آیا فلسفه در دنیای امروز ما جائی دارد ؟ آیا امروز که بمبها بر سر مردم نوار غزّه میریزند میتوان در گوشه ای نشست و فلسفه خواند ؟
آیا فلسفه برای آنچه امروز در فلسطین میگذرد سخنی یا تو ضیحی دارد ؟
پاسخ آریست. فلسفه امروز غنای هزاره های زندگی بشر را در خود جمع کرده است و میتواند برای هر رخدادی چاره ای اگر نه توضیحی بدست دهد.
"ما متمدّن هستیم امّا هنوزبا تربیت اخلاقی فاصله داریم."
کانت (١٧۲۴-١٨۰۴)
اسرائیل یکی از کشورهای بسیار پیشرفته در زمینهٔ فن آوری است. از کشورهای نمونه در پزشکی و صنایع الکترونیک است. با اینهمه در بخش بزرگی از جامعهٔ اسرائیل اخلاق آدمهای اولّیه و بدوی است که حاکم است. هنوز حسّ انتقام وتلافی جوئی رفتار و تصمیم گیریهای آنهارا تعیین میکند. هنوز یعنی در قرن بیست و یکم میتوانند نوجوان بیگناهی را به تلافی آدم ربائی افرادی ناشناس زنده زنده بسوزانند. زهی وحشیگری. آری این کشور قرار گرفته در بالاترین سطوح تکنولوژی به تلافی چند موشک کاغذی که بیشتر سرو صدا ایجاد میکنند ماشین بزرگ جنگی خودرا بر علیه چندین دهکده براه میاندازد.
و حماس که میداند قادر به دفاع از مردم غزّه نیست با اینهمه از سر افراط آتش بس را نمی پذیرد و مردم بی دفاع را در برابر تانکهای ارتش اسرائیل قرار میدهد.
نتیجه : تا امروز و این ساعت ، نوزدهم ماه ژوئیه ساعت نوزده ، سیصدو سی و هفت شهروند فلسطینی کشته شده اند. تلفات اسرائیل ( که البته خواستار آن نباید بود چرا که انتقام در اخلاق جائی ندارد و صلح را به ارمغان نخواهد آورد) ناچیز است.
شوپنهاورمیگوید :
"روش عمومی تاریخ تکرار هر چیز منتها به شیوهٔ دیگر است."
این همان چیزیست که در مورد اسرائیل و حماس ناظر آنیم. این انتقام جوئی ، این جنگ نابرابر هر از جندی تکرار میشود. درست در ژوئیه سال دوهزار و شش میلادی در اوج مسابقات فوتبال ، اسرائیل باز به فلسطین حمله کرد.
جهان نیمه خاموش و آواهای اعتراض هم بی اثر است. بالماسکهٔ دیپلماسی دوباره براه میافتد. بیانیه ها و خطابه ها و گوشهای کر جنگ طلبان. دقیقه ها میگذرند و بمبها میبارند.
نتیجه چیست ؟ حماس باز در نقش قربانی تهاجم و جنگی نابرابر و قهرمان مقاومت تقویّت میشود و اسرائیل باز به جامعهٔ جهانی یادآوری میکند که زبانی جز جنگ و اسلحه نمیشناسد.
این جریانات درست بعداز نزدیکی دولت خودگردان فلسطین و حماس صورت میگیرد. چیزی که شاید میتوانست در ملایمتر و منطقی کردن حماس مؤثر باشد.
جنگی دوباره که چشم انداز صلح را باز هم دورتر میبرد.
با این ترتیب بهانهٔ وجودی افراط گرایان اسلامی بازهم توجیه و تقویت میشود و نقاط آتش از قبیل نیجریه ، عراق ، سومالی ، سوریه و غیرو بازهم بیشتر و بیشتر میسوزند. نقاط آتشی که توسط افراط گرایان اسلامی افروخته شده اند.
اسرائیل بیش از پنجاه سال است که سرزمین فلسطین را اشغال کرده و به قتل عام ساکنان آن میپردازد. امّا غرب که قدرت مسلّط جهان امروزاست از پذیرش این امر که اسرائیل تجاوزگر و اشغالگر است سرباز میزند. این سبب میشود که اسرائیل به رفتار خود ادامه دهد و مسئلهٔ فلسطین لاینحل بماند. لاینحل ماندن مسئلهٔ فلسطین عامل مهمّی در رشد افراطیون اسلامی است.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد