logo





از گروه " خراسان" چه خبر؟

پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۹ اکتبر ۲۰۱۴

حسن نادری

از چندین هفته قبل توجه افکار بین المللی روی اقدامات وحشیانه داعش"دولت اسلامی " متمرکز شده است. فقط زمانیکه روزنامه نگاران آمریکائی بطرز وحشتناکی سر بریده شدند، آقای باراک اوباما،رئیس جمهوری آمریکا و برنده جایزه نوبل صلح،تصمیم به اقدام نظامی در چارچوب ائتلاف گسترده نیروهای ناتو و کشورهای عربی تا دیروز حامی داعش،نمود. اگر جرج بوش با حمله به عراق و حل آن مسئله را برق آسا ارزیابی میکرد که نتایج آنرا دیدیم،اینبار اما اوباما خبر از حداقل سه سال جنگ برای درهم شکستن داعش میدهد که سرزمین سوخته ای دیگربنام سوریه رابرجای میگذارد.
در هرحال، ضروریست تا مبارزه علیه این جریان تروریستی فارق از واکنش احساسی و براساس تجزیه و تحلیل منطقی سازمان داده شود.
خراسان : تغییر در بیان یک اطلاعیه یا اعلام (بشارت) از ظهورتهدید جدید تروریستی؟
در اولین دور از بمباران آمریکا علیه گروههای تروریستی درسوریه،به یکباره و برای نخستین بار از بمباران مواضع گروهی بنام "خراسان" بگوش رسد. این گروه از طرف سرویسهای اطلاعاتی آمریکا بعنوان خطرناکترین گروه تروریستی و خطرناکتر از "داعش" ارزیابی شده است! گروهی مرموز ونا شناخته شده ای که تا یک و دوهفته قبل هم برای کارشناسان پیگیر فعالیتهای تروریستی ناشناخته بود و اکنون با انتشار نام این گروه، شک و تردیدهائی را در نزد بخشی از روزنامه نگاران و کارشناسان امور تروریستی برانگیخته است.
در این بازه زمانی کوتاه ،گروه "خراسان" تبدیل به خطرناکترین و شماره یک تهدید تروریستی برای کشورهای غربی معرفی شد. این در حالیستکه آمریکائیهای تا چند هفته قبل مبارزه علیه داعش را در صدر برنامه های خود ارزیابی میکردند و برای این هدف بخشی از "جامعه بین المللی" را با خود همراه کردند،حتی بعضی از کشورهای عربی خالق گروهاههای سلفی و بنیادگرا که از یکطرف تلاش در مهار و انحراف نمودن "بهار عربی" و از دیگر سو در رقابتهای منطقه ای در پی اقتدار و سرکردگی را در سر داشتند با خود همراه کردند.
با انتشار این خبر، افسران بلند پایه آمریکایی به تلاشی دست زدند تا افکار عمومی رابا دشمن "جدید" آشنا سازند. این دشمن هم گروه "خراسان" است که چهار روز قبل از بمباران آمریکا به مواضع "داعش" در سوریه در18 سپتامبر 2014 بر صفحات ارتباطات جمعی ظهور کرد. برای بشارت این ظهور، "جیمز کلاپر"(1) مدیر اطلاعات ملی، آمریکا، در شیپور مسیحائی خود دمید که گروه "خراسان" برای منافع ملی امریکا از داعش هم خطناکتر است.
اداره اطلاعات آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی، بعد از بمباران مواضع این گروه، در سوریه، اهداف این گروه را اینطور تشریح میکند: "گزارشات اداره اطلاعات حاکی از آنست که "گروه خراسان" در فاز نهائی آماده سازی خود برای حمله گسترده به اهداف کشورهای غربی و بطور بالقوه در خاک آمریکا بوده است".
پس از این بیانیه مطبوعاتی و آغاز بمباران آمریکا در سوریه، توجه و کنجکاوی رسانه های آمریکایی به گروه "خراسان" جلب شد. اکثر رسانه های بزرگ (نیویورک تایمز، ایالات متحده آمریکا امروز، نیوزویک، زمان، سی ان ان،ای.بی.سی) و "اندیشکده "های متخصص روابط بین المللی یا سرویسهای اطلاعاتی برای "کشف و رمز گشائی" این گروه و خطرات ناشی از فعالییتش به جد و جهد افتادند. تهدید این گروه برای آمریکا وهمچنین اروپا قریب الوقوع ارزیابی شده است. فرانسه هم از 23 سپتامبر گوشها و هوس خود را به این گروه معطوف کرد.
"گروه خراسان" هدف منحصر به فرد برای آمریکا
این گروه به عنوان شبکه ای از "کهنه سربازان القاعده" معرفی شده است که اکنون در سوریه پناه گاهی ایجاد کرده تا برای حملات خارجی اش برنامه ریزی و همچنین آزمایشات مواد منفجره را افزایش و مهاجران گروههای اسلامی از کشورهای غربی را برای انجام عملیات دربرگشت به آن کشورها آموزش میدهد. بنابر توصیف این منابع اطلاعاتی، نام " خراسان" اشاره به امپراتوری اسلامی دارد که قرن ها پیش دربخشهائی از افغانستان، ایران و پاکستان خلافت میکرد.
وب سایت کویتی عرب تایمز هم به شرح حال نسبتا مفصلی از رهبر گروه تروریستی،"بنام محسن آل فضلی"، میپردازد. شخصی که به گفته مقامات آمریکایی در زمان حمله 22 سپتامبر در سوریه کشته شد.این وب سایت اشاره میکند که آل فضلی کویتی الصل و از رهبران القاعده و بازوی راست ایمن الظواهری، رهبر فعلی القاعده است که از طریق افغانستان به ایران رفته و در آنجا رهبری سلول القاعده را بین سالهای 2011 تا 2012 هدایت میکرده و پس از آن به شمال سوریه پیوست تا از مبارزه جبهه النصره علیه حکومت اسلامی(داعش) حمایت کند. این وب سایت کویتی در ادامه مینویسد که هدف این یار سابق بن لادن جذب و استخدام جهادگران مسلمان جوان اروپائی بوده است که "پس از انتخاب این جوانان، آل فضلی آنها را آموزش نظامی و جهت اقدامات تروریستی به کشورهای غربی روانه میکرد تا اقدام به بمب گذاری در اماکن حمل و نقل عمومی مانند قطار و هواپیما" نمایند. این وب سایت اضافه میکند که : رژیم ایران به آل فضلی اجازه داد تا خاک ایران را به مقصد سوریه ترک کند ودرآنجا به جذب جهادگران بپردازد و از اینطریق وانمود کند که متحدش، بشار اسد هم علیه گروهای تروریستی مبارزه میکند".
شگفت انگیز اینکه در بین سایتهای آمریکائی فقط "سایت بوزفید" چگونگی(2) ظهور ناگهانی گروه "خراسان" وقرار دادن آن در کنار لیست نام و گروه تروریستی بین المللی را مورد سوال قرار میدهد. این سایت با مراجعه به کارشناسان، باین نتجه میرسد که آنها نه تنها به ماهیت بلکه نسبت به هویت رهبر آن شک و تردید دارند. و این کارشناسان او را قبل از هر چیز یک واعظ تندرومیدانند تا رهبر یک گروه تروریستی.
درحملات به مواضع گروههای تروریستی در سوریه، اکثرموشکهای "تاماهاوک" به روی این گروه هدایت شدند و هیچ یک از نیروهای ائتلاف هم، گروه "خراسان" را بمباران نکردند و نمیکنند.خلاصه کلام اینکه این گروه فقط به فقط مورد هدف آمریکا است که سرویس های اطلاعاتی آمریکا از آن اطلاع دارند و در شکار آن هستند.
آیا میتوان گفت که آمریکا در حال خلقت یک دشمن جدید است؟
آقای" آلن شو اِ"(3)، مدیر سابق سرویس اطلاعاتی و امنیتی فرانسه، رجعت دادن به نام " خراسان " را "عجیب و غریب" میداند. او میگوید : " بنظر میرسد که طرح چنین نامی برای رجعت دادن به افغانستان،به طالبان و القاعده و خاطرات تلخی است که آمریکایی ها در این منطقه متحمل شدند.در حالیکه "خراسان" منطقه ای از افغانستان است که برای اعراب خاومیانه ناشناخته است. درک من اینستکه کاخ سفید میخواهد برای توجیه مداخله نظامی خود دیوی برای چشمان و افکار عمومی هزاران آمریکائی که در جنگ افغانستان شرکت داشتند، بسازد".
آیا ساختن یک دشمن جدید آنهم با رجعت به یک منبع ویژه برای افکار عمومی آمریکا که بیش از پیش نسبت به درگیر شدن ارتش در منازعات خارجی مترصد است میتواند موثر باشد؟
" جیسون بورک"(4) روزنامه نگار گاردین و نویسنده یکی از مستند ترین کتاب در باره نطفه پیدایش القاعده در افغانستان، شک و تردید خود را با استناد به اظهارات مقامات ارشد نظامی آمریکا در باره گروه "خراسان" در "توئیتر" به اشتراک دیگران گذاشت: "من مطمئن نیستم که این گروه نام "خراسان" را برای فعالیت خود انتخاب کرده باشد و حتی مطمئن نیستم که این افراد (اعضای سابق القاعده در افغانستان) چنین گروهی را تشکیل داده باشند". جیسون بورک در توضیح فکرش در باره این گروه میگوید: "بطور قطع علائمی از استقرار القاعده در سوریه ازحدود یک سال قبل وجود داشت. اعضای این گروه، عراقی، افغانی و پاکستانی هستند. آنها از حدود دو یا سه سال قبل به این مناطق جنگی رفت و آمد میکردند و بتازگی وارد سوریه شدند. من در پاکستان متوجه شدم که بعضی از عوامل این گروه، کارهای ارتباطی،لجیستیکی انجام میدادند و بعضی هم درفکر تدارک حمله به غرب هستند.این هم غیرممکن نیست که آنها در فکر تشکیل یک گروه بوده باشند اماهرگز از وجود چنین گروهی چیزی نشنیده ام .علاوه براین،در گذشته نیز گرایشی در بین سرویس های اطلاعاتی آمریکا وجود داشت تا شبکه های غیر رسمی(بنیادگرایان) را بعنوان یک گروه سازمان یافته ارزیابی کنند.بنابراین به دلایل حقوقی و یا سیاست داخلی در آمریکا،این امکان وجود دارد که این گروه اینطوری معرفی شود. به طور خلاصه اینکه عده ای خود را منتسب به القاعده در سوریه میدانند اما من درباره وجود گروه "خراسان" شک و تردید دارم ".
خراسان، دیگر هدف حمله آمریکا در سوریه و یا دولت سوریه!
"جان کِربی"(5) سخنگوی پنتاگون در روز سه شنبه 23 سپتامبر، اعلام نمود که عمده حملات نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده به مواضع داعش در شمال و شرق سوریه بود. اما حداقل هشت حمله به گروه" خراسان"، گروهی از جهادگران القاعده وارد شد تا از"حمله بزرگ" این گروه علیه اهدافی در اروپا و ایالات متحده جلوگیری شود".
"جیمز کلاپر" رئیس سازمان اطلاعات ملی آمریکا هم میگوید:" اگرداعش از ماه ژوئن تاکنون افکار رهبران غربی را نگران میکرد اینک خطر بالقوه ای بنام "خراسان" خطرناکتر از داعش وجود دارد".
گروه "خراسان" کیست؟
بر اساس داده های سرویس اطلاعاتی و امنیتی آمریکا،"این گروه متشکل از اعضای سابق القاعده در افغانستان و پاکستان هست که در سوریه مستقر شده و هد ف آن نه مبارزه علیه رژیم بشار اسد بلکه آماده کردن خود در حمله به اهداف و منافع کشورهای اروپا و آمریکا است".
اما نیویورک تایمز همزمان با آشکار شدن ماهیت "خراسان" پا را فراتر گذاشته و مینویسد :رهبر این گروه محسن آل فضلی، از محافظان نزدیک اسامه بن لادن و یکی از کسانیستکه از پیش در جریان حمله 11 سپتامیر 2011 به نیویورک بود".
چرا این گروه، جهادگرایان غربی را جذب میکند؟
به ادعای روزنامه نگار "سی.بی.اس"، "خراسان" خود را برای حمله به هواپیماهای آمریکائی آماده و روی جهادگرایان غربی بواسطه داشتن گذرنامه و هویت غربی برای بردن مواد منفجره به داخل هواپیما حساب میکرد. باین دلیل است که تدابیر امنیتی شدید در فرودگاهها صورت میگیرد و از سوار شدن هواپیما با وسایل الکترونیکی و کامپیوترهای خاموش جلوگیری میشود".
چرا اعلام میشود که گروه "خراسان" به طور بالقوه خطرناک تر از حکومت اسلامی است؟
به گزارش نیویورک تایمز، مقامات آمریکایی و کارشناسان در امنیت داخلی آمریکا،این ارزیابی را دارند که "تمرکزبیش از حد بر داعش باعث شد تا از تهدید دیکر گروههای تروریستی نظیرخراسان و جبهه النصره وابسته به القاعده که بر اثر هرج و مرج از جنگ در سوریه سر بر آوردند غافل بمانند". اما نیویورک تایمز بر اظهارات فوق سایه می اندازد و میگوید: "مشکل است باورکرد که این گروه خود را برای حمله در آمریکا آماده میکرده زیرا موارد و گزارشات متعدد در سالهای اخیر حاکی از آنست که جبهه النصره و داعش از جهادگرایان آمریکائی علیه سوریه استفاده میکردند".
گروههای داعش و جبهه النصره محصول چه تدابیر و تصمیماتی هستند؟
مقدم بر هر چیز باید دلایل ظهور و توسعه داعش را درک کرد. رهبران کشورهائیکه سازماندهنده ائتلاف برای از بین بردن داعش هستند باید قبل از هر چیز به ترازنامه مداخلات خود از سال 2011 تا کنون در افغانستان، عراق، لیبی... نگاهی باندازند. در هر مورد، نتایج فاجعه آمیز می باشد: تضعیف نقش دولت، تشدید تناقضات بین قومی ـ مذهبی ، سربرآوردن شبه نظامیان و باندهای مسلح و غیره. استراتژی آمریکا و شرکا در جهان جهانی شده در قبال کشورها روی دو محور است: کشورهائیکه همه قواعد و مقررات قوانین جهانی سازی تجاری،اقتصادی،فرهنگی،سیاسی و اقتصادی را می پذیرند تا درجبهه آمریکا و شرکاء بوده و از آن تبعیت کنند حتی اگر اقتدارگرا باشند. گروه دو کشورهائیکه به هر دلیلی نمیخواهند تابع سیاستهای فوق باشند. این گروه کشورها یاغی،خطرناک،.. ارزیابی میشوند. عدم ثبات سیاسی و تضعیف و در نهایت از بین بردن دولت ـ ملت این کشورها در استراتژی امپریالیستی قرار دارند. سومالی،عراق،لیبی،سوریه.. .
مدعیانه "جنگ تمدن ها» در خلقت این گروههای تروریستی با القاب اسلامی جای تعجب نیست!
ـ هدف ازظهور و گسترش این نیروی مخرب ، داعش، و آلت دست قرار دادن آن توسط ارتجاعی ترین جریانات آمریکای شمالی برای از بین بردن نیروهای آزادی بخش ملی عرب، نیروهای ترقی خواه و لائیک و بی ثبات کردن منطقه است.این را در نظر بگیریم که پیش از پیداش داعش در عراق، نیروهای مترقی و دموکراتیک وحزب کمونیست وجود داشت. ایالات متحده در هر زمان با استفاده از صدام حسین آنها را از بین برد. رژیم صدام هم بنوبه خود و با مستمسک قرار دادن حادثه 11 سپتامیر 2001 و با ادعای داشتن زرادخانه هسته ای توسط ائتلافی بنام "جامعه جهانی" به سرکردگی آمریکا سرنگون شد. و بجای آن یک نظام فرقه ای شیعه و پسرو به قدرت رسید. و اینک نیروی مخرب داعش بخشهائی از عراق و سوریه را در سطیره خود دارد و از هر گونه خشونت و تجاوز به زنان و دیگر اقوام و فرقه های مذهبی ابائی ندارد. همچنین باید از خود پرسید چه کسی تا دیروز از دیکتاتورهای آمریکای لاتین پشتیبانی میکرد؟ چه کسی از اسرائیل در تجاوزاتش علیه خلق فلسطین،و از دولت آنکارا در سرکوب کردها حمایت میکند؟ این استراتژی ایالات متحده آمریکا اغلب با کمک مراکز آموزشی سازمان سیا به ظهور این موجود مخوف و خونریز منجر شد تا هرج و مرج و ناامیدی را در کشورهای ویران شده توسط بحران اقتصادی و سیاسی و بدبختی دامن زند. به راستی چی کسی درآمدهای نفتی را در اختیار این گروه میگذارد و قاچاق نفت از عراق به ترکیه را سامان میدهد؟ زمانی که پول نفت در رگ های این گروهها از مدار قدرتمند مالی سرازیر میشود. ماه ها و سالها است که این گروه فاشیستی، با سکوت سئوال برانگیز "جامعه بین المللی"، تجاوز به زنان وقتل جوانان و نوجوانان را بعنوان ابزار ترور و جنگ در عراق و سوریه بکار میگیرد.
ـ سیاستهای تحمیل شده توسط قدرت های غربی بر عراق علت اصلی وضعیت کنونی میباشد. تحریم وحشتناک پس از جنگ سال 1991 وسپس تجاوز نظامی همآهنگ شده توسط ایالات متحده آمریکا در سال 2003 علیه عراق منجربه فروپاشی جامعه عراق شد. پروژه نومحافظه کاران ایالات متحده به وضوح شکستن چارچوب واحد دولت ــ ملت عراق وسازماندهی جامعه براساس پایگاه های اجتماعی ـ قومی و مذهبی بود. در این مرحله، مناسب است تا عناصر موجود در ترازنامه سیاستی که میخواست دموکراسی را اغلب از طریق نظامی از خارج تحمیل کند مورد بررسی قرار گیرد. ایجاد یک سیستم دموکراتیک مستلزم آنست که از دامن زدن به این توهم که سیستمهای غربی یک مدل جهانشول هستند که بطورمکانیکی می توانند در هر جا و در هر شرایطی انتقال داد،پرهیز شود.
ـ جاه طلبی های رژیم تاریک اندیش و سرکوبگرعربستان سعودی سنی مذهب و متحد سرسخت غرب که در تقابل و رقابت با جمهوری اسلامی شیعه مذهب که در فضای برتری جوئی و ارائه مدل جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامیست؛
ـ در جبهه کشورهای سنی مذهب، رهبریت عربستان توسط قطر (با وجود رژیم اقتدارگرا)، ترکیه و همجنین جنبش اخوان المسلمین مورد انتقاد و اعتراض قرار دارد زیرا نیروهای اخیر خواهان برگزاری انتخابات "آزادی"!! و اجرای قوانین اسلامی در عربستان هستند.
ـ نفوذ ایران در لبنان از طریق حزب الله، در سوریه تحت اقلیت علوی نزدیک به شیعه، درعراق با اکثریت شیعه.
بنابراین ظهور داعش از یکطرف محصول انباشتی ازدرگیری و تنشهای حل نشده منطقه ایست. و از طرف دیگر متاثر از درگیری استراتژی قدرتهای بین المللی .در این سردرگمی، وسوسه و تمایل عده ای برآنست تا بحثهای عمومی را فقط محدود به ساده کردن قضیه در چارچوب "افراط گرائی" محدود کنند تا به راحتی بتوانند به عوامفریبی و آلت دست قرار دادن افکار عمومی ادامه دهند.
اگر هدف جلوگیری از پیشروی داعش و باسازی اقتدار درعراق مشروع و محترم است، این ایده اما که میتوان این سازمان تروریستی و خشن را از طریق نظامی ریشه کن کرد، یک تصور غلطی است.
پاسخ به چالش داعش فقط می تواند سیاسی باشد. راه حل را باید در یک کنفرانس بین المللی ای که کمتر تحت نفوذ آمریکا و بطور وضوح و روشن تحت اقتدار سازمان ملل متحد باشد، جستجو کرد.
اما تصور اینکه پایان رژیم اسد از طریق اقدامات نظامی میتواندعامل تعیین کننده در شکست داعش باشد توهمی بیش نیست. زیرا ادامه نامحدود جنگ داخلی تغذیه کننده افراط گرایی خواهد بود.
بنابراین باید بر اساس دستاوردهای کنفرانس ژنو در باره سوریه و بدون پیش شرط تمام نیروهای درگیر در سوریه (به استثنای گروههای تروریستی) و با مشارکت همه قدرت های ذینفع منطقه ای در راستای تقسیم قدرت و تحت نظارت بین المللی انتخابات آزاد برگزار شود. این حقیقت ملموس و عینی وجود دارد که به همان میزانی که اقتدار ایران میتواند در منطقه باعث بی ثباتی باشد،بدون شک به همان میزان هم ثبات درسوریه، عراق و لبنان بدون ادغام مجدد بیشترایران در بازیهای دیپلماتیک غیر ممکن است. و این هم منوط به حل و فصل مناقشه هسته ای ایران در چارچوب تعهداتش در آژانس بین المللی انرژی هسته ای و پیوستن به پروتکلهای الحاقی و شفاف سازی در برنامه هسته ای و اراده سیاسی متقابل ایران و گروه کشورهای 5+1 است.
هر گونه اقدام نظامی علیه داعش باید در چارچوب قطعنامه روشن و دقیق تصویب شده توسط سازمان ملل متحد و بطریق اولی با توافق اعضای شورای امنیت و همه کشورهای منطقه،سازماندهی شود. این غیر مسئولانه است که در این شرایط همکاری فعال با جمهوری اسلامی ایران که یکی از بازیگران اصلی منطقه ای و بخشی از "راه حل" است را کنار گذاشت. به طور مشابه ارتباط با رژیم سوریه، با همه اختلافات و تنفری که میتوان با آن داشت،ضروریست. مقدم بر هر چیز این مردم و کشورهای منطقه هستند که باید علیه تروریست های داعش مبارزه کنند وجامعه بین المللی فقط برای پشتیبانی و کمک دخالت کند و این هم باید در چارچوب قطعنامه سازمان ملل متحد و به درخواست دولت وحدت ملی عراق صورت گیرد. هر شکل دیگری با شکست مواجه خواهد شد و باعث هرج و مرج بیشتر در عراق و منطقه میشود.
در مورد سوریه هم باید گفت که تاکنون نه رژیم و نه مخالفان از یک بدیل صد درصد قابل قبول برای طرفین برخوردار نیستند. این یک جنگ منطقه ای با ابعاد بین المللی است. در حال حاضر امکانات دفاعی باید به نیروهای کُرد و گروه های غیر اسلامی داده شود و یک کنفرانس منطقه ای تحت نظارت شورای امنیت سازمان ملل متحد با مشارکت همه بازیگران در سوریه و منطقه برگزارگردد. باید برای استقرار یک نظام دموکراتیک و کثرتگرا طرفین به مذاکره بنشینند. نظام سکولار(لائیک)، عدم تمرکز، حاکمیت قانون و برابری مطلق بین زن و مرد باید از معیارهای این نظام باشند.
بعلاوه برای برون رفت از معضل حاضر نمیتوان و نباید روسیه را نادیده گرفت و او را منزوی کرد. در سوریه و عراق هم بدون مشارکت ایران غیر قابل تصور است. هر چند که ایران باید از درگیر ی نظامی در این مناطق اجتناب نماید و بویژه میدان جنگ در سوریه میتواند دامی از طرف آمریکا برای ایران و امنیت و تمامیت ارضی اش باشد. نمی توان به جنایات علیه کردها با نامیدن سازمانهای مدافع حقوق آنها بعنوان تروریست پایان داد. نمی توان از یکطرف مدافع خلقها بود و از آنطرف حقوق خلق فلسطین را زیرپا گذاشت.
سرانجام اینکه نمی توان عربستان سعودی و قطر را تا زمانیکه بطور وضوح اعلام عدم حمایت از این گروه های تروریستی نکردند، درلیست " بیانیه های ائتلاف نظامی" قرار داد. از یاد نبریم که این کشورهای عربی بدترین شیوه مجازات کیفری همچون سنگسار و گردن زدن را بکار میگیرند. این در حالیستکه کشورهای غربی شجاعت برخورد و انتقاد از آنها را بخاطر محاسبات استراتژیکی و مدارهای مالی و فروش تسلیحات ندارند.

حسن نادری
7اکتبر 2014 / 15 مهر 1393

1-James Clapper. 2-Rosie Gray BuzzFeed Staff How “Khorasan” Went From Nowhere To The Biggest Threat To The U.S. . 3 - Alain Chouet . 4 - Jason Burke.
5 - John Kirby.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد