گردانندگان قوهی قضاییهی ایران در همدستی با بخش کوچکی از نیروی انتظامی کشور همچنان "انگشت در جهان در کردهاند" و بدحجاب و کمحجاب میجویند تا شاید بنا به گمانهزنیهای ایشان قامت ناساز رژیم به سازهای مناسب برای خرگاه ولایت مبدل گردد. تا جایی که این روزها بر عکس رویّهی پیشین بیش از صاحبِ مانتو سراغ خودِ مانتو را میگیرند. معلوم میشود که مانتوی طراحان ایرانی به قدر کافی بین روحانیانی که بر مسند قضاوت نشستهاند، حواری و خاطرخواه برای خود دست و پا نموده است. چون شکی نیست که در نفرت نیز سویههایی از دوست داشتن بازتاب مییابد. در نتیجه مانتوهایی که بنا به زیبایی و شادابی خویش شوق و تحسین خانومهای ایرانی را بر میانگیزد، از روی تظاهر و ظاهرسازی نفرتِ روحانیان قوهی قضاییه را در بر دارد.
با چنین دیدگاهی نمایندگان خودانگیختهی مجلس هم که از مردم برای همیشه جدا ماندهاند، بیکار نمینشینند. چون تجربههای نیروی انتظامی و ارشادچیهای نظام را در انواع و اقسام مصوبات منکراتی خویش به کار میبندند تا نهی از منکرات را به مردم بباورانند. حتا در همین راستا وزیر کشور نیز استیضاح میگردد تا بتوانند با تکیه به قدرت اجرایی او از ساپورتپوشی زنان در خیابانهای شهر رمزگشایی به عمل آورند. ولی در این میانه مردم در الگویی جهانی سرِ خویش دارند و همسو با همهی انسانهای کرهی زمین باورهای خودانگارانهی حاکمیت را نادیده میانگارند.
اما هماینک روحانیان قوهی قضاییه که گویا در اقامهی عدل و عدالت قبلهشان مو نمیزند در کسوت قضات کشور جهت دوخت مانتو بر نکتههای جالبی پای میفشارند. چنانکه در افاضههای منبری خویش اصرار دارند قد و اندازهی مانتوهایی که دوخته میشوند نباید از صد و ده سانتی متر کوتاهتر باشد. حتا در همین افاضهها و افادهها مانتوهای بدون دگمه و جلوباز به تمامی مردود شناخته شدهاند و حسب دستور حضرات میباید از ابتدا تا انتهای مانتوی خانومها با دگمههای مناسب بسته شوند. همچنین قضات جمهوری اسلامی که هر یک به تنهایی قانون مجسماند، نیازی نمیبینند تا همسو با حاکمیت "قانونمندانه" عمل نمایند. چون از قول تک تک ایشان در رسانهها و تریبونهای رسمی و دولتی اعلام میگردد که با خریداران و فروشندگان مانتوهای آستین کوتاه برخورد "قانونی" صورت میپذیرد. قانونی که نصِ آسمانی آن را خود حضرات نوشتهاند و تنها و تنها در خودشان تبلور مییابد. ضمن آنکه ایشان از سر بیکاری و لاقیدی بر نکتهای اصرار دارند که شلوار خانومها به حتم باید تا مچ پاهایشان را بپوشاند.
از سویی دیگر سران قوهی قضاییهی رژیم به همراه نمایندگان ولایی مجلس به تازگی دریافتهاند، که ساپورت خانمها هرچند طبق دستورالعملهای پیشین از مچ پا تا کمرشان را به گونهای معجزهآسا میپوشاند، ولی بین مردم مشتاقان فراوانی را برای خویش فراهم دیده است. از دیدگاه قضاتِ دادگاه و نمایندگان مجلس، خانومها از باز بودن دگمهی مانتو برای نمایش ساپورتهایشان سود میجویند. چون گفته میشود که ساپورت زیباییهای پنهان زنان را به آسانی در دیدرس مشتاقان خود میگذارد و در نمایشی تصنعی و ساختگی بر بلندای قامتشان نیز میافزاید. در نتیجه در رویکردی تنگنظرانه ممنوعیت ساپورت به عنوان موضوعی حکومتی در دستور کار مجلس و قوهی قضاییه قرار گرفته است. با این اوصاف حسبِ فرمودهی "حضرت آقا"، در "بصیرت" نمایندگان و قضات هم شکی باقی نمیماند. چون انگار بخواهند ملکهی زیبایی انتخاب کنند که این همه در داوری زیباشناسانهی خویش بصیرت به خرج میدهند و با اینجا و آنجای خانومها نظر میبازند!
در چنین رویکردی رنگهایی هم که توسط خانومها رنگ شاد نام میگیرند توسط همین ناهیان از منکر از پایه و اساس طرد میشوند. همچنان که ضمن بازسازی متنهای دینی پوشیدن رنگهای شاد و روشن دیگر توصیه نمیگردد. چنانکه همهی ایشان به منظور تحسین رنگهای تیره و سیاه، مبارزهی پردامنهای را با رنگهای روشن سامان بخشیدهاند. حتا روحانیان عرصههای امر به معروف، از یاد بردهاند حاج خانومی را که هزار و چهارصد سال پیش از این بنا به توصیه حضرت آقای زمانه لباس سبز بر تن میکرد و حضرت آقا نیز به همین اعتبار مبتکرانه کاخی "خضرا" برای حاج خانوم خویش فراهم دید.
همچنین روحانیان قوهی قضاییه باور ندارند که خانومهای این دوره زمانه خیلی جاها پوشش خود را از ردا و عبا و حتا عمامهی حضرات حکومتی الگو نهادهاند و چه بسا بیدگمگی و یا کمدگمگی لباس خانومها نیز از همینجا ناشی میشود. چنانکه شلوار روشن و پارچه تیترون روحانیت معظم با کنار رفتن عبای ایشان خیرگی چشمان هر بینندهای را فزونی میبخشد. همچنان که مانتو و شلوار خانومها نیز در رویکردی پست مدرن ضمن اقتدا به "روحانیان معظم" شگفتی نظربازان را دو چندان خواهد کرد.
هنوز هم در گوشه کنار ایران روحانیانی دیده میشوند که بنا به سنتی قدیمی نعلینهای ورنیِ شیک و زرد رنگ به پا دارند. از سر نگاهی زیباشناسانه به موضوع، امسال بیش از سالهای پیش گزینهی رنگ زرد بین خانومهای ایرانی با استقبال رو به رو گردیده است. چنانکه خانومها رنگ نعلین روحانیت معظم را جدای از مانتو و کفش حتا به موهای خودشان هم اشاعه دادند. موهایی که رنگ میشوند تا ضمن سِت شدن با شلوار، مانتو، کیف، کفش و روسری، جهانی از یگانگی و یکرنگی را به نمایش گذارد.
با این همه گویا روحانیانی که در رأس هرم قوهی قضاییه کار قضا را به عهده گرفتهاند آگاهی ندارند که تمامی خانومهای این دیار که مانتوهای بیآستین آنچنانی میپوشند یک جفت "ساق" هم آویزهی دستان مبارکشان است که به فراخور حال کوتاه و بلند میشود و یا اگر لازم باشد در گوشهی کیف دستیشان جا خوش میکند. ضمن آنکه ساق نیز به همراه همین مانتوهای بی ساق به فروش میرسد. به هر حال آنچه که در عبا و قبا پیشبینی نشده در طراحیهای امروزی از دید طراحان به دور نمانده است. شکی نیست که همین ترفند را در خصوص ساپورتها و یا شلوارهای چسبان این دوره زمانه هم به کار میبندند. چنانکه شلوارهای کشی ضمن رعایت شؤونات امروزی از بالا به پایین و یا حسب ضرورت از پایین به بالا کشیده میشوند.
اما آنچه که در ایران تحت عنوان حجاب و عفاف دنبال میگردد تنها و تنها خنده و مضحکهی مردم را بر میانگیزد. تا جایی که خود رژیم هم نمیتواند حجم عظیم پیامکهایی را که از سوی مردم در این خصوص نشر مییابد، نادیده انگارد. نگاه استهزاآمیز مردم به رژیم و حجاب و عفاف ابداعی و خودساختهاش به خوبی در مضامین همین پیامکها انعکاس مییابد. همچنان که مردم به شادمانگی این پیامکها را میسازند و در حرکتی همگانی سرآخر برای همدیگر میفرستند. به طبع عوامل رژیم خود نیز این پیامکها را دریافت می کنند، اما در جهانی از لاقیدی و ولانگاری همه چیز را به فراموشی میسپارند.
پیداست که قوهی قضاییهی ایران خود را نه تنها برای ایران و ایرانیان بلکه برای همهی جهانیان نمونه و الگو میگذارد. چون گردانندگان این قوه نمیخواهند و یا به عبارت درستتر نمیتوانند ببینند که در دنیا چه میگذرد و چه حوادثی اتفاق میافتد. همچنان که برای قضاوت بین شهروندان نسخهای ازلی و ابدی به دست ایشان نوشته شده است که حقانیت آن تا پایان زندگی انسان بر کرهی خاکی ادامه خواهد داشت.
ناگفته نمانَد که گردانندگان حکومت همواره حجاب و عفاف را به عنوان پوششی برای واپوشانی مشکلات و تنگناهای جامعه به کار گرفتهاند. حتا رژیم به جای آنکه چارهای برای لشکر عظیم بیکاران و معتادان کشور بیندیشد و به پرسشهای مردم در این راستا پاسخ گوید، برنامههای موهوم خود را در خصوص افزایش جمعیت، اقتصاد مقاومتی و یا عفاف و حجاب پی میگیرد. ضمن آنکه نمایشهای تبلیغی حاکمیت پیرامون حجاب و عفاف از سر بیچارگی و افلاس در حالی در رسانههای عمومی و همگانی انعکاس مییابد که مردم از امنیت اجتماعی هیچ بهرهای ندارند و از گرانی و آسیبهای اجتماعی رنج میبرند. همچنین کارگزاران حاکمیت به مدت چند دهه در پوشش خرافهگری هر حیله و حقهای به کار بستهاند تا شاید بتوانند با روزمرگی و دفعالوقت، امروز خود را به فردایی حقیرانه گره بزنند. ولی نا گفته پیداست که عمر این فرداهای حقیرانه نیز برای همیشه به پایان رسیده است./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد