logo





۱۸مارس ۱۸۷۱: انقلاب کمون پاریس و هنر

چهار شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹ مارس ۲۰۱۴

شهزاد سرمدی

"منشا هستی" و انهدام ستون امپریال واندُم : دو یادگارجنجالی از هنرمند کمونار، گوستاوکوربه



گوستاوکوربه نقاش معروف فرانسوی)۱۸۷۷ ۱۸۱۹- Gustave Courbet ) که درباره ی انقلاب بورژوا دمکراتیک ۱۷۸۹ اطلاعات وسیعی کسب کرده وخودشاهدانقلاب پرولتری ۱۸۴۸ پاریس بود، برای شرکت فعال درانقلاب ۱۸ مارس ۱۸۷۱ کمون پاریس،زمینه های ذهنی وعینی کافی انباشته بود.
   
با استقرار حکومت کمون، گوستاو کوربه، در انتخابات شورای کمون پاریس در روز ۱۶ آوریل شرکت کرد و از طرف ساکنان محله ششم به نمایندگی از طرف آنها انتخاب شد. کمون پاریس نیز وی را در روز ۱۷ آوریل به ریاست "کمیسیون هنرمندان پاریس" و در حقیقت به "وزارت فرهنگ" خود منصوب کرد.

چند روز قبل از انتخابات شورای کمون، فدراسیونی در پاریس به دعوت هیپولیت مولن، پیکرتراش، گوستاو کوربه نقاش و اوژن پوتیه خالق سرود انترناسیونال، با شرکت حدود چهارصد هنرمند: ترانه سرا، موسیقی دان، نقاش، گراوور، پیکرتراش، طراح، شاعر، نویسنده و بازیگران تئاتر تشکیل شده و آنها با رأی مخفی، گوستاو کوربه را به ریاست فدراسیون خود برگزیدند. برنامه فدراسیون خود گردان و مدرن هنرمندان پاریس، به تاریخ 15 آوریل، در روزنامه رسمی کشور با مضمون زیر به چاپ رسید: " هنرمندان پاریس که دریک فدراسیون، گردآمده و متشکل شده اند مقررمی دارند: تمام شغل های هنری دارای حقوق برابروفارغ از هرنوع قیمومت دولتی هستند. هنرمندان، هرنوع ارجحیت، ارائه نمایش کالائی ( exhibition-exposition ) و سودجویانه (Mercantile) را که قصد دارد نام ناشر(éditeur- fabricant) را به جای آفریننده واقعی اثر هنری (créateur ) برجسته تر به کار برد، مطلقا" رد می کنند".

کمون پاریس نیزدرسیاست فرهنگی معتقد بود:" فرهنگ کالا نیست و با آموزش رابطه ای تنگاتنگ دارد و باید آزاد و در انجمن های مردمی به صورتی سوسیالیزه اداره شود. فرهنگ بایستی مستقل از قدرت سیاسی و در دسترس همگان قرارگیرد".

به همین دلیل، دولت برخاسته از انقلاب ۱۸ مارس، به گوستاو کوربه اختیار تام داد تا سیاست فرهنگی مترقی، مدرن و مستقلی را به مرحله اجرا در آورد. متاسفانه با شکست نظامی کمون پاریس در" هفته خونین ۲۸ـ۲۱ ماه مه ۱۸۷۱" اقدامات گوستاو کوربه، ناتمام و بی نتیجه ای ملموس، متوقف شد.

دولت فرانسه هم که روزها و ماه ها، پس از سرکوب کمون پاریس، به تعقیب، محاکمه، زندان و اعدام کمونارها ادامه می داد، تنها کارگران و سربازان کمونار را مورد تهاجم قرارنمی داد، بلکه اگر هنرمندی، در هرزمینه ای، ایده ای مترقی عرضه کرده بود، مورد تعقیب و ایذا و اذیت قرارمی گرفت.گوستاو کوربه، نقاش انقلابی و کمونار، که دولت فرانسه کینه ای عمیق نسبت به او می ورزید، نمی توانست از این قاعده مستثنی باشد و با حساسیتی که دولت فرانسه نسبت به او داشت، تحت پیگرد پلیسی قرار گرفت. گوستاو کوربه اجبارا" متواری شد، ولی عاقبت در ماه ژوئن، درخانه یکی از دوستانش دستگیر و در دادگاه شورای جنگی شماره 3، محاکمه و تابلوهایش ضبط، اموال اش مصادره و خود او نیز روانه زندان شد. از نظر دادگاه های نظامی دولت فرانسه، گوستاو کوربه، مرتکب دو جرم نابخشودنی شده بود: یکی درعرصه هنر نقاشی ودیگری از نظر هنر سیاسی.

  گوستاوکوربه،پایه گذار رئالیسم درهنرنقاشی

درعرضه ی هنری،گوستاوکوربه، مسلما" درسبک نقاشی، دست به انقلابی بنیادین زده است. این هنرمند بلندپرواز، اسطوره های مذهبی وتاریخی را که درنقاشی های رمانتیک وآکادمیک (هنر رسمی امپراتوری دوم فرانسه) وتصاویرصاف وصیقل خورده ی آنهامنعکس است، رد می کرد. وی همچنین امپراتوری فرانسه رابه خاطرآداب ریا کارانه اش که تابلوهای اِرُتیسم (لذت جوئی سکسی érotisme) وبرهنه(le nu) رادرنقاشی های رویایی (onirique) واساطیری (mythologique) موردتحسین قرارمی داد، ولی تاب تحمل دیدن تابلوهای مدرن رانداشت، بطورمستقیم موردحمله ی شدیدقرارمی داد.

درسال۱۸۷۰ گوستاو کوربه، از قبول مدال لژیون دونور که لوئی بناپارت، امپراتوروقت فرانسه، به وی اختصاص داده بود، خودداری کرد وعلت آن راچنین بیان داشت:"دولت درامورهنری صلاحیت اهدای جایزه را ندارد. هنگامی که دولت دست به این امر می زند، ذوق وسلیقه ی مردم راغصب می کند."

بدینسان،گوستاوکوربه، با ابراز ایده های مدرن ودموکراتیک درنقاشی وسرسختی ویک دندگی دربیان نظرات اش درتقابل با امپراتوری فرانسه، ازطرف آکادمیست ها که دراداره ی هنرهای زیبای فرانسه لانه کرده بودند،اغلب موردتحریم وبایکوت قرارمی گرفت و ژوری اکسپوزیسیون جهانی(exposition universelle) اجازه ی نمایش نقاشی هایش را نمی داد.

درپاسخ به آنها،گوستاوکوربه، آلونکی درپاریس برپاکرد و تابلوهایش را مستقیما" به نمایش می گذاشت.درضمن درنوشته ای(esthétique)تحت عنوان "مانیفست رئالیسم" مجموعه ی نظرات نوین هنری اش رابیان داشت. عاقبت بذرمقاومت گوستاوکوربه، دربرابرآکادمیست ها به بارنشست ومحصول آن، گسست بی رحمانه بانقاشی ونقاشان سنتی وبازسازی واصلاحات اساسی درسبک نقاشی است. اتحاداین دو بُعد هنری منجربه موضع گیری های مدرنی درهنرزیباشناختی گردید و برروابط اجتماعی ـ سیاسی درهنرنقاشی تاثیرات ژرفی برجای گذاشت وفن وتکنیک نقاشی را دستخوش تغییراتی بنیادین کرد.

به بیان دیگر، این نقاش استثنایی،تمام مرزهای هنرنقاشی رادرنوردید ونه تنها سبک نقاشی، بلکه همان طورکه گفته شد،حساسیت های جامعه انسانی راباهنرنقاشی مدرن خودمتحول وبه آن رنگ وجلایی واقعی بخشید وهنر نقاشی معاصرخود وهنرمندان آتی راآماده ی تغییروتحولات جدی کرد. سرسختی وسنت شکنی بی رحمانه گوستاوکوربه وشکستن زنجیرهای دست وپا گیرمتداول درهنرنقاشی آن روزفرانسه و رد اسطوره های مذهبی وتاریخی وخلق نقاشی های رئالیستی، برهنرمندان نقاش معاصراو تاثیربه سزایی گذاشت.

گوستاوکوربه، درسال۱۸۶۲،زمانی که درشهرسنتونژ(Saintonge) اقامت داشت، چندین نقاشی درباره ی"طبیعت بی جان"(la nature morte) را به تصویرکشید و به اهمیت این سبک نقاشی پی برد و از این زمان، راه برای آفریدن نقاشی های اَمپِرِسیونیستی بازشد. شماری از نقاشان به تاسی از وی از آتلیه هاخارج شده و با روی آوری به طبیعت وتکنیک های جدید، راهی را که گوستاوکوربه، شروع کرده بود، ادامه داده وطی سی سال آخرقرن نوزدهم سبک نقاشی امپرسیونیسم(برداشت گری)راآفریدند.درسال1873کلودمونه (Claude Monet) باکشیدن تابلوی " "impression-soleil levant نام هنری این سبک نقاشی رابه خوداختصاص داد.



زندگی کارگری و سبک نقاشی"برهنه"

گوستاوکوربه، بعداز ایجاد تغییروتحول درنقاشی منظره های طبیعی(دورنما)، صحنه های جنگ وسبک جدیدترسیم پُرتره، به عنوان مبدع سبک جدیددرنقاشی(رئالیسم)، واقعیت زندگی روزمره ی اجتماعی ـ سیاسی ومحیط زیست انسان رابه تصویر می کشید ومضمون انسان گرایانه ی ایده های دموکراتیک اش را به بهترین شکل ممکن ارائه می داد.

این هنرمندسوسیالیست،همانطورکه خودمی گفت:درنقاشی هایش دروغ تحویل کسی نمی داد وبر تاریخ دروغین، اسطوره، سالوس وریاکاری مذهبی تکیه نمی کرد.

گوستاوکوربه، با زمینی کردن هنرنقاشی، زندگی روزمره انسان ها را به تصویر می کشید و به ویژه واقعیت شرایط مشقت بارزندگی کارگران را در تابلوهایش در معرض دید همگان قرار می داد.
یکی ازآثارمعروف اودراین زمینه،تابلوی"سنگ شکن ها" (les casseurs de pierres) است که متاسفانه مفقودالاثرشده است. پی یر ژوزف پرودُن ( P.J. Proudhon ) دوست وی وفیلسوف فرانسوی (نویسنده ی کتاب فلسفه ی فقر) این تابلورا اولین اثرسوسیالیستی می نامید. اثر دیگر وی که حاکی از همین مضامین در هنرنقاشی است، تابلوی (les cribleuses) "زنان غربال کن "است.





اما اوج سنت شکنی وتخطی گوستاوکوربه، درهنرنقاشی آن دوران، درموردسبک نقاشی معروف به "برهنه" مصداق پیدامی کند.گوستاوکوربه، با حمله به قلعه ی تسخیرناپذیرآکادمی هنرهای زیبای فرانسه و سبک نقاشی"برهنه" آنها، تهاجمی شجاعانه راآغازکرد. این مردکمونار با به تصویرکشیدن زنان برهنه با مضمونی جدید و بی پرده، ازنظراخلاقی وزیباشناختی همگان را شوکه کرده وآوار واقعیت ها را برسرآنهاخراب می کرد
یکی ازنقاشی های معروف وی دراین زمینه،تابلوی ( Les baigneuses )"زنان در حال آب تنی"است.

دراین تابلوگوستاوکوربه، پیکرزنانی معمولی، چاق وگوشت آلود، نیمه لخت ومسن راباپاهای کثیف به تصویرکشیده است. دراین تابلو، همچنین، می توان انعکاس تاثیرزمان را برپوست وگوشت زنها، به صورتی طبیعی، ایده آلیزه نشده وبدون پرده پوشی مشاهده کرد. تابلوی" زنان درحال آب تنی" دلیلی روشن بر اثبات نوآوری وسنت شکنی گوستاوکوربه دررابطه با قواعدسخت ارائه نمایش برهنگی پیکرزن درآن زمان است. امامنظور گوستاو کوربه، ازترسیم فیزیکی زن بازنمائی سکسیسم بورژوائی وزنِ کالائی، که زنان را همچون فرشتگان آسمانی و دروغین به تصویر می کشیدند، نیست، بلکه پیکرزن واقعیتی ملموس، زمینی و انسانی است. هرچند بایدخاطرنشان کردکه درنقاشی های "برهنه" گوستاوکوربه، خطوطی ازجذابیت وعشق جنسی وانسانی به زن، نقش بسته و او ازآن غافل نبوده است.



"منشاهستی" (l origine du monde) شاهکار هنری گوستاو کوربه



اگرهست مرد ازهنربهره ور          هنرخودبگوید نه صاحب هنر
نزدیک به یک ونیم قرن بعد ازکشیدن تابلوی "منشاهستی"مردم، هنوزازدیدن این تابلو،دچارحیرت می شوند.
درسال1995، هنگامی که"منشاهستی"وارد موزه ی اورسه(Orsay ) در پاریس شد،روزنامه لوموندباتیتردرشت نوشت:"رسوائی وارد اورسه شد".
گوستاوکوربه، این شاهکارهنری را بهترین نقاشی اش می دانست. مدل نقاشی"منشاهستی" ناشناخته است، اما احتمالا" مدل این تابلوخانم ژواناهیفرنان ( Joanna Hiffernan) است. دختری زیبا و ایرلندی، معروف بهJo که در زمان خلق تابلو،سال1866، مدل نقاشی گوستاوکوربه بوده است.

"منشاهستی" نقاشی منحصربه فردی است و مسلما" پورنو نیست. این تابلوتاثیربه سزائی برهرتماشاچی ای می گذارد وهیچ کس نمی تواند بی تفاوت ازکنارآن بگذرد، زیراجدا ازتداعی قسمت پوشیده و خصوصی پیکرزن، باخشونتی عمیق وتحریک آمیز با اِرُتیسم شهوانی وتصاویرآزاردهنده ی پورنوگرافیک معمول وباعشق های کنایه آمیزباپیکرزن فاصله گرفته و هم زمان دوحالت نامتجانس رادرهربیننده ای برمی انگیزد. این نقاشی، ابتدا حساسیت چشم بیننده را برانگیخته و به خودجلب می کند وآنگاه آنرا سریعا"پس می زند و بدینسان عمق واقعی بینش تماشاگررا به چالش می کشد.گوستاوکوربه، دراین آفرینش هنری که درواقع انقلابی درنقاشی تصاویر برهنه می باشد، رئالیسم هنری خودرا که بسیار برآن می بالیدبه بهترین شکل ممکن به منصه ی ظهوررسانده است.توانائی این هنرمندکموناردراینست که درتابلوی"منشاهستی" برهرنوع ایدئولوژی خط بطلان کشیده ونه چیزی را تئوریزه و نه کسی راروانکاوی می کند، بلکه درحقیقت، تماشاگر، مدل نقاشی وهنرمندنقاش را به هم نزدیک کرده وفاصله ی بین آنهارا ازمیان برمی دارد.



گوستاوکوربه معتقد بود که با این تابلو، درحقیقت آن قسمت پنهان نقاشی""المپیای l Olympia" (ادوارمنه(Édouard Manet1832-1883 ) رابدون تظاهربه عرف وعفت عمومی درمعرض دید بیننده قرارداده ودرتصویری زیباازبدن زن به نمایش گذاشته است.
بایدیادآوری کردکه بعضی معتقدندکه ""منشاهستی"" شکم زنی رابه نمایش می گذاردکه ورم کرده وحامله است و باز بودن ران های وی حاکی ازپیش درآمد وآغاز زندگی است

انهدام ستون امپریال واندُم به فرمان کمون پاریس



امادرعرصه ی سیاسی جرم نابخشودنی وغیرقابل اغماض گوستاوکوربه، ویران کردن ستون امپریال میدان واندم در پاریس به فرمان کمون پاریس است. همان طورکه گفته شد،گوستاوکوربه، روز16آوریل به عنوان نماینده ی کمون پاریس انتخاب شد ولی فرمان انهدام ستون،۱۲آوریل صادروتوسط گارد ملی روز ۱۳آوریل منهدم شد. بنابراین،گوستاوکوربه، درتصمیم گیری عملی واجرای انهدام ستون مستقیما" دخالتی نداشته است، اماچون القای ایده ی آن از وی بوده، بهای سنگینی بابت آن پرداخت. البته یک بارقبل ازانقلاب کمون پاریس، درروز۱۸ سپتامبر ۱۸۷۰، گوستاوکوربه، به کمیسیون هنرهای جمهوری سوم فرانسه (جمهوری سوم روز۴ سپتامبر۱۸۷۰اعلام موجودیت کرد)پیشنهادکردکه ستون واندم راپیاده کرده وآن را درقطعه های مجزا به میدان انَولید منتقل وسپس برنزهای مورد استفاده درآن را به پول رایج تبدیل کنند این پیشنهاد، ازطرف دولت وقت فرانسه موردقبول واقع نگشت و به اجرا درنیامد.
لازم به یادآوری است که مخالفت گوستاوکوربه با این ستون، واکنشی ازروی کینه ودشمنی صرف واصولا تخریبی نبود، بلکه ازنگاه دموکراتیک ومردمی وی به هنرنشأت می گرفت، بنابراین با نگاه آکادمیک امپراتوری فرانسه درتضادی آشتی ناپذیرقرارداشت.
ستون واندم مظهر پیروزی امپراتوری اول فرانسه در نبرد معروف استرلیتز ( Austerlitz) در سال ۱۹۱۰ به رهبری ناپولئون بناپارت ( Napoléon Bonaparte ) از برنز ذوب شده ی هزار و دویست اراده توپ که از دشمنان شکست خورده فرانسه به غنیمت گرفته بودند، ساخته شده و بر بالای آن مجسمه ناپولئون قرار داشت.امپراتورفرانسه برقله ی این ستون عمودی بانگاهی خیره وسرد، چشمانی گرد درحدقه، باغرور وافتخاری شخصی وحالتی همچون کوران وکران، مستقربرصدها اراده توپ ذوب شده، نظاره گربرمیدانی بی انتهاوپشته ها ازکشته ها قرارداشت. همین صحنه آرائی ارتجاعی وکسل کننده، مایه ی آزار روحی گوستاوکوربه بود و اودیگر نمی توانست ستون واندم را تحمل کند. نگاه گوستاوکوربه، به هنر،مردمی، اجتماعی و به شکل افقی، سه جانبه ورابطه ای برابربین هنرمند، مدل هنری او وتوده ی مردم معنی پیدا می کرد، در حالی که باهنرامپراتوری فرانسه و کسانی که سالها اروپا وآفریقارا به خاک وخون کشیده بودند، تفاوتی اساسی وتضادی عمیق داشت.

با انقلاب کمون پاریس، فرصتی مناسب برای عملی کردن ایده ی واژگون کردن ستون واندم پیش آمد و دولت کمون به این خواست بشردوستانه جوابی مثبت داد، ولی ازآنچه گوستاوکوربه درسرداشت، فراتررفته ودرمتنی زیبا، انقلابی ومترقی که عصاره ی انقلاب هیجده مارس کمون پاریس وسوسیالیسم کارگری درآن به روشنی ممنعکس است، فرمانی با مضمون زیرصادر کرد:

""باتوجه به این نکته که ستون امپریال میدان واندم، بنای یادبود بربریت، سمبل نیروی خشونت ومایه ی افتخاری دروغین، تائیدی برمیلیتاریسم، نفی حقوق  بین الملل، اهانت مستمر فاتحان برشکست خوردگان و سوءقصدی مداوم بریکی ازسه اصل مهم جمهوری فرانسه یعنی برادری است، کمون پاریس مقرر می دارد: تک ماده: ستون واندم ویران خواهد شد". وهمانطور که گفته شد در روز سیزده آوریل، ستون واندم توسط گارد ملی واژگون شد.

آوازه خوان نه آواز

گوستاوکوربه، فران مَسون(franc-maçon)وازدوستان نزدیک پرودن وفوریه(Fourier)بود. اوخودمی گفت:""مادرزادجمهوری خواه به دنیاآمده ام""(جمهوری خواه به مفهوم کمونی وسوسیال آن ونه بورژوا ـ لیبرال امروز). وی که به خاطرافکارمترقی وسوسیالیستی اش مدت ها درزندان وبیمارستان به سربرده بود، عاقبت باشانسی غیرقابل تصوروباکمک وکیلی زبردست، درحالی که بسیاری ازدوستان ونزدیکانش اعدام شده بودند، چون برروی باریکاددستگیرنشده بود، ازمرگ حتمی جست واززندان آزادشد.

درسال۱۸۷۳، ژنرال مک ماهون(Mac-Mahon) مارشال فرانسه وافسردوران امپراتوری (وی درآلمان دراسارت به سر می برد، بیسمارک اورا اززندان آزادو برای سرکوب کمون پاریس روانه ی فرانسه کرد) جانشین آدولف تی یرشد و به ریاست جمهوری فرانسه انتخاب شد. وی به انتقام واژگون کردن ستون واندم،سریعا" محاکمه ی غیرقانونی گوستاوکوربه را دوباره ازسرگرفت. این بار گوستاوکوربه، به جرم تخریب ستون امپریال واندم محاکمه ودادگاه او را به پرداخت ۳۲۳۰۰۰ فرانک، پول رایج آن وقت فرانسه، که مبلغی هنگفت بود، برای هزینه کردن مرمت دوباره ی ستون واندم محکوم کرد.

گوستاوکوربه که از قبل تمام اموال اش مصادره وضبط شده بود، ازروی ناچاری، این مجازات سنگین راپذیرفت ولی ازفرصت به دست آمده استفاده کرد وبه سویس گریخت.

در آن کشورنیزآسوده نبود وتمام حرکات وفعالیت های هنری اش زیرذره بین جاسوسان فرانسوی قرارداشت. گوستاوکوربه درآن سرزمین، برای امرار معاش به نقاشی حرفه ای روی آورد، ولی اغلب نقاشی هایش را بارنگ قرمزوبه تاریخ۱۸۷۱امضامی کرد.وی درسن۵۸سالگی زیرفشارهای روانی وزندگی محقری که درسویس داشت ازپای درآمد وقبل ازپرداخت اولین قسط بدهی اش بابت درهم کوبیدن ستون امپریال واندم توسط حکومت کمون پاریس، در روز ۳۱ دسامبر۱۸۷۷فوت کرد.

گوستاوکوربه، کمونارانقلابی، بعد از اوژن دولاکروا (Eugène Delacroix) نقاش سبک رمانتیسم وخالق نقاشی معروف (la liberté guidant le peuple-۱۸۳۰) و ژان اَنگر (J.A.d ingres-۱۷۸۰-۱۸۶۷) نقاش نئوکلاسیک وخالق تابلوی زیبای ""حمام ترک " ( Le bain Truc ) بزرگترین نقاش فرانسوی  است.
گوستاو کوربه قبل ازمرگ اش گفته بود: ""غارت ام کردند، به من تهمت وافترابستند، درکوچه های ورسای مرا برزمین کشیدند، برمن اهانت کردند و به باددشنام ام گرفتندودر زندان هایشان پوسیدم" .

گوستاوکوربه، گذشته ازبهای سنگینی که بابت هنرانقلابی وموضع گیری های سیاسی اش پرداخت، ولی آنچه در باره او اهمیت بیشتری دارد، اینست که وی هرگز به ایده هاوباورهای کمونی اش پشت نکرد و بی هیچ بهانه وعذری تاپایان عمربه آنهاوفادارماند. تغییرشرایط وگذشت زمان خللی بر صداقت وی دردفاع از کمون انقلابی پاریس به وجود نیآورد.

شهزاد سرمدی ـ ۱۸ مارس ۲۰۱۴

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد