logo





سوسیال دموکراسی در آذربایجان و یخبندان زمستان

چهار شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۵ فوريه ۲۰۱۴

دنیز ایشچی

چرا آنهایی که در جنبش سوسیال دموکراسی آذربایجان قرار دارند، چه آنهایی که به هیچ تشکیلات خاصی وابستگی ندارند، چه آنهایی که در تشکیلات فدرال دموکرات ها هستند، چه آنهایی که در جمع چپ های دموکرات آذربایجان تعریف می شوند و چه آنهایی که در تشکیلات های چپ سرتاسری فعال می باشند، نه فقط دیالوق و تبادل فکری فعالی بین آنها صورت نمی گیرد، بلکه نشانی از همکاری مشترک بین انها مشاهده نمی گردد
این یک واقعیت غیر قابل انکار میباشد اگر بگوئیم که آنهائی که در جنبش سوسیال دموکراسی فعالانه حضور دارند از نظر مستولیت اجتماعی، مدنی و سیاسی بار سنگینی را بر دوش های خویش حمل می کنند. سوسیال دموکراسی یک سیستم فکری را نمایندگی می کند که خواستگاه های بنیادین آن بر پایه های اولویت اول قائل شدن بر ارزش های حقوق بشری، خواهان عدالت اجتماعی بودن، بر چیده شدن استثمار انسان از انسان، از میان برداشتن هر نوع تبعیض ملی، جنسی، طبقاتی و غیره، خواهان آزادی و آزاده زیستن انسانها بوده و از طریق تعمیق ارزش های دموکراتیک مدرن، مترقی، مفهوم مادی ، فرهنگی و معنوی زندگی انسانی را تعمیق بخشیده و هارمونی طبیعی زندگی انسانی و طبیعی را بر اساس حیاط طبیعی انسان در طبیعت نمایندگی می نماید.

با در نظر گرفتن این ارزش ها و خواستگاه های بنیادین آنها، با اعتماد به نفس تمام نه فقط باید اقرار کرد که فعالین سوسیال دموکراسی نه فقط در صف اول چالش در راه دست یابی به ارزش های آزادگی و عدالت اجتماعی قرار دارند، بلکه در صف اول مبارزه در راه ارزش های مدرن، مترقی ، مدرن و آزاده زیستن و تحول گران اجتماعی قرار داشته و از فداکارترین رزمندگان تعالی زندگی بشریت در راه تحول مدرن و مترقی و آنسانی اینده می باشند.

با در نظر گرفتن این واقعیت ها، هنوز یک سوال در ذهن همگان در مورد سوسیال دموکراسی آذربایجان بصورت گره ناگشوده ای باقی مانده و جوابی منطقی و روشنگرانه ای برای آی یافت نمی شود. این مساله بصورت کلاف سردرگمی در آمده که تلاش دست اندرکاران در این راه از یک طرف بصورت دور خود چرخیدن های تسلسل وار در آمده است، که از طرف دیگر این مساله بصورت یخبندان زمستان سرد و سخت و طویلی در آمده است که گویا پایانی ندارد.

چرا آنهایی که در جنبش سوسیال دموکراسی آذربایجان قرار دارند، چه آنهایی که به هیچ تشکیلات خاصی وابستگی ندارند، چه آنهایی که در تشکیلات فدرال دموکرات ها هستند، چه آنهایی که در جمع چپ های دموکرات آذربایجان تعریف می شوند و چه آنهایی که در تشکیلات های چپ سرتاسری فعال می باشند، نه فقط دیالوق و تبادل فکری فعالی بین آنها صورت نمی گیرد، بلکه نشانی از همکاری مشترک بین انها مشاهده نمی گردد. آنهایی که در درون مجموعه جمعیت سوسیال دموکراسی اذربایجان قرار میگیرند، هر گروه بندی بصورتی کاملا مجزا کار می کنند، بلکه هر کدام آنها از دریچه ویژه باریک خویش به بیرون نگریسته و نه میخواهند ببینند که بخش بندی های دیگر چه کار می کنند، به می خواهند بشنوند که آنها چه می گویند. هنوز نه فقط نمونه ای از همکاری مشترک مابین چپ های دموکرات و فدرال دموکرات های آذربایجان مشاهده نمی گردد، بلکه موارد رقابت بیشتر از موارد همکاری آنها در پروژه های ضروری سیاسی اجتماعی می باشد. گویا یخبندان این زمستان هر کدام از آنها را در جایگاه مجزایشان منجمد کرده است. این در شرایطی می باشد که اگر سوسیال دموکراسی آذربایجان می خواهد زیر یک چطر واحد پروژه های واحد سیاسی اجتماعی را به پیش ببرد، همکاری های نظری و همراهی و همگامی در چالش های سیاسی باید بصورت های استوارتری بین آنها دوام گرفته و ادامه یابد.

با در نظر گرفتن این مقدمه اولیه که اکثریت فعالین سیاسی اپوزیسیون واقعی و سکولار دموکرات حاکمیت ایران در خارج از مرزهای جغرافیائی ایران زندگی می کنند، این مشکلات را میشود از زوایای مختلف مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار داد. آیا عامل ناخوشی و یا یخبندان نام برده شده سرکوب های خشن بیست سی ساله اخیر حاکمیت ولایت فقیه در ایران بوده است؟ آیا علت اصلی این مساله مشکل عدم اعتماد به نفس سوسیال دموکراسی آذربایجان می باشد؟ آیا مشکل اصلی این بیماری عدم وجود منشور، نظام نامه ساختاری، و نبود یه ساختار فراگیر می باشد؟ آیا علت این مساله بیماری سکتاریسم می باشد که هر بخش جمع کوچکی را دور خود جمع کرده و خود را درست و دیگران را مثل مسلمانان نجس و کافر می نامند، می باشد؟ آیا این مساله موجب نمیگردد تا سوسیال دموکراسی آذربایجان تیکه پارچه شده و هر کس خود را درست دانسته و دیگران را از خود دفع نماید و هر کس این مجموعه را بصورتی شقه کرده و به طرفی بکشد؟

این خلا موجب گردیده است تا نسل های جدید تازه به دوران رسیده نه فقط حضور مستقل و قدرتمند سیاسی ساختاری سوسیال دموکراسی را در میدان چالش های سیاسی اجتماعی شاهد نباشند، بلکه آنها عوض اینکه با بهترین ارزش های نظری مدرن، انسانی، مترقی و تحول گرانه آشنا گردند، به نظریات و اندیشه ها و ساختارهای سیاسی درجه دو و درجه سه پناه ببرند. آنها قبل از اینکه با اندیشه های سوسیال دموکراسی آشنا گردند، گاها به لیبرال دموکراسی، گاها به ناسیونالیسم افراطی و گاه به ارتجاع ناسیونالیستی پناه آورده و عوض اینکه در صفوف سوسیال دموکراسی جای بگیرند، در صف مقابل آن قرار می گیرند. از طرف دیگر این مساله باعث می گردد تا سوسیال دموکراسی آذربایجان نتواند نقش فعال و مستقل خویش را در تحولات سیاسی ایران هم ایفا نماید بلکه در صف های آخر این حرکت تحولگرانه هم جایی نگرفته باشد. جمعیت سوسیال دموکرات های چپ آذربایجان نقش فعال خویش را در پروژه وحدت چپ سرتاسری ایران هم آنطوری که در قابلیت پتانسیل آن می باشد، به هیچ وجه ایفا نمی کند.

آیا پس از گذشت سی و پنج سال در دگرگونی سیاسی در ایران و روی کار آمدن نظام ولایت فقیه، در سوسیال دموکراسی آذربایجان، مابین آنهایی که خواستگاه سیاسی آنها به سازمان های سیاسی چپی مانند "راه کارگر" ، و سازمان های مشابه دیگر وابسته می باشد، با آنهایی که به نسل "فدائیان" وابسته می باشند، همگامی و همکاری سیاسی مشاهده می گردد؟ آیا در راستای دیالوق و دیسکورس سیاسی مابین آنها همکاری در زمینه های ترسیم راهکارهای همگامی مشترک مشاهده می گردد؟ آیا مابین آنها در زمینه تنظیم راهکارهای مشترک همکاریهای نظری و همگامی های عملی وحدت نظری و عملی جدی مشاهده می گردد؟ با کمال تاسف جواب به خیلی از این سوالات منفی میباشد. ظاهرا به نظر می رسد که ما به یک بیماری مضمنی مبتلا شده ایم که از یک طرف عوارض آن بصورت بیماری عدم اعتماد خویش را نشان می دهد. به نظر می رسد که ماها نه فقط در راستای تنظیم منشور مشترک، تنظیم برنامه و یا ساختاری مشترک یا بصورت همکاریهای شبکه ای حرکت نمی کنیم، بلکه عوض طرح و پلان و برنامه مشترک، نمیخواهیم قبول کنیم که ما این راه را باید با همگامی همدیگر بپیمائیم، نه بصورت های شقه شقه شده.

اگر در این میان رشته های همکاری و همگامی مشترک تنظیم و فورمولبندی نشوند، اندیشه های ناخوشی سکتاریستی به جای همکاری حاکم شده، رقابت در راستای کنترل ، ایجاد محدودیت برای غیر خودی، حاکم خواهد شد. این اندیشه های سکتاریستی موجب گردیده است تا نوشته های اندیشورزان هر کدام از این دسته بندیها، فقط در نشریات سایبری خودشان منتشر گردد و از نشر نوشته های آنها در نشریات دیگر دسته بندی ها بشدت امتناع بعمل اید. در این میان معلوم نیست چرا نشانی از دیالوق و دیسکورس و همکاری ما بین این دسته بندیها مشاهده نمی گردد. میتواند نشر یا عدم نشر این نوشته در وب سایت های مختلف شاخصی باشد بر سنجش عملکرد درجه بندی اندیشه های سکتاریستی در آنها.

همزمان با نوشتن این سطور باید بر این مطلب واقف بود که انهایی که به ایدئولوژی "استعمارچیان ناسیونالیستی استقلالچی" وابسته هستند و بمانند رفقای ما دنیا را از پشت عینک های دودی خود فقط در دو رنگ سیاه و سفید، و جامعه بشری را به "ترک" و "غیر ترک" دسته بندی می کنند، از انتقاد از خود ما به فندق شکنی بپردازند. بگذار آنها در دنیای کودکانه ای که در ذهن خویش ایجاد کرده اند، با اسباب بازی های ذهنی خویش شنگول باشند. پیروان راهکار های چپ و سوسیال دموکراتیک در کوره راه های چالش های سیاسی آنقدر از کوره راه های تجربه سیاسی گذر کرده اند تا شنگول گری های کودکانه بعضی ها در آنها تاثیری برجای نگذارد.

زمانی که سوسیال دموکراسی، اتفاق و برابری انسان ها بصورت زندگی همسایگی یا خانوادگی ترویج کرده و اندیشه های برچیده شدن هر گونه تبعیض را به میدان می گذارد، بر پایه های پایبندی بر ارزش های زندگی مدرن ، مترقی و آزاده، تعیین سرنوشت انسانها توسط خودشان را نمایندگی میکند. در حالیکه سوسیال دموکراسی بر چنین خواستگاه های اندیشه ای سکولار و مدرن تکیه زده است، همگام با تحولات علمی، صنعتی و تکنولوژیک ، خود بازسازی نوین نموده و تکامل می بخشد.

از طرف دیگر در زمستان سرد حرکت سوسیال دموکراسی آذربایجان به صورتی یخبندانی و در آمده و حالتی خنثی یافته است. امروز یافتن علت های این مساله از اهمیت تاریخی ویژه ای برخوردار می باشد. حضور سیاسی دموکراتیک ملیت های دیگر، بخصوص ملت کرد در مسائل سیاسی سرتاسری ایران با قوت و شکوفائی بمراتب بیشتری حضور و تاثیرات خویش را نشان می دهد.

اندیشه های سوسیال دموکراتیک چپ با مشاهده نقاط ضعف مدل اقتصادی کاپیتالیستی، بر این باور می باشند که نظام سرمایه داری اولین مدل نظام اقتصادی سیاسی نبوده، آخرین آنها هم نخواهد شد ، با در نظر گرفتن این درس بزرگ، در شرایطی که پیروان سوسیال دموکراسی در درون همین نظام زندگی می کنند، تلاش می کنند ، به نقد همین نظام پرداخته کرده و ارزش های نوین خویش را در درون آن جا داده و در عین حال در ترسیم مدل آلترناتیو جایگزین نقشی جدی داشته باشند.

هر چقدر که در رابطه با مساله ملی آذربایجان افکار افراطی ناسیونالیستی قوت و شدت بیشتری گرفته و صاحبان منافع مراکز قدرت به میزان بیشتری در میدان اعلام ظهور می کنند، این مساله موجب می گردد تا به میزان بیشتری بر بستره تبلیغات ایدئولوژیک "استعمار – استقلالی"، زمینه های کینه و نفرت نسبت به غیر خودی و خصوصا ملیت های دیگر ترویج شده و عرض اندام بکند. این مساله موجب می شود تا ضدیت صاحبان این اندیشه ها نسبت به اندیشه ها و ارزش های باورمندان سوسیال دموکراسی خود را بشدت بیشتری نشان بدهد.

الان در ایران و خصوصا در آذربایجان از یک طرف صاحبان سرمایه ها به قدرت سرمایه هایشان، از طرف دیگر نیروهای ارتجاع حکومتی از طریق امکانات حکومتی و بالاخره صاحبان سرمایه در حکومت ارتجاع هم از طریق امکانات سرمایه ای امنیتی و سرکوب حکومتی از یک طرف تلاش در حذف، خنثی ، و یا از میدان خارج کردن سوسیال دموکراسی دارند، از طرف دیگر تلاش دارند تا ساختارها و حرکت های سیاسی ملی آذربایجانی را حد المکان در راستای افراطی ارتجاعی و در صورت ناچاری به سمت لیبرال دموکراسی سوق داده باشند. آنها از این طریق آلترناتیو جمهوری اسلامی آذربایجان را به موازات جمهوری اسلامی ایران ترویج می نمایند. از طرف دیگر کشورهای همسایه ایران هم در راستای استراتژی ژئوپولیتیک منطقه ای خویش تاثیرات ظریف و ویژه ای بر روی این حرکات می گذارند. در این میدان چالش های سیاسی هر چقدر هم نقش فعالیت سیاسی سوسیال دموکراسی حیاتی باشد، از نمودارهای تاثیری این حرکت نمونه های شایانی مشاهده نمی گردد.

در صورتی که سوسیال دموکراسی در تلاش است تا با اتکا به والاترین نائلیت های علمی صنعتی و بصورتی طبیعی بر اساس فلسفه نگرشی خویش در راستای برچیدن زمینه های ارتجاع و جهالت گام برداشته و زمینه را برای زندگی انسانی بر مبنای والاترین ارزش های علمی، فرهنگی، حیات اقتصادی تلاش نماید. از یک طرف طبیعی است که نیروهای سوسیال دموکراسی با به گردن گرفتن یک چنین مسئولیت های تاریخی، سنگینی چنین مسئولیت های بر دوش چالشگران این راه احساس می شود. از طرف دیگر نیروهای جبهه مقابل که بر پایه های نیروهای ارتجاع و صاحبان سرمایه ها و گروه های ویژه منفعت ، با چنین تحولات بنیادینی مقابله جدی بکنند. این تصویر، سنگینی صد برابری راهی را که در مقابل سوسیال دموکراسی قرار دارد با روشنی تمام نشان می دهد.

*******

سوسیال دموکراسی آذربایجان دا و قیشین دوندارماسی

بو بیر بویوک واقعیت دیر کی سوسیال دموکراسی حرکتینده اولانلار دنیا سیاست و مدنی یاشاما عالمینده مسئولیت نظریندن بیرینجی نقشی بویونلارینا آلمیشلار. سوسیال دموکراسی بیر دوشونگه دیر کی اونون قایناخلارین انسان حاقلارینا بیرینجی درجه ده ارزش ویرماخ، عدالت سئورلیخ، استثماری آرادان قالدیرماخ، هر طورلو ملی و جنسی و طبقاتی و غیره فورم دا تبعیضی ارادان گوتورماخ، آزاد یاشاماق و دموکراتیک دیرلرین درینلشدیرماخ، چاغداش و مدرن دنیادا مادی و معنوی - فرهنگی باخیمیندان ان یوکسک سویه ده کی ارزش لری داها یوکسلت ماخ ، طبیعی وارلیخلار و انسانی اجتماعی یاشامدا هارمونیک داورانما دیرلرینه دایانماخ و هابئله بونلارا اوخشار دیرلر تشکیل ائدیر.

بو دیرلر و اونلارین قایناخلارین گوز آلتینا آلاراخ بویوک اعتماد به نفس و معنوی قدرت له دیماخ اولار کی بشریتین ایره لی گئتمه سینده سوسیال دموکراسی صفینده قرار تاپانلار نه فقط صف لرین اونو و قاباغیندا یئرلشمیشلر، بلکه مدرن، مترقی، چاغداش و انسانی یاشامادا ان بویوک تحول لاری یاراتمادا بوتون او بیری سیاسی صف لرده قرار تاپانلاردان آرتیخ جانلاریندان و وارلیخلاریندان مایا قویانلاردیلار. اونلار بشریتین ایره لی گئتمه سی اوچون هامیدان آرتیخ رادیکال تحول لاری یاراتماخ آماجیلا، انسانیت ، ترقی و تحول صفلرینده یرلشیرلر.

بو صحبتلری نظرده آلاراخ، بیر بویوک سورون و سوال همیشه بیزیم باشیمیزدا دولاشیر. بو سوالی آذربایجان سوسیال دموکراسی حرکتی رابطه سینده چوخلاری دفعه لرله سوروشاندان سونرا، هنوز بیر منطقی جواب آلا بیمیرلر و هیچ بیر دیشیکلیخ گوزه گلمیر و و بیز بیر تکراری تسلسل فیریلانماسینی تکرار ائده راخ، باشیمیزین دوره سینه دولانیریخ. گویا کی آذربایجان سوسیال دموکراسی حرکتینی بیر قیشین بوز دوندارماسی کیمین، شاخدا سویوغو دونداریب.هنوز هیچ بیر کس ده حاضر دگیل بو دوندارمانی آچیب، بیر آچیلیشما آرایا گئتیرسین.

نه دن آذربایجان سوسیال دموکراسی حرکتینده اولانلار کی یا هیچ بیر تشکیلاتا باغلانتی لیخلاری یوخدور، یا "فدرال دموکرات" تشکیلاتیندا یئرلشیبلر، یا عموم آذربایجان سول دموکرات جریانیندا تعریف اولونوللار، و یا حتی ایران عرصه سینده عموم چالیشان سیاسی تشکیلات لاردا یئرلشن شخص لردیلر ، نه فقط بیر بیرلریله فکیر پایلاشماسی قاباغا آپارمایرلار، بلکه بیر بیرلریله ایش بیرلیغی گورمه لریندن هیچ بیر نمونه لر گوزوموزه گلمیر. آذربایجان سوسیال دموکراسی توپلومونون ایچینده یئرلشنلر اوزلری اوچون هیچ بیر مشترک چالیشما اورتاغی یاراتمیلار کی هیچ، گونون سیاسی و تئوریک تاریخی مساله لری رابطه سینده، هر بیریسی اوز پنجره لریندن باخیب، اوبیریلرین نه فقط گورماخ ایسته میللر، و نه ائشیدماخ، اوز سازلارینی آیریجاسینا چالیلار. هنوزآذربایجان سول دموکرات لاری و آذربایجان فدرال دموکرات لار آراسیندا مشترک بیر پروژه اجراسیندان هیچ بیر نمونه گوزه گلمیر کی هیچ، بلکه اونلارین آراسیندا رقابت، ایش بیرلیغیندن آرتیخ گوزه گلیر. بو او شرایط ده دیر کی اگر سوسیال دموکراسی بیر مشترک و مستقل چطرین التینا گلماخ ایسته یرلرسه، بو زمینه لرده مشترک و دواملی ایش بیرلیغی بوتون زمینه لرده گرک دائما دواملی شکیل ده فورمالانیب و ادامه تاپسین.

بو مقدمه نی بیرینجی اهمیت درجه سینده قرار وئره راخ کی هنوز ایراندا سیاسی اپوزیسیون حرکت لرینین مرکزلری و چالیشانلارینین چوخونلوخلاری ایراندان خارجی اولکه لرده یئر آلمیش و یاشایرلار، بومشکل لره چوخلو مختلف زاویه لردن باخا بیلریخ. آیا هنوز ولایت فقیه سیستمینین سیاسی اپوزیسیون لارینی دارماداغین ائتمه سینین قارانلیخ تجربه سی بو مساله یه بویوک دوشونجه و روانی مانعی یارادیب دیر؟ آیا بو مساله نین اصلی مانعی سوسیال دموکراسینین اوزونه نسبت اعتماد به نفسین اولماماسی دیر؟ آیا بو مشکلین مانعی بیر منسجم پلاتفورم، محوری اساسی دوشنجه لر منشورو، و یا نظام نامه و ساختاری بیر استراکچرین اولماماسی دیر؟ آیا سکتاریسم ناخوشلوغو و هر کس دوره سینه نئچه نفر یئغیب بیر برلین دیواری کیمین دیوار چکیب و اوزون دوز بیلیب و اوزگه لرین مسلمانلار کیمین کافر و نجس سانما سی دیر؟ ایا بو مساله موجب اولمور کی هر کس اوزون کامل و دوزگون سوسیال دموکراسی تانیب، اوزگه لری دفع ائدیب و نهایت ده سوسیال دموکراسی نی پارچا پارچا ایلیب و بیر طرفه چکمه سی بویوک مانع دیلدر؟

بو خلا نه فقط باعث اولوب تا تازا گنج لر و جوانلار نسلی سوسیال دموکراسی آلترناتیو دوشونجه سی و سیاستی نین نه فقط بیر پارچا و مستقل و گوجلو حضورون گورمه سینلر، بلکه بیرینجی درجه دوشونجه و سیاسی مبارزه ارزش لرین یوخ، ایکینجی و اوچونجو درجه ارزش لره ال آتسینلار. اونلار دوزگون آلترناتیوی که سوسیال دموکراسی اولسون یوخ، بلکه گاها لیبرال دموکراسیا پناه گئتیریب، گاه افراطی ناسیونالیسم و گاه ارتجاعی ناسیونالیسمینا قوشولوب، سوسیال دموکراسی نین قارشیسیندا قرار تاپسینلار. بو طریقیله سوسیال دموکراسی نین بالقوه گوجلری، اونلارین اپوزیسیونونون صفلرینه قوشولورلار. بو خلا او بیری طرفدن مانع اولوبدور تا آذربایجان سوسیال دموکراسی حرکتی، حتی ایران سوسیال دموکراتیک حرکتینده ده هیچ مستقل و مستقیم تاثیری اولمایاراخ، حتی اونون آرخاسیندا گئدنلرین صفینده ده قرار تاپماسینلار. آذربایجان سوسیال دموکراسی حرکتی، ایران سول وحدت پروژه سینده هیچ بیر مستقل تاثیر اولمایاراخ، غیر مستقیم جدی تاثیر ده بیراخمیر.

آیا هنوز ایران دئوریمیندن اوتوز بئش ایل گئچندن سونرا، آذربایجان سوسیال دموکراتیک حرکتینده، اونلار کی "راه کارگر" و اونا تای تشکیلاتلار دان آیریلمیشلار، "فدائیلر" نسیل لریندن اولانلار لا ایش بیرلیغینه گیریش لری گوسنیر؟ آیا اونلارین دوشونجه پایلاشماسی و واحد دموکراتیک حرکت لر یولا سالماسیندا واحد اورتاخ یاراتمالاری گورسنیر؟ آیا اونلارین آراسیندا سیاسی و تئوریک آرمانی زمینه لرده گرگین دیالوق و دیسکورس لارا شاهدیخ؟ جواب بو سوال لارین هامیسینا تاسفله منفی دیر. بیز هم سکتاریسم ناخوشلوغونا مضمن شکلینده مبتلا اولموشوخ کی هیچ، عین زامان دا هم ده بحران عدم اعتما به نفسه دچار اولموشوخ. بیز لر نه فقط مشترک منشور، برنامه و یا تشکیلاتی اورتاخ یارادماسینا واحد بیر آلترناتیو پلان اورتایا قویمامیشیخ، بلکه بو اساسی درسی اویرنماخ ایسته میریخ کی بیز بو یولو بیرلیخده گئتمه لیخ، نه پارچا پارچا و شاقا شاقا.

اگر بو ارادا بیر مشترک دموکراتیک چالیشما اورتاغی یارانسادا، سکتاریسم دوشونجه سی گوستریر کی ایش بیرلیغی یئرینه، اداره نی کنترل الینه آلیب، او بیریلره محدودیت یاراتماخ سیاستی حاکم اولور. سکتاریستی دوشونجه موجب اولوب تا بو دسته باغلانتی لاری یاراناندان سونرا، هر دسته نین یازارلارینین مطلب لری فقط اوز وب سایت لاریندا یئرلشسین و هیچ بیرینین مطلبی اوبیری وب سایت لاریندا یئر آلماسین. بو ارادا دیالوق، بیربیرله دانیشما و ایش بیرلیغی هارا گئدیر؟ بو مطلبین هانسی وب سایتیندا نشر اولوب، هانسی لاری چاپ ایله مه لری، سکتاریسمین نه اندازه قوت له آذربایجان سوسیال و دموکراتیک جمعیت لرینین ایچینده عمل ایله مه سین گوستریر و خصوصا بو مساله نی کی هانکی سیاسی جریانلاردا داها شدت و قوتله عمل ائدیر.

بو مطلب لری یازاندا، کاملا بو مساله یه واقف اولمامیز لازم دیر کی "استعمارچی ناسیونالیستی استقلالچی" ایدئولوژی سینه دایانان یولداشلاریمیز کی دنیانی توسدولو عینک لر دالیسیندان فقط آغ قارا گورورلر، گردکان سیندیرماغا مشغول اولاجاخلار. قوی اونلار کیچیک اوشاخ یانا ذهن لرینده یارادمیش عالم لرینده شنگول اولوب و دوشونجه اویونجاغ لاریلا خوش اولسونلار. سوسیال دموکراسی نین تاریخی سیاسی چالیشما میدان لاریندا او اندازه ایسدی سویوخ گورموشلر کی دریلری او اندازه قالین اولسون کی بو شنگولوم لرله یئریندن اویناماسین.

او زامان کی سوسیال دموکراسی انسانلارین بیرلیغی و برابرلیغی، سئویملی قونشولوغو و باجی قارداشلیغین ترویج ایله یراخ، هر طورلو تبعیضی آرادان قالدیرماغین نظرین اورتایا قویور،چاغداش، مدرن و مترقی بیر یاشام دا، آزادلیخ دیرلرینه دایاناراخ انسانلارین اوز سرنوشت لرین اوزلری رقم وورماسین مطرح ایله یر. سوسیال دموکراسی بونا تای قایناخ لارا دایاناراخ، همیشه چاغداش زاماندان اونرلیخلرینه باخاراخ، علمی، معنوی و صنعتی انکشاف لاری گوره راخ، اوزون تازالایب، دئیشیب و کامل لشدیریر.

آذربایجان سوسیال دموکرات حرکتی او بیری طرفدن بیر دونداریلمیش دوروما دوشوب و خنثی بیر حالا دوشموشدور. بو مساله نین علت لری و ندنلرینی آراشدیرماخ بوگون تاریخی باخیمیندان و اهمیتی بابتیندن بویوک بیر اونم و اهمیت داشایر. او بیری میلیتلر، او جمله دن ، خصوصا کورد ملتی نین سیاسی حضوری هم ایران باشاباش سیاسی مساله لری عرصه سینده و هم کوردوستان داخلی ایچ سیاسی مساله لری عرصه سینده دموکراتیک چالیشمالار ایچینده چوخ شاخص صورت گوزه گلیر و آیدین شکلینده اوزون گوستریر.

سوسیال دموکراسی، کاپیتالیستی اقتصادی اجتماعی مدلی نین نقصان لارین گوره راخ، بونا اینامی اولاراخ کی کاپیتالیستی مدل، بشریتین بیرینجی اقتصادی اجتماعی مدلی دیلدیر، آخیر مدلی ده اولا بیلمز. بو بویوک درسی نظر ده آلاراخ، سوسیال دموکراسی چالیشیر تا کی بو نظامین ایچینده یاشایاراخ، اونو هر زامان تنقیده آلاراخ، هم بو مدلین نقصان لارین اورتایا قویوب و اونو دیشماغا چالیشسین و بالاخره اوز آلترناتیو مدل لرین اونون ایچینده یئرلشدیرسین، و هم اونون جامع آلترناتیو مدلین یارادماخدا اونرلی نقشی اولسون.

هر نه قدر آذربایجانین ملی مساله سی رابطه سینده افراطی ناسیونالیستی دوشونجه لر قوتلندیریلیب و منفعت قوه لرینین نقشی آرتیخراخ میدانا گلنده، بیر طرفدن نفرت او بیری ملتلره شدت له گوزه گلیر، او بیری طرفدن ده استعمار – استقلال ایدئولوژیک دوشونجه سی قوت له ترویج و تبلیغ اولونور. بو دوشونجه صاحب لرینین ضدیتی و شدتلی مخالفت لری سوسیال دموکراسی جبهه سی مقابلینده، اوزون شدتلی ضدیت و مخالف سوسیال دموکراسی ارزش لری و دیرلریله گوستریر.

ایندی ایراندا و آذربایجان دا، بیر طرفدن سرمایه صاحابلاری سرمایه لرین ایشه سالیب و سرمایه گوجونه دایاناراخ، او بیری طرفدن ارتجاع قوه لری ارتجاعی حکومتین امکانلارینا دایاناراخ، ارتجاعی سرمایه صاحب لری ده حکومت سرمایه لارینا دایاناراخ، بیر طرفدن سوسیال دموکراسی نین حذف ائدیب، خنثی ایله یب و میدان دان چیخارماسینا چالیشیرلار. اونلار او بیری طرفدن آذربایجان سیاسی حرکت لرین یا لیبرال دموکراسی و یا بوتون ارتجاعی افراطی کانال لارینا چکماغ ایسته یب، ایران اسلامی جمهوریتی موازات یندا، آذربایجان اسلام جمهوریت آلترناتیو دوشونجه سین اورتایا قویورلار. قونشو اولکه لر اوز ژئوپولیتیک منفعت لری یولوندا آذربایجان سیاسی حرکتینده ظریف سیاسی تاثیرلر بواراخیرلار. بو سیاسی میدانین ایچینده سوسیال دموکراسی نین نه اندازه تاریخی باخیمیندان بویوک تاثیرلری اولورسا دا، بیزیم یاشادیغیمیز گونلرده بو تاثیرلردن هیچ بیر شاخص تاثیر لر گوزه گلمیر.

سوسیال دموکراسی انسانلارین ان یوکسک سویه ده علمی و صنعتی نائلیت لرینه دایاناراخ، فلسفی باخیمیندان انسانلارین جهالتینه قارشی اولوب، بو جهالت لرین اورتادان قالدیریب و انسانلارین اجتماعی، فرهنگی، علمی و اقتصادی یاشام لاریندا ان یوکسک قایناخ مدارج لرینه قالدیرماسینا چالیشیرلار. طبیعی دیر کی بو بویوک مسئولیت لری بویونلارینا آلاراخ، بیر طرفدن سوسیال دموکراسی نین تاریخی باخیمیندان یوکونون آغیرلیغی گوزه گلیر، او بیری طرفدن سوسیال دموکراسی نین قاباغیندا دایانان جهالت قوه لرینه دایانان لاردان باشلایاراخ، مختلف سرمایه صاحب لری منفعت گروهلاری بو بویوک ایره لی تحول لارا قارشی دایانیرلار. بو مساله سوسیال دموکراسی نین ایشینی مین مرتبه چتین لشدیریب و آغیرلاندیریر.

دنیز ایشچی 28/01/2014

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد