majidsedghi@yahoo.com
رابین ویلیامز که دوشنبه یازدهم اوت خبرمرگ اودر سراسرجهان مخابره شد , بی تردید یکی از بازیگران با استعداد سینمای آمریکا بود که نقش های ماندگاراو برپرده ی سینما برای بسیاری از دوستدارا ن سینما فراموش نشدنی است . چهره ی محجوب و شخصیت ها یی که در فیلمها ارائه می داد باعث شد تا بسیاری از رسانه ها از مرگ او به عنوان ( مرگ دوست داشتنی ترین کمدین سینمای آمریکا ) نام برند , هر چند زندگی خصوصی اش یک درام تلخ بود. او که با جارو جنجالهای هالیوود چندان روی خوشی نشان نمی داد سالها با اعتیاد ش به الکل مبارزه کرد وبیماری افسردگی اش بیش از هرزمان اورا از د یگران جدا کرد. زمانی هم که مرگ در شصت و سه سالگی به سراغش آمد مرگ او مشکوک به خود کشی عنوان شد.
او بازی در سینما را با فیلم کمدی موزیکال Popeye بکارگردانی رابرت آلتمن شروع کرد. این فیلم برگرفته از کمیک استریپی به همین نام بود که به ماجراهای یک ملوان می پردازد ,همان شخصیتی که قهرمان اصلی کارتون های قدیمی دنباله دارآمریکایی بود . ملوان که عاشق یک دخترلاغراندام است یک رقیب عشقی گردن کلفت هم دارد که می خواهد دختر را از چنگ ملوان به درآورد و هربار ملوان با خوردن اسفناج چنان نیرویی پیدا می کند که موفق می شود رقیب قلدر خود را از دخترمحبوبش دور سازد.
رابین ویلیامز دراواخر سالهای 1980 به چهره شناخته شده ای درسینمای آمریکا تبدیل شد. ولی او درنقش های گوناگونی بازی کرد و هرگز دریک نقش کلیشه ا ی نشد : یک خلبان , یک پزشک و یا یک پرستارکودک و درهمه این نقش ها منحصربفرد بود.
نقش های ماندگار
درکارنامه ی هنری رابین ویلیامز می توان از پنج فیلم نام برد که او درآنها خوش درخشید گرچه عنوان تعدادی دیگر از فیلمهای مهمش در فهرست زیرنیامده است :
انجمن شاعران مرده ( ساخته ی پیترویر ) – شش دانش آموز کالج ولتن که تحت مراقبت شدید خانواده های خود هستند درشروع سال تحصیلی با استاد جدید ادبیات انگلیسی به نام حان کیتینگ ( رابین ویلیامز ) که آمریکایی است آشنا می شوند . روش تدریس وی برای بسیاری از دانش آموزان تازگی دارد و کاملا متفاوت است . استاد که نگاهی نو نسبت به ادبیات و بویژه شعردارد تلاش می کند تا این نگاه را به دانش آموزانش نیز منتقل کند . فیلم نقدهای مثبتی به همراه داشت ولی رابین ویلیامز تنها نامزد دریافت جایزه اسکارشد . تام شولمن اسکربهترین فیلمنامه را دریافت کرد ودرمراسم سالیانه سینمایی سزار فرانسه این فیلم به عنوان بهترین فیلم خارجی معرفی شد.
ویل هانتینگ خوب ( گاس ون سن ) – رابین ویلیامز بخاطربازی زیبا و تاثیرگذارش دراین فیلم موفق شد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مرد مکمل را دریافت کند . فیلمنامه این فیلم را دوبازیگر این فیلم مت دیمون و بن افلک نوشته بودند . فیلم درباره هانتینگ ( مت دیمون ) جوان بیست ساله ای است که در دانشگاه ام آی تی سرایدار است و درزمینه ی ریاضیات نبوغی شگفت انگیز داد اما نمی تواند استعداد خود را باورکند . رابین ویلیامز دراین فیلم نقش روان شناسی را بازی می کند که با نابغه ی جوان گفت و گو می کند تا او را نسبت به استعدادی که دارد مطئن سازد.
صبح بخیر ویتنام ( بری لوینسون ) - رابین دراین فیلم نقش مجری رادیویی یک رادیوی محلی را درسایگون را برعهده داشت . این یکی از بزرگترین نقش هایی بود که رابین بخاطر آن نامزد دریافت جایزه اسکاربود ولی درعوض توانست جایزه بهترین بازیگر مرد را در گلدن گلوب دریافت کند که به باوربسیاری مهم تر و باارزش تر از اسکاراست . صدای کشیده و ممتد گوینده رادیویی که هربامداد با سردادن جمله ی (صبح بخیر ویتنام) باشنوندگانش ارتباط برقرارمی کند به نوعی ارتباط با تماشاگر را نیزالقا می کند .
خانم دایت فایر ( کریس کلمبوس ) – دراین فیلم که برنده جایزه بهترین چهره دازی شد رابین ویلیامز درنقش مردی به نام دانیل هیلارد بازی می کند که از همسرش میراندا ( سالی فیلد ) جداشده ولی نمی تواند دوری از سه فرزندش را تحمل کند . از طرفی همسرسابقش دوست ندارد بچه ها زیاد با پدرشان باشند . دانیل زمانی که درمی یابد همسرسابقش درپی یافتن یک پرستاربرای بچه هاست با پوشدن لباس زنانه به استخدام همسرسابقش درمی آید و به این ترتیب در تمام روز با بچه هایش بسرمی برد. این فیلم نه تنها در آمریکا بلکه دراروپا نیز بسیارموفق بود ازجمله درفرانسه که پنج میلیون تماشاگر را درسال 1994 به سوی سالنهای سینما کشانید .
جومانجی ( جو جانستون ) – درسال 1969 پسردوازده ساله ای به نام آلن پریس یک جعبه بازی می یابد و با کمک ساراویتل که درهمسایگی اوست بازی را شروع می کند . پس از شروع بازی آلن جذب حباب وسط جعبه می شود و زمانی که خفاش ها حمله می کنند سارا فرارمی کند. بیست وشش سال بعد که خانواده شپرد به آن خانه نقل مکان می کنند با پیدا کردن جومانجی بازی از سرگرفته می شود و آلن نیز به آنها ملحق می شود.. این فیلم براساس یک کتاب کودکان درسال 1981 به همین نام نوشته ی کریس وان آلسیرگ ساخته شد.
