logo





مطالبات کتاب‌داران در تقابل با مدیران تحمیلی

چهار شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۶ اوت ۲۰۱۴

س. حمیدی

در طول نیم قرن گذشته از سوی کنشگران حقوق اجتماعی و همچنین نهادهای غیر دولتی ایران تلاش‌های فروانی صورت پذیرفته است تا شاید کتاب‌خانه‌های عمومی کشور را از سلطه‌ی ارگان‌های دولتی برهانند. چنانکه نخستین بار در سال ۱۳۴۴ خورشیدی قانونی نیز در این خصوص از تصویب مجلس گذشت. بر اساس این قانون می‌بایست انجمن‌های مستقلی در کلیه‌ی شهرهای کشور تشکیل می‌شد تا ضمن برخورداری از بودجه‌‌ی شهرداری محل، به اداره‌ی کتابخانه‌های همان محل همت گمارند. متأسفانه رژیم شاه به دلیل نگاه غیر مردمی خویش هیچ‌‌گاه نتوانست زمینه‌های کافی برای اجرای این مصوبه‌ی قانونی فراهم بیند.

با این همه "دبیرخانه‌ی انجمن کتابخانه‌های عمومی کشور" بدون استقلال عمل به عمر رسمی و دولتی خویش همچنان ادامه می‌داد. چنانکه پس از انقلاب نیز دبیر کل انجمن از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گماشته می‌شد تا اهداف دولتی نظام را در کتاب‌خانه‌های کشور به انجام رساند. مجلس شورای اسلامی هم در سال 1382خورشیدی به بهانه‌ی استقلال عمل کتاب‌خانه‌ها قانون جدیدی را به تصویب رسانید. ولی چنین حرکتی به واقع از رویکردی حکایت داشت که رژیم بتواند ضمن برون‌سپاری نهادهای دولتی از هزینه‌های خویش در بودجه‌ی سالانه‌ی کشور بکاهد و تأمین منابع آن را به شهرداری‌های کشور احاله نماید. در نتیجه دبیرخانه‌ی کتاب‌خانه‌های عمومی کشور را برچیدند تا بر بستر آن بساط نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور را بگسترانند. پس از آن چالش‌های درون حکومتی، نهاد کتاب‌خانه‌ها را نیز در بر گرفت. همچنان که در سال 1386 محمدحسین ملک‌احمدی دبیر کل نهاد کتاب‌خانه‌ها جای خود را به منصور واعظی سپرد، چون او از حال و هوای اصلاحات‌چی‌های حاکمیت سود می‌جست.

پیدایی منصور واعظی در نظام جمهوری اسلامی به سال 1370خورشیدی باز می‌گردد؛ به دوره‌ای از ریاست جمهوری رفسنجانی که محمد خاتمی هنوز هم وزارت‌خانه‌ی ارشاد اسلامی را در اختیار داشت. در آن سال قرار شده بود که تمامی وزارت‌خانه‌ها در استان تهران نیز اداره‌ی کل داشته باشند، که پیش از آن چنین رسمی نبود. در نتیحه اداره‌ی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران به عنوان تیولی فرهنگی در اختیار واعظی قرار گرفت. ولی چندی نگذشت که واعظی مثل بسیاری از مدیران جمهوری اسلامی به پدیده‌ای تمام عیار برای مردم بدل گشت. در این فرآیند واعظی که دستش برای اصلاحات‌چی‌های نظام به درستی رو شده بود، وزارت‌خانه را ترک گفت و از ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران سر برآورد. حضور واعظی در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران هم تنش‌های فراوانی را در پی داشت. چون افراد دیگری نیز همچون او خود را قانون‌مندانه رییس سازمان برمی‌شمردند. در نهایت او که نتوانست خود را بر سازمان تحمیل نماید، راهی شورای نگهبان گشت و در مافیای قدرت درون حکومتی، نظارت بر انتخابات مجلس را در بسیاری شهرهای کشور به او سپردند. ابطال صندوق‌هایی که اصلاحات‌چی‌ها از آن سر بر آورده بودند، بخشی از هنجارهای سیاسی منصور واعظی در این دوره به شمار می‌آید.

اما جدایی واعظی از وزارت ارشاد چندان دوام نیاورد. زیرا چنانکه گفته شد در سال 1386خورشیدی سردار صفار هرندی وزیر ارشاد وقت ملک‌احمدی را از دبیر کلی نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی کشور بر کنار کرد و واعظی را بر جای او گماشت. واعظی هم در سامانه‌ای از فعال مایشایی سازمانی، دو هزار و پانصد نفر از فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق را در نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی استخدام کرد و با گسیل آن‌ها به استان‌ها نسبت به وجینِ کتاب‌ از قفسه‌ی کتاب‌خانه‌ها اقدام به عمل آورد.

همچنان که در وجین عمومی کتاب‌خانه‌ها به رساله‌ی "مراجعِ عظام" نیز رحم نیاوردند و حتا کتاب‌های آناتومی و جراحی را هم از قفسه‌ها برچیدند. همچنین ضمن همین حقه و نیرنگ بسیاری از رمان‌هایی را که از وزارت ارشاد مجوز انتشار داشتند به بهانه‌ی وجین از کتاب‌خانه‌ها دور ریختند. با چنین نگاهی کتاب‌خانه‌‌های عمومی کشور را از کتاب‌هایی انباشتند که مضمون آن‌ها فقط به جبهه و جنگ اشاره داشت و تنها در آن‌ها خاطرات منادیان جنگ و خرافه انعکاس می‌یافت. حتا بر بستری از عوامی‌گری در حاشیه‌ی کتاب‌های خاطرات سجاده‌ای نیز گستردند که مهر و تسبیحی را به همراه پلاکی از سربازی گم‌نام به نمایش می‌گذاشت. چیزی که نمایش آن هم‌اینک نیز ادامه دارد.

گماشتگی منصور واعظی در نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی که رضایت "حضرت آقا" را نیز در پی داشت، تا بهمن ماه 92 دوام آورد. چون در این زمان بود که با حکم علی جنتی نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی کشور را دوباره به ملک احمدی سپردند. ولی این بار هم منصور واعظی بی‌کار ننشست و بنا به ارتباط‌های مافیایی خویش در حاکمیت هر دسیسه‌ای را به کار گرفت. تا آنکه به برکناری ملک احمدی از این نهاد در خرداد ماه سال جاری انجامید. اما این بار علی‌رضا مختارپور از دفتر رهبری به جنگ با دشمنان موهوم در نهاد کتاب‌‌خانه‌های عمومی کشور مأمور شده بود.

ناگفته نماند که مختارپور همراه با اشتغالات فرهنگی در دفتر رهبری، بنگاه چاپ و انتشارات امیرکبیر را هم به عنوان تیول در اختیار داشت. ولی مدیریت مختارپور بر انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به "دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای" بیش از همه رضایت خاطرِ رهبر را بر می‌انگیخت. چون مختارپور موعظه‌ها و سخن‌رانی‌های "حضرت آقا" را در کتاب‌هایی مستقل به شیوه‌ای موضوعی به چاپ می‌رسانید که شمارگان چند صد هزاری هر عنوان از این کتاب‌ها در نماز جمعه‌ها و جشن‌واره‌های دولتی توزیع می‌گردید.

شکی نیست که مختارپور در همسویی با منصور واعظی، به تمامی خط و سوی رهبر را در نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی به کار می‌بندد. چون چهارچوب‌های او در اداره‌ی کتاب‌خانه‌ها بی کم و کاست همان رهنمودهایی است که از پیش حضرت آقا برایش فراهم دیده است. رهنمود‌هایی که در آن‌ها کتاب و کتاب‌خانه دشمنانی برای رهبر نظام نموده می‌شود تا گماشتگان او در عرصه‌‌هایی از کار ضد فرهنگی به دشمنی با کتاب و کتاب‌خوانی اقدام ورزند. پیداست که مدیران چند منظوره‌ای رهبر هم با همین دیدگاه به ادارات دولتی گسیل می‌شوند. همچنان که معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران را به حجت‌الاسلام اَمرودی می‌سپارند و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را هم به حجت‌الاسلام دیگری به نام مرادی. همچنین حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی را نیز به کارگزار دیگری از دفتر حضرت آقا به نام محسن مؤمنی شریف وامی‌گذارند.

در نتیجه مختارپور بنا به حکمی که به توصیه‌ی رهبری از دولت روحانی دریافت کرد، راهی نهاد کتاب‌خانه‌ها شد تا محمدحسین ملک‌احمدی حکم چهار ماهه‌ی خود را از علی جنتی نادیده انگارد. همچنین مختارپور در روز معارفه‌ی خویش به همراه منصور واعظی بر صحنه ظاهر شد تا نمایندگان رسانه‌ها به نیکی دریابند که مردم در بیت رهبری با چه وروجک‌هایی رو به رو هستند. پیداست که با حقه‌هایی از این دست، "یالانچه"هایی در دنیای پُر ترس و اضطراب رهبر جمهوری اسلامی خلق می‌شوند تا به چالش‌آفرینی در گستره‌های فرهنگی کشور مشغول گردند.

از سویی دیگر سیاه‌کاری و سیاست‌بازی دفتر رهبری و وزارت ارشاد در نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی کشور به طور متوالی اعتراض و مخالفت جمعی کتابداران را در پی داشته است. چنانکه مطالبات ایشان کم و بیش در سایت‌های غیر دولتی هم انعکاس می‌یابد. چون کارکنان کتاب‌خانه‌های عمومی کشور از اجرای "طبقه بندی مشاغل" بی‌نصیب مانده‌اند و دست‌مزد ناچیزشان هم به هیچ‌وجه به موقع پرداخت نمی‌گردد. همچنین آنان برخلاف هم‌کاران خویش در دیگر سازمان‌ها از مزایای ویژه‌ی شغلی هم‌چون اضافه‌کاری و حق شیفت بهره‌ای ندارند. ضمن آنکه در کتاب‌خانه‌های عمومی ایمن‌سازی و بهداشت محیط کار و سخن از سالم‌سازی و پاک‌سازی آرشیو، قفسه‌ها و کتاب‌‌ها به افسانه شباهت دارد. اینک کتاب‌داران بر نکته‌ای پای می‌فشارند تا کتاب‌خانه‌های عمومی کشور برای همیشه از دست‌برد سیاست‌بازان و افراد اطلاعاتی در امان بماند و خرید کتاب برای کتاب‌خانه‌ها نیز به کمیسیونی متشکل از کتاب‌داران، اعضای کتاب‌خانه و چهره‌های مردمی واگذار گردد. در بخش دیگری از همین مطالبات کتاب‌داران به برکناری افراد تحمیلی دانشگاه امام صادق از پست‌های مدیریتی نهاد کتاب‌خانه‌ها تأکید می‌‌ورزند تا وجین کتاب در کتاب‌خانه طبق عرف و استانداردهای بین‌المللی فقط توسط کتاب‌دار انجام پذیرد.

آیا دنیای تک صدایی رهبر و دولت، صدای گروهی و جمعی کتابداران کتاب‌خانه‌های عمومی کشور را تاب خواهد آورد؟/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد