساز است یا شغل پدر او بوده و یا نشانه صوفی بودن وی . گرچه تعداد رباعیات خیام به بیش از هزار گمان زده میشوند ، صادق هدایت ؛ یکی از شاگردان مکتب خیامی ، تعداد آنان را فقط صد ، و علی دشتی ، تعداد آنان را فقط 57 ، و بعضی ها تعداد رباعیات بجا مانده از خیام را فقط 23 بشمار می آورند .
افکار شکاکانه خیام میان لذت اپیکوری و نوستالژی یک شناخت متافیزیکی در نوسان هستند . خیام گرچه فردی مذهبی ولی دارای افکاری عمیق و مدرن و دارای شک متافیزیکی است . در شعر او چرخ فلک سنبل جهانی غیرقابل شناخت است که پوچ و بی معنی و تکراری و بدون آغاز و پایان میباشد و زندگی فرد مانند قطره ای ناچیز در اقیانوس هستی است .
سئوال دیگر اینست که جهانبینی خیام بر اساس دانشی عینی یا نیهلیستی مدرن بنا شده است ؟ مذهبی بودن خیام از آنگونه است که او در تمام عمر در جستجوی شناخت خدا بود . وی خود را نه یک جزم گرای مذهبی و نه شکاکی فلسفی و نه شیعه ای عارف بلکه عارفی صوفی میدانست که معتقد به نجات بشر و شناخت جهان است . امروز سئوال میشود که خیام یک نیهلیست مدرن یا یک شرقی عالم است ، یک عارف به معنی واقعی کلمه یا همچون انسان مدرن بیمار اروپایی از نوع " فاوست " گوته است؟ .

منبع .

wolfgang günter lerch, denker des propheten.2002, s.87-1002 und 174-179


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد