logo





اکتاویو پاز؛
درپاسخ "بی حرمتی ها" به شعر قرن بیستم

جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹ مه ۲۰۱۴

علی صدیقی

ali-saddighi2.jpg
---------------------
غروب آوانگارد
نوشته: اکتاویو پاز
ترجمه: اردشیر اسفند یاری
ناشر: پرسش. چاپ اول 1386
--------------

دوستداران ادبیات جهان درایران، برای خواندن اشعار یکی ازمهم ترین شاعران قرن بیستم به فارسی این خوش اقبالی را داشته اند که معرف
پرآوازه ترین دفترشاعر- اکتاویوپاز- مترجم توانایی به نام احمد میر علایی باشد. نام "اکتاویو پاز"- وچنان که نام لویس بورخس - در ایران با نام زنده یاد احمد میر علایی در آمیخته است. این تنها برای خوانندگان شعربخت خوشی نیست که ترجمه شعرهای شاعری جهانی را با زبانی پالوده و در خور شعربخوانند؛ بی گمان برای شاعر نیز ترجمه زیبای اشعارش به زبانی دیگر، اتفاقی گوار و دلپذیراست. از این رو ترجمه درخشان احمد میرعلایی از دفترکم حجم شعر" سنگ آفتاب "، پاز را چنان بلند پایه و سزاورانه شناساند که پس ازاو کار برمترجمان اشعار دیگرش به فارسی سخت گردید.

از شعر گذشته، پاز مقالات فراوانی نیز در دفاع از شعر و شاعری نوشته که سه مقاله درخشان و به هم پیوسته اش با عناوین:" انقلاب، کامجویی، فراطنز" ،" آن سوی طرح" و" مرکز تجمع" در کتاب "غروب آوانگارد " به چاپ رسیده است. پاز در این سه نوشته به بهانه پیدایش آوانگاردیسم ، به " بی حرمتی های رفته بر شعر قرن بیستم" پاسخ می گوید. غروب آوانگارد به جز برجستگی زبان نوشتار، نشان از احاطه کم نظیر پاز به شعر جهان و نگاه ژرف نگرانه اش به نحله ها و سبک های ادبی و تاریخ سیاست دارد. پازدراین نوشته هم چون رهبری خردمند در ابعاد جهانی، به دفاع از شعر که آن را " دفاع از آزادی " می نامد بر می خیزد. می گوید: " من از دوران نوجوانی تا امروز شعر سروده ام و هرگز در این راه پای سست نکرده ام. من می خواهم شاعر باشم نه چیز دیگر. کتاب های تحلیلی ام نیز تلاشی برای دفاع از شعر و عادلانه دانستن آن است. سعی من همواره توضیح این امر برای خودم و دیگران بوده است. من به زودی دریافتم که دفاع از شعر که در قرن ما به آن بی حرمتی شده است، از آزادی جدایی ناپذیر است. عشق شورانگیز من به پرسش های سیاسی و اجتماعی که عصر ما را به لرزه در آورده است از همین جا ریشه می گیرد."(1)

غروب آوانگارد؛ این اثر گرانمایه، توسط مترجم ارزنده ادبیات جهان"، اردشیر اسفندیاری" (2) که در کارنامه اش ترجمه آثار ادبی مهمی قرار دارد به فارسی درآمده است. کتاب غروب آوانگار به دلایل بسیار وازجمله بخاطر گستردگی وعمق نگاه پاز به موضوع شعر و مسئله کم و بیش جذاب آوانگاردیسم - خاصه درایران -، کتاب مهم و ممتازی است. شگفت آن که، با این کیفیت اثرو ترجمه، غروب آوانگارد دراین هفت سال نشرش در ایران، می بایست بیش از این شناخته می شد و به چاپ های متعدد می رسید؛ که نرسید!

اکتاویو پاز که جایزه نوبل ادبی رادر هفتاد و چهار سالگی اش(1990) کسب کرد، غروب آوانگارد را در سال 1972 در ماساچوست امریکا نوشت. زمانی که او این اثر را می نگاشت ، چهار سالی بود که از "سیاست رسمی" در دستگاه وزارت امور خارجه کشورش مکزیک، بخاطرکشتار دانشجویان مکزیکی در حوادث سال 1968، فاصله گرفته بود. صراحت نقد اواز سیاست وانقلاب، در بخش نخست کتاب غروب آوانگارد( انقلاب، کامجویی، فراطنز) شاید ناشی ازهمین دلزدگی اواز" کادر سیاست" باشد. پازدر نخستین بخش غروب آوانگارد سه موضوع را در بافت نوشتاری خود ، در 17 صفحه از کتاب مورد دقت قرار می دهد. درونمایه این بخش از کتاب را می توان با: انقلاب هم چون زاینده دو جنبش مهم رمانتیک و آوانگارد، نسبت ها و نزدیکی های این دو جنبش و نیر ناتوانی انقلابیون و خوانش نادرست آنان از شعر، مشخص کرد. او با یادآوری این که نسبتی آشکار و گفته شده، بین دوران رمانتیسم و آوانگاردیسم وجود دارد، هر دو جنبش را برآمد حرکت های کلان اجتماعی می داند که با شورش جوانان علیه " عقلانیت و ارزش های" آن حاصل شده اند. به زعم اوانقلاب کبیر فرانسه، جوانان به رمانتیسم؛ وانقلاب اکتبر روسیه، آنان را به آوانگاردیسم کشاند. او جوانان را پدید آورنده هر دو جنبش فرهنگی و ادبی می داند و انگیزه های همسانی درهردو جنبش"علیه یک من" خودکامه برآمده انقلاب، قایل است: " جسم آدمی، جذبه ها، تصویرها، هیجان ها و نیاز های آن مثل شهوت، کامجویی، رویا و الهام، در این دو جنبش (رمانتیک، آوانگارد) جایگاه مرکزی داشت". پاز در ادامه ازانتظار خواننده برای تحلیل " فرویدی"خود، فاصله می گیرد و با تاکید براین که درهر دو جنبش" طنز و ریشخند" سلاحی بوده است که علیه من خودکامه و" رهبران شایسته خدایی" دست به " انتقام جویی" زده، رابطه ی اجتماعی شکل گیری و اهداف فارغ از زیبایی شناسی و زبان را نیز میان رمانتیسم و آوانگاردیسم نیرومند می یابد. با این حال" دو حرکت نیروند تاریخی" انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب بلشویکی" به تناوب بر این دو جریان جریان فرهنگی از یک سو تاثیر مثبت و شگرف و از سوی دیگر اثری منفی و وحشتبار گذاشتند. برای رمانتیک ها انقلاب کبیر فرانسه، قتل عام ژاکوبنی و امپراتوری ناپلئون و برای آوانگارد ها انقلاب بلشویکی در روس و تصفیه های خونین استالین عواقب دهشتباری به همراه داشته اند." اما این جنبش ادبی و هنری زاده شدند تا با سلاح خود برای جهانی که می خواهند مبارزه کنند. در همین حال پاز به رغم نفی سبکی آوانگاردها از رمانتیسم، وجوه مشترکی در ذات این جریان می بیند. " نفی رمانتیک ها - از سوی آوانگارد ها - ذاتا یک درونمایه رمانتکی دارد، و به همین شیوه آونگاردیسم را باید در جرگه رمانتیک ها جای داد."
شعر و شاعران همواره با انقلاب همراه بوده اند اما انقلابیون هیچ گاه رابطه میان شعر و انقلاب و روح شاعرانه شاعران را درک نکرده اند. این اتفاقی است که در جنبش های خرد و کلان و در گستره های ملی و جهانی، درعرصه اجتماع و سیاست به کرات رخ داده است.
پاز خود همه جا در کنار شعر و شاعران می ایستد و در دفاع از شعر، به فهم غلط سیاست و قدرت از شعر و شاعرانگی، می تازد و گاه رویکرد شتابزده شاعران را - مایاکوفسکی - در دفاع از انقلاب را نیزبه باد انتقاد می گیرد. در نگاه انقلابیون به سیاست او از تروتسکی یاد می کند که پس از خودکشی" سرگی یسنین " مقاله درخشانی نوشته و پس از خودکشی مایاکوفسکی نیز- این بار در تبعد و در کشور پاز،مکزیک - مقاله در باره او و شعرش در نشریه مخالفان حکومت استالین به چاپ رسانده، در نهایت تروتسکی را با تمام علاقه ای که او به آوانگارد ها داشته وی را انقلابی ای می داند که از درک روحیه شاعرانه غافل بوده است. تروتسکی در مقاله خود درباره یسنین گفته بود " یسنسن یک انقلابی نبود. او شاعری درون گرا بود. اما عصر ما عصر شاعرانه ای نیست" . پاز در تعریف این ناکامی انقلابیون به ازشناخت شعر( خود پاز، تررو تروتسکی به دست فرستادگان استالین در کشورش مکزیک را یک مرحله تاریخی و تحول جویانه در رهایی خود از ایدئولوژی مارکسیتی می داند ) به تروتسکی اشاره می کند. او با وام از شعر " بودلر": " انقلابیون بی رحمی های طبیعی دین را به جهان سیاست منتقل کرده اند" تروتسکی را در دو مرحله ، یک بار بخاطر سخنی در باره یسنین و شعر او، و دیگر بار بخاطر ناتوانی فهمش از شعر ساحرانه " آندره برتن "، بر او به شدت می تازد: " دره میان عصر تاریخی و شعر، میان روحیه انقلابی و روح شاعرانه، وسیع تر و ژرف تر از آن بود که در مخیله تروتسکی بگنجد."
------------------
ادامه دارد


1-------
پیشگفتار کتاب غروب آوانگارد. صفحه 9
2-
اردشیر اسفندیاری مترجم آثار ادبی و فلسفی در نروژ زندگی می کند. ازاو ترجمه بیش از ده اثرمنتشر شده است که ترجمه آثار الکساندر شلان، تاریه وسوس، یون فوسه، فردریک نیچه و اکتاویو پاز از آن جمله است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد