|
هم حسی بود. وقوف بود. رویاها بودند. و چیزی دیگر هم بود. آن چنان بدیهی بود، که نمی دانستم چه نام دارد.
هم حسی دوباره بود. وقوف بود. رویاها بودند. وضوح دوباره بود. وضوح به چه چیز استناد دارد؟ به حقیقت. یا به زبان دانشمندان عصب شناس، آن چه ما حقیقت می نامیم. این که در خارج از مغز ما تا چه اندازه مابه ازی درخور خود دارد مسئله دیگری است. آیا حقیقت این جا و آن جا کدر یا مبهم نیست؟ اگر هم تیره نباشد. بطور قطع گاه هم تیره است. از این ببعد برای خویش به اندازه ی کافی حقیقت معدنی تهیه خواهم کرد. در طول روز یک بطری حقیقت معدنی را در کیفم همراه خواهم برد. مجبور نخواهم بود، اگر نخواهم با حقیقت کدر یا مبهم و یا تیره تشنگی ام را فرونشانم. محمد احمدیان mohammadahmadijan@gmx.de www.sherwabishtar.blogspot.com نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|