logo





در آستانهٔ ستا یش

سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۹ ژوييه ۲۰۱۴

مجید خرمی

به یاد شا عرِ خردمندِ شیفته
احمد شاملو

ـ آسمان ارغوان فام
پردگانِ خانه پردیس
دامن کشان بازیگوشانه .
سنگ چهرهٔ سپید
به روی دیوار
بیادگار خاموش .
شربت می نوشد ،
آیدای سیاهپوش .
دمای خانه می تابد
در مدارِ چراغ عشق .
با آهنگ گام هایت بامداد !
سایش صندل هاست بر رَجِ فرش .

ازلیوان آبی
که آخرین بارمی نوشیدی ،
تا پیراهنی که بار آخرین ،می پو شیدی
با یک مداد بر دفتری ،
که سرودِ فرجام را می آراستی ...
همه سراسربر تارکِ ایرانِ امید
یاد آفرین می گردد .
جهان به موزهٔ دانایی زیبای تو
به شادی مهمان می شود .
تو آن غول زیبایی
کز سراسر خوابِ جهان
به پویش بیدار می شود .
دربامدادی دیگر ،
با فریادی تا فردایی دیگر . . .
انسانِ آرزویت
به این سکُنجِ عشق آفرین ،
آیدا با سرودِ بامداد
به نور وشور می رسد .
از زلالِ سروده هایت آبتنی کنان
نیلوفرانه بر می آ ییم .
گرچه انسانِ آرزویت اینجا هنوز
در تنفسِ سلولِ ستم تنها ست .
آری دخترکان ،کودکانِ شیرین جهان
زبا لهٔ فقر را
بجستجوی میوهٔ گندیده می کاوند .
گرچه عطر نان ،
حس بویایی ست
تنها در مشا مِ خواب .
از عطشا نِ سرابِ جنگ
گرسنگا ن نیز برمی خیزند
هنوز با هراسِ کابوس .
با اینهمه ای جر یانِ سیال
ما را تنها مگذار !
برودتِ هجرانی را
ذوب بدار !
همچنان به زمزمه
مارا بشوی در تراوش
از گلا بپاشِ واژگانِ خویش
هر هجایت از جانِ ماست .
تا باز نیک خویی پرتو افکند .
در آستانهٔ ستایش ،
همه به سرفرازی برمی خیز ند .
در قلب های عاشق ما
آرامش می یابی .
انسانِ آرزویت می شکفد ،
در جهانی برابر خواهد بالید .
زنانِ با سنگر امروز
آبستنِ این پیامِ با لابلند ند .
از پشتِ سنگرگاهِ خرد قلم انداز
با باور به انسانِ راستین ،
بهترین فرمان رهایی
در دادگاهِ فرجامِ شعر تو
دادرسی می گردد.
تا سپیده دمِ تا ریخ بتراود
در یک آسمانِ درخشانِ مهر ودوستی
با موج ها ی آشتی رنگین کمانِ دلکش . . .

مجید خرمی
سرودهٔ مرداد 1379
اوتا وای کانادا
باز آفرینی وبازآرایی
28 جولای 2014
فرانکفورت ،آلمان

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد