logo





نرگسی

دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۵ اوت ۲۰۱۴

مجید خرمی

ـ پروانه پوسید ،
آلبا لو مُربا شد .
عنکبوت تارتنید ،
پیراهنی ریسید .
شلوار جین در استخرخیسید ،
اینجا استخوان ترکید ،
چرم از زیرپا دوید .
آنجا صورت حسا ب ،
بد جوری روی میز خزید .
آه ماندانا همچون خد نگ ،
ازکمان پریشانی بیرون پرید .
آری نادربا تخت طاووس ،
ازهند سر رسید .
خوشهٔ موزها ،
روی چهرهٔ صلح ترکید .
هفت قطره خون ،
ازبینی فیل چکید .
آفتاب در سایهٔ شمشاد دمید ،
توآمدی شدی پهلوان
ای همه شهوت کلا م .
جباریت را ،
بیداری ماشین گزید .
نانِ تا فتون را
قیچی خیا ط بُرید .
غضروفِ جنگ در ستایش لغزید ،
درخون هر چه کله خر را گایید .
پرچمِ ما کیاول ،زردِ هراس
ازشورشِ توفان خشم لرزید .
فرشتهٔ شعر برهنه سوخت ،
چراکه آتشِ دوزخِ زمین را بوسید .
شاعر چراگویان ،
موی را از لای چشمه بیرون کشید .
عشق تا سپیده شراب نوشید ،
ناشتایی امروز
نرگسی ،درتابه تفتید .
این سیاه مشق ،
با پیکِ بوسه معشوق از دور
با اشتها به پا یان رسید .

هفده سپتا مبر ،دوهزارودوازده
مجید خرمی ـ فرانکفورت


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد