|
اصولاً نگاه خبررسانى به موضوعاتِ روزمرهء سياسى از حوصله و حوزه بحث من خارج است اما، از قهر يك حكومت دينى در يك قلمرو(مى گويم قلمرو و نه جامعه كه هيچ اثرى از يك جامعه نرمال باقى نمانده است) كه نه ملتى باقى گذاشت ( به جايش امت) و نه دولت، نه حتى به مفهوم اصيلش بلكه تك عنصرى از آن، بر آن عرضِ ارزش هاى دولت-ملت استوار كنند و از آنجائي كه اين چنين ارزش هايى در قالب هاى مفهومى مطرح اند بر آن شدم تا جهت افشاء يك روش "مدارا" جويانه كه آخر و عاقبتش به اينجايى ختم مى شود تا براى يك خلافت اسلامى كه مى زند، مى كُشد و مى برد، ارزش نظام دولت- ملت قائل شوند، تا به اين مغلطه شوم (مدارا به قدرت و نه نقدِ قدرت)جهت پيشبرد يك امر سياسى در مأواى "مدارا" كه ناچاراً مى بايست براى حكومت دينى/اسلامى، ارزش دولت-ملت احراز نمايد و بر آن محمول بدارد، پاسخ دهم. از يك نظر و از حيث ضريب بالاى شجاعت و اعتماد بنفس بى نظير از سوى صاحبان چنين پنداشت مغلطه جويانه اى( ارزش دولت-ملت به حكومتى دينى) كه شجاعت و اعتماد بنفس موضوع علم روانشناسى است، مى بايست كاويدن و پاسخ چنين پنداشتى را به روانشناسان موكول كرد اما من آن را از بعُد و زاويه اى ديگر پاسخ مى دهم.
منظور از "خشم آرام"، آن ذهن و رفتاريست كه هر چه و هر كه را مقابل خود بنگارد بر آن به سبك "مدارا" خشم مى گيرد و به سبب همين نوع "مدارا" پيشگى و "مدارا" به يك حكومت مطلقاً دينى مجبور است تا مخالف فكرى خويش را به همين روش، نرمش دهد و اپوزيسيون حكومت دينى چه با گرايش ايدئولوژيك و چه گرايش سكولاريسم مبرا از هر نوع اعتقاد ايدئولوژيكى را بار منفى "سرنگونى طلب" ببندد. طور ديگر بگويم در حالى كه عرضِ سرنگونى طلب به مخالفان حكومت دينى اِعمال مى كنند و همزمان به دليل روش "مدارا" جويانه از بكاربردن واژه سكولاريسم مى پرهيزند تا حدى كه حتى تحمل اطلاق واژه سكولاريسم بر سازمانى سياسى را بر نمى تابند، در واقع، ذهن و رفتارى دارند آغشته به خشم اما آرام و اين آرامش خصوصاً در ارتباط با يك حكومت جنايتكار در شكل "مدارا" خودنمايى مى كند. يا اينطور بگويم همزمان كه حكومت اسلامى را رهين روش "مدارا" ى بى نقد خويش قرار مى دهند، بيشترين بار منفى سرنگونى طلب را بى پروا و بى مسئوليت به مخالفان چنين حكومتى نثار مى كنند، به اين مى گويند "خشم آرام" كه خشمش همان بار منفى و مجرم دانستن مخالفين حكومت است و آرام، همان "مدارا" تو بخوان تسليم طلبى به قدرت آنهم از نوع خشنِ دينى اش. با حكومتى كه تمام ابزار و روش خشونتى اش از جمله و نوع مشمئز كننده آن اعدام در ملا عام است، وفاى به عهد(مدارا بعنوان باصطلاح روش غير خشونت) مى كنند اما سكولارهاى مخالف حكومت دينى و هر ايدئولوژيك ديگر را دريغ از اين وفاى به عهد، كه برعكس، آنها را مجرم سرنگونى طلب در اذهان القاء مى كنند. و به همين ترتيب و با همين انگيزه، و با برشمردن عنصر ارزش "دولت-ملت" به يك حكومت دينى خشونت طلب چه در عرصه داخل و چه در منطقه خاورميانه و جهان، تمناى كاهش "شكاف دولت-ملت" مى جويند. در مقاله اى آمده بود: " موفقيت دولت در حل و فصل بحران هسته اى يقيناً با استقبال و حمايت گسترده اجتماعى مواجه خواهد شد و شكاف دولت-ملت را كاهش خواهد داد". اين كدام عنصر ارزشى "دولت-ملت" است وقتى "ملت" زير تيغ تيز جلاد ولايت ( كه تازه بدوران رسيده هاى خارج از كشور به تبعيت از اصلاح طلبان خواهان تأويلى از دين بر نظام سياسى، واژه "مقام رهبرى" را به جاى "ولى فقيه" هر از گاهى بر زبان مى آورند) خونشان بر فرش زمين ايران جاريست؟ "شكاف دولت-ملت را كاهش خواهد داد" معنايش حضور سياسى و ارزشهاى مناسبات دولت- ملت در يك حكومت دينى ست در حاليكه چنين مناسباتى از دولت و ملت برآمده از نظامات مدرنيته غرب است و بر اين بستر چنين مناسباتى شكل گرفتند نه در مناسبات حاكميت فقيه-امت. چنين غرولند هايى ناشى از "خشم آرام" متبلور از روش "مدارا" جويانه است كه سخنش و مخاطبش حكومت دينى نيست و اصولاً خويش را با چنين مشخصه هايى از حكومت مقابل نمى بيند بلكه آگاهانه اما ناشيانه چنين حكومتى را عرض و ويژگى سكولار عطا كرده تا موضوع سكولاريسم را هم، (نه در استقلال از حكومتى دينى بلكه محمول كردن ارزش دولت- ملت بر آن) يك جورى حل كرده باشد. ارزشهاى دولت- ملت آن شكلى از مناسبات در جامعه(همچون جامعه غرب) است كه مبنايش، نه حل و فصل موضوعات ميان ملت و دولت به طرق خشونت حكومتى و نقض خشن حقوق بشر بلكه رابطه عقلانى و قانونمند بر بستر جارى بودن حقوق بشر و حقوق شهروندى، است. اعِمال قدرت شهروندان در چنين مناسباتى از سه طريق ارزشى يعنى آزاد زيستن، اختيار داشتن و مسئول بودن جارى و سارى است، اين كدامين ذهن است كه مى تواند چنين مؤلفه هايى را براى حكومتى در نظر گيرد كه دايره ساختار قدرت آن منشأ الهى/ دينى دارند؟ "شكاف دولت-ملت" در نظامات ارزشى مدرنيته تنها بر اينست كه دو نظام ارزشى ملت و دولت با دو مسئوليت متفاوت اما هر دو به موازات هم در راستاى پيشرفت و ترقى گام بر مى دارند اما در ايران مناسبات بر حسب رابطه فقيه-امت است، و پشتوانه اين مناسبات به اهتمام اعمال خشونت در همه زمينه هاى زندگى و نيز زندگى خصوصى افراد مورد دستبرد مخلصان و چاپلوسان فقيه. بنابراين چنين مناسبات و رابطه خشونت در شكل "شكاف" تنها مرهون مناسبات فقيه-امت است نه مناسبات دولت-ملت. اينچنين برداشت مغلط و سفسطه يعنى نشاندن مناسبات ارزشى دولت-ملت كه محصول نظامات مدرنيته است بر مناسبات فقيه- امت كه اين يكى سرشار از خشونت است، از همان اتخاذ روشى بر مى آيد كه روش "مدارا" در جمهورى اسلامى معروف شده است كه در واقع "خشم آرام" است بر مخالفان حكومت دينى/اسلامى در ايران كه مى خواهد موضوع سكولاريسم را هم، بواسطهء پشتوانهء ارزشهاى دولت-ملت و معطوف كردن چنين ارزشى بر اين حكومت خشونت، حل و فصل نمايند به همين دليل سكولاريسم هيچگاه، مورد مشوق اينچنين "مدارا" جويانى نبوده و عملاً اصالت آن را بر نظام سياسى جهت برون رفت از مخمصه جمهورى اسلامى منكرند. و اين به واقع امر، "خشم آرام" بر سكولاريسم است. مناسبات نظام ارزشى دولت-ملت در حاكميت اسلامى!!! " target="_blank"> Google مناسبات نظام ارزشى دولت-ملت در حاكميت اسلامى!!! " target="_blank"> Balatarin Twitter مناسبات نظام ارزشى دولت-ملت در حاكميت اسلامى!!! " target="_blank"> Facebook مناسبات نظام ارزشى دولت-ملت در حاكميت اسلامى!!! " target="_blank"> Delicious مناسبات نظام ارزشى دولت-ملت در حاكميت اسلامى!!! " target="_blank"> Donbaleh مناسبات نظام ارزشى دولت-ملت در حاكميت اسلامى!!! " target="_blank"> Myspace مناسبات نظام ارزشى دولت-ملت در حاكميت اسلامى!!! " target="_blank"> Yahoo نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|