در دامنه دماوند برفی
بر دشتهای وسیع جنوب خاکی
با تپه های اخرایی
بین آبهای مواج شمال و خلیج فارس-
تهران با آسمان آبی
شهر من است.
شهر جنبش، شهر شعر،
نبض تحرک خاور میانه..
میدان تاریخی بهارستان
با صف تظاهرات دانشجو و کارگر
اینجا تهران است.
با ردیف چنار خیابانها، جوهای آب،
آفتابهای سفید تابستان
غروب طلایی خزان
سکوت سیمین زمستان
"شکوفه های سفید بادام" بهار*
اینجا تهران است.
هر گوشه آن
مبارزه زنان، کارگران، اقلیتها،
دانشجویان، معلمان
بضد استبداد یک سده.
اینجا تهران است.
محاکمه آزادیخواهان و عدالتجویان
100 سال است به زندان و اعدام میرسد.
خواهران این شهر باستانی در منطقه:
کابل با ماه بلند بر بام،
استانبول با آبهای پر تحرک قایقها،
بغداد با 2 رود تلاطم جاری،
دمشق با قحط عشق،
قاهره با نیل بسوی آزادی-
در ستیز مدام با ارتجاع گذشته گرا
در خیابانهای خونین خود با امید آینده.
تهران شهر شاعران
با خون فرخی، ارانی، گلسرخی،
سعید، مختاری بر دیوار آن
نوشته شده: آزادی و عدالت برای همه.
اینجا تهران است.
شهری که در کافه اش هدایت
از گذشته حرف می زد.
فروغ برای ما شعر می خواند
شاملو "خوشه" مهر را پخش می کرد.
سهراب در سکوتی نجیبانه
کنار نقاشی های تنهایی می ایستاد.
اخوان روایت اساطیر دور را نقالی می کرد.
فردین کرامت انسانی را بصحنه می آورد.
زوج اسکویی اوج هنر را بنمایش می آورد.
ویگن در سرور فلات می خواند.
رویروی دانشگاه-
برتولوچی با دوربینش راه می رفت؛
شان پن در میان دانشجویان.
*
هرگوشه آن
خاطرات کودکی شکل می گیرند.
کودکی دست در دست مادرش
گاری بشکه آب
خلوت خیابان بعداز ظهر شهریور
شلوغی خنکهای شب آن.
از رادیوی خشگه فروشی
"مرا ببوس" از پلگان سبز چنار در عروج.
کله سحر، بادیه حلیم دارچینی تجریش.
عدل ظهر، دود کباب، عطر ریحان،
بخار برنج شمشیری با زعفران
غروب، ساندویچ کالباس پرسیر خاچاطوریان
نیمه های شب پیاده روی تا تجریش
در خش خش خزان جاده مهربان شمیران
*
محور زمان
از سپیده اساطیری آرش کمانگیر
تا شجاعت دکتر حشمت و کوچک جنگل
از فرزانگی ارانی تا صلابت تفنگ سیاهکل
از نمایش خیابانی عباس آقای سعید
تا پرپرشدن نسترن سرخ بر صورت ندا
از 10000 سال پیش شهر سوخته،
مسجد کبود، ساوجبلاغ و ری
به 30 سال آینده پاریس و پکن
با مهرآباد وصل شدم.
هرجا که رفتم
تهران من با من بود- برای شباهت و قیاس
با 1001 برگ سبز زمان
کنار هم و روی هم.
در تهران - از ری تا تجریش
قرون وسطا به عصر مدرن می رسد.
من به موطنم وصلم.
گرچه گذشته ام را نخواهم دید.
آیا از آن تهران چیزی
خارج از خاطرات ما بجا مانده؟
073111 28/11/2011
*نام تابلویی از ونگوگ هلندی1853-1890.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد