ویژه ی سایت "عصرنو"
چکیده ی مطلب:
آقای حسن حبیبی به اسرائیل دعوت شده و مدت دو هفته را در اسرائیل گذراند و در بازگشت، گزارش سفر نوشت و به اجتماعی نیز دعوت شد و سخنرانی نیز کرد...پس از این در دانشگاه تهران و در "مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی" به مدیریت دکتر احسان نراقی به کار مشغول و مسئول بخش مدارک و اسناد این مؤسسه شد...آقای حبیبی در چهارمین ترمیم کابینه دولت موقت مهندس بازرگان در مهرماه 1358 به وزارت فرهنگ و آموزش عالی...انتخاب شد...تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام یک عمل انقلابی است و این حادثه به هر شکلی که خاتمه یابد. در سطح جهانی و روابط دیپلماتیک انقلابی به وجود آورده و ارزش ها و قواعد و قوانین بین المللی مثل گذشته را در هم ریخته است...دانشجویان خط امام یک موضعگیری دارند که این موضعگیری ها مورد تایید شخص من است...
آغاز و فرجام اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران(6)
دکتر! حسن ابراهیم حبيبي کاندیدای بازندگان
هيچ حيواني كبوتر به دنيا نميآيد كه بعدها مُبدل به كركس شود، مگر انسان كه كبوتر زائيده ميشود و تدريجاً كركس ميگردد "ويكتورهوگو"
آقای حسن ابراهیم حبیبی معروف به "حسن حبیبی" در سال 1315خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام تحصيلات متوسطه، در رشته حقوق در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. در سال 1341 برای شرکت در کنگره سازمان جهانی جوانان در شهر حیفا شرکت کرد. در این سفر پیشنهاد بورس تحصیلی در دانشگاههای اسرائیل را دریافت کرد که موافقت دولت ایران را به همراه نداشت. آقای بنی صدر که در این سفر حضور داشت در این مورد می گوید:«...اما غیر از آقای تکمیل همایون، آقای حسن حبیبی نیز به اسرائیل دعوت شده و مدت دو هفته را در اسرائیل گذراند و در بازگشت، گزارش سفر نوشت و به اجتماعی نیز دعوت شد و سخنرانی نیز کرد. تنها کسی که در باره سفر خویش به اسرائیل سکوت کرده است. آقای حبیبی است. از جمله به این دلیل که پرسش کنندگان، نام اورا نبرده اند...»[1] پس از این در دانشگاه تهران و در "مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی" به مدیریت دکتر احسان نراقی به کار مشغول و مسئول بخش مدارک و اسناد این مؤسسه شد. در این پُست مورد توجه خاص آقای احسان نراقی قرار گرفت و در نوشتن کتاب سیر تکوینی علوم اجتماعی با ایشان همکاری کرد. و به همین خاطر با صلاحدید و تصویب آقای نراقی، بورس دولتی تحصیل در مقطع دکترا در فرانسه را به دست آورد و در فرانسه جامعه شناسی با گرایش حقوق خواند. در آنجا به همکاری با کنفدراسیون دانشجویان و نشریه "ایران آزاد" پرداخت. و به دنبال این با راهنمائی آقای غلامعباس توسلی به "اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا"((UMSO پیوست و به همت ایشان نشریه "مکتب مبارز" ارگان اتحادیه، مجموعه کرامه را چاپ کرد. که در آن اخبار انقلاب فلسطین منعکس می شد. در این شرایط بیشتر وقت خود را صرف کارِ ترجمه کتابهایی از گورویچ و دیگر اندیشمندان فرانسوی به فارسی می کرد. در سال 48 خورشیدی در اروپا هسته ی جدید تشکیلات نهضت آزادی در خارجِ کشور شکل گرفت که آقای حبیبی از اعضای اولیه آن بود و مسئولیت بخش اعتقادی و فرهنگی آن را نیز بر عهده داشت. در این حال تحصیل در مقطع دکترای خود را در فرانسه به اتمام نرساند و به همین خاطر تز پایان نامه ای از ایشان نیز وجود خارجی ندارد و در همین رابطه دکتر غلامعباس توسلی می گوید:«...اما در نهایت من مطمئن نیستم که هیچ یک از این سه نفر تحصیلات دکترا را به اتمام رسانده باشند. البته این ظن من است...حبیبی، قطب زاده و بنی صدر دانشجوی دکترا بودند، اما این احتمال وجود دارد که هیچ یک از تزشان دفاع نکرده باشند...»[2] در اوائل سال 57 خورشیدی مدیریت حسینیه ارشاد با همکاری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا به گردآوری، تنظیم، تدوین و انتشار 8 جلد اولِ مجموعه آثار دکتر علی شریعتی در برون و درون کشور اقدام نمود. که گفته می شود که ایشان در این رابطه نقشی داشته است. در زمانی که آیت الله خمینی به پاریس آمد و بحث قانون اساسی جدید پیش آمد، آقای حبیبی با موافقت آقای خمینی در نوشتن پیش نویس قانون اساسی اول اقدام نمود. دکتر صادق طباطبایی در همین رابطه می گوید:«...به همت ایشان پیش نویس قانون اساسی تهیه شد. من هم آن مقداری که از عهده ام بر می آمد، همکاری مختصری داشتم...»[3] ایشان از جمله افرادی بود که با آیت الله خمینی، بعد از 15 سال به ایران آمد. پس از پیروزی انقلاب و در حالی که در ایران چهره ی ناشناخته ای بود به کار در دولت موقت مشغول شد. دکتر صادق طباطبایی باز در همین مورد می گوید:«...آقای صدر(احمد صدر حاج سید جوادی وزیر کشور دولتِ موقت)تماس گرفت و مرا به وزارت کشور دعوت کرد. من به اتفاق دکتر حسن حبیبی به دیدار ایشان رفتیم و بعد از کمی گفت و گو، معاونت سیاسی اجتماعی(وزارت کشور) را به من و معاونت اداری و عمران(وزارت کشور) را به ایشان واگذار کرد. از آن تاریخ هر دوی ما در وزارت کشور شروع به کار کردیم...»[4] آقای حبیبی در چهارمین ترمیم کابینه دولت موقت مهندس بازرگان در مهرماه 1358 به وزارت فرهنگ و آموزش عالی [با تاییدیه آیت الله خمینی] انتخاب شد.»[5] پس از استعفای دولت موقت با حُکم مکتوب آیت الله خمینی در پُست خود ابقا شد.»[6] و چند روز بعد به عضویت در شورای انقلاب در آمد.»[7] و روز بعد از این هم سخنگوی شورای انقلاب شد.»[8] ایشان در اولین انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد و بعد از ثبت نام در پاسخ به این سئوال خبرنگار کیهان که برنامه های آینده شما برای احراز این مقام چیست، گفت:«...به دلیل این که آخرین نفری بودم که نامزد ریاست جمهوری شدم، فرصتی برای اعلام برنامه های خود نداشتم. فردا به طور مفصل برنامه های خود را در اختیار رسانه های گروهی قرار خواهم داد. دکتر حبیبی در پاسخ به این سئوال که به هر حال رئوس برنامه انتخاباتی شما چه خواهد بود، گفت: شعار برنامه های من وحدت و اخلاق است.»[9] و چند روز بعد روزنامه ها نوشتند:«...ستاد حبیبی کارش را از دیروز شروع کرد و شامل 5 کمیته است. حبیبی با تشکیل این کمیته های پنجگانه تدارک وسیعئ را برای شرکت در انتخابات دیده است. گفته می شود که چند تن از وزراء و گروهی از سیاستمداران در این ستاد انتخاباتی عضویت دارند.»[10] و در اولین بیانیه انتخاباتی خود نوشت:«...انقلاب اسلامی ما می خواهد که...حسابگری ها...و رذالت ها به یکباره محو و نابود شود و نوعی معنویت و اخلاق جایگزین کلیه امور و مسائل گردد...این همه نه از دست یک تن و صد تن بلکه از دست همه مردم ایران بر می آید...در عین قبول داشتن اصالت شعارها، به فکر برنامه ریزی و محتوا بخشیدن به کارها خواهیم بود و برنامه ریزی اقتصادی و فرهنگی را در سرلوحه کارهایمان قرار خواهیم داد. با برنامه ریزی صحیح فرهنگ و آموزش و پرورش می کوشیم تا جوانان ما پس از سال ها تحصیل بیکار نمانند و برای بازسازی کشور تربیت شوند. فاصله بین صاحبان مدرک و بی مدرکهای صاحب صلاحیت و متخصص را تا حدی که عدالت و قسط اسلامی امر می کند از میان می بریم...با ایجاد صنایع و استفاده از منابع زیر زمینی برای توسعه آنها، می کوشیم که تا حد ممکن از صدور نفت به منظور تامین بی حد و حصر واردات بی نیاز شویم. همه کشاورزان باید صاحب زمینی شوند که بتوانند بی دغدغه در روی آن کار کنند و از زندگی ای که در خور یک شهروند جمهوری اسلامی است باید برخوردار باشند...عمومیت بخشیدن به بیمه ها و توسعه دانشکده های پزشکی که پزشکان توده ای و مردمی تربیت کنند...زنان و مردان به طور مساوی حق دارند به کار مشغول شوند و در ازای کار خود از حقوق مساوی برخوردار باشند. با استعمار به هر شکل و صورت که باشد می جنگیم و با امپریالیسم به هیچ وجه سرسازگاری نشان نمی دهیم. اساس کار را بر وحدت واقعی همه کسانی که در انقلاب اسلامی شرکت داشته اند، می گذاریم و کارها را در هر منطقه به اهل همان جا می سپاریم...»[11] آقای حبیبی در اولین سخنرانی انتخاباتی خود در حسینیه ارشاد نیز گفت:«...یکی از راه های شناخت ضد انقلاب این است که ببینیم چه کسانی و چه گروه هایی و کشورهایی از این انقلاب بیشتر ضرر و صدمه دیده اند. آنچه مسلم است انقلاب ما انقلابی ابوذرگونه بود که توسط مستضعفین انجام گرفت. دکتر حبیبی در قسمتی دیگری از سخنان خود گفت: تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام یک عمل انقلابی است و این حادثه به هر شکلی که خاتمه یابد. در سطح جهانی و روابط دیپلماتیک انقلابی به وجود آورده و ارزش ها و قواعد و قوانین بین المللی مثل گذشته را در هم ریخته است.»[12] و در دومین سخنرانی خود در هیأت تحریربه کیهان گفت:« روزی که استاد(=دکتر شریعتی) از ایران هجرت تاریخی خود را آغاز کرد همه یارانش در انتظار او بودند و شب هنگام استاد بر روی یک تکه کاغذ این پیام را به من رساند: برادر سلام، نیم زنگی ترسان زدم از خواب نپریدی. فردا صبح میآیم. امضاء خراسانی. و آنشب[روزبعد]با هم چند ساعت نشستیم و در زمینه کتابهای استاد و برنامه هائی که می توانستیم داشته باشیم گفتگو کردیم و استاد قسمتهائی از زندگی پرشور و انقلابی خود را برای من بازگو کرد و اظهار امیدواری کرد که تدوین آثارش ادامه یابد. من ناآشناترین فردی هستم که وارد یک ماجراي سیاسی ـ اجتماعی شدهام. در تاریخ مردم سالاری و دموکراسی، انقلاب اسلامی ایران نخستین تجربه است و انشاء الله همه از این تجربه سربلند و سرفراز و مفتخر بیرون بیآئیم...من در زمره آن کسانی هستم که ناشناس هستم و این هم علت دارد. علت اینست که من هیچگاه برنامه معرفی شدن برای یک مقام یا پُست یا عنوان اجتماعی، رو در روی را نداشته ام. بنابراین اصراری نمی دیدم که وقتی کاری می توانم بدون نام و نشان انجام دهم با نام و نشان انجام بدهم. تنها راه رفتن و حرکت کردن هم جزو روش زندگی من بوده و حتی در جمع هم منفرد و تنها بوده ام...در مدت سه ماهی که مسئولیت هائی را بر عهده داشتم و مقام وزارت و سخنگوئی شورای انقلاب می توانستم ظاهر شوم، ظاهر نشدم...تمامی مساله این است که سازمان سیاسی و اجتماعی که بایستی استقرار یابد نیازمند یک همآهنگ کننده است که داعیه شخصی و فردی نداشته باشد و بنایش بر این باشد که در خدمت این مجموعه باشد که یکسر آن ملت است و یکسر دیگر آن نیز نهادهائی است که در قانون اساسی است. بر این اساس پس از تحلیل اوضاع و احوال اجتماعی که در حال حاضر در کشور وجود دارد و با توجه به این که برادران و خواهرانی این پیشنهاد را به من کردند، من داوطلب این عنوان شده ام...»[13] و در سومین سخنرانی خود در جمع اعضای دفتر جهاد سازندگی استان تهران گفت:«...انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود و با دیگر انقلابات دنیا قابل مقایسه نیست زیرا انقلاب ما از یک معنویت خاصی برخوردار بود که دیگر انقلابات از آن محروم بودند و با توجه به این معنویت بود که مردم با دست خالی به پیروزی رسیدند...الان ما به یک انقلاب دیگر نیاز داریم و آن انقلاب اقتصادی است که با یک مشت شعار نمی شود آن را حل کرد و باید همگی بکوشیم که در این زمینه به موفقیت خوبی برسد...یکی دیگر از کارهائی که باید انجام شود دگرگونی سیستم اداری کشور است که باید این سیستم دگرگون شود و من معتقدم بایستی اخلاق اسلامی را بکار ببریم تا محیط را سالم کنیم»[14] و در گفت و گویی اختصاصی با کیهان، در رابطه با این سئوال:«شما...متن پیشنهادی قانون اساسی را نوشتید اما ظاهراً مجلس خبرگان خط بطلانی بر متن پیشنهادی کشید آیا از اینکه با حکومتی همکاری می کنید که دست کم از نظر فکری و قوانین مدونه با شما همآهنگ نیست احساس رضایت دارید؟گفت:«...چون اینها را ما از قبل مبتکرش بودیم پس جزء افتخارات ما می توان تلقی شود...کار دست امام است و بر این قدرتهای کثیرالاضلاع ضلع بدی اضافه نشده[ولایت فقیه]...دانشجویان خط امام یک موضعگیری دارند که این موضعگیری ها مورد تایید شخص من است...»[15] آقای حبیبی در اولین سفر انتخاباتی که به اصفهان رفته بود، گفت:«... در صورت توفیق انتخابات ریاست جمهوری رئوس اساسی برنامه من اخلاق، وحدت و امنیت است که امکان تفکر برای بازسازی کشور را می دهد.»[16] و در دومین سفر انتخاباتی خود به شیراز رفته و در یک میتینگ انتخاباتی در مسجد وکیل، برنامه های خود را تشریح کرد.»[17] در این شرایط چون آقای فارسی نامزد حزب جمهوری اسلامی به خاطر ایرانیالاصل نبودن با حُکم آیت الله خمینی از صحنه انتخابات کنار گذاشته شد، شانسی برای آقای حبیبی به وجود آمد و همین امر باعث شد که بخشی از دست اندرکاران حکومت در تهران و حوزه علمیه قُم به رایزنی با ایشان بپردازند و نامبرده را کاندیدای دیر هنگام خود نمایند. به دنبال این جامعه مدرسین حوزه علمیه قُم بیانیهای به حمایت از ایشان منتشر کرد که متن آن از این قرار بود:«...ملت مسلمان ایران اکنون که انقلاب پیروزمند ما در حساسترین مقطع تاریخی خود قرار گرفته و در آستانه انتخاب ریاست جمهوری می باشیم با توجه به اینکه بیش از چند روز، به برگزاری انتخابات باقی نمانده است. لکن به مناسبت سئوالهای فراوانی که از سراسر کشور به منظور کسب تکلیف می شود جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با سپاس فراوان از تمام اقشار ملت عزیز به عنوان اداء وظیفه الهی برخود لازم میداند به عرض برادران و خواهران مبارز برساند گر چه آقای جلال جلالالدین فارسی در جلسات گذشته مورد تأئید اکثریت این جامعه قرار گرفت اما پس از کنار رفتن ایشان جامعه مدرسین وظیفه اسلامی و ملی خود دانست مجدداً تشکیل جلسه داده، در این امر حیاتی بررسی و اظهار نظر نماید سرانجام پس از تحقیق و تبادل نظر از میان کاندیداهای موجود با اکثریت آراء آقای حسن حبیبی را که مردی دانشمند و با ایمان و مبارز است برای ریاست جمهوری اسلامی انتخاب و معرفی كرد و به ایشان رأی خواهد داد. امید آنکه ملت همرزم در این امر سرنوشت ساز به وظیفه اسلامی خود عمل نماید تا بخواست خدای بزرگ احکام اسلام راستین در کشور عزیز ایران، بلکه در سراسر جهان پیاده شود»[18] و حزب جمهوری اسلامی در همین رابطه بیانیه ای صادر کرد که فرازهائی از آن از این قرار بود:«...سپاس از همه گروه ها و سازمان های همرزم مخصوصاً جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عموم شخصیت های روحانی و علمای بلاد که همصدا با حزب جمهوری اسلامی ایشان را معرفی کردند...چون تا روز انتخاب رئیس جمهور فرصت کافی باقی نمانده است برای حزب معرفی کاندیدای تازه نیست و نظر اکثریت دفاتر حزب در شهرستان های نیز همین بوده است. ضمن توصیه به خواهران و برادران برای شرکت فعال در انتخابات ریاست جمهوری، تاکید می نماید که با توجه به معیارهای اصلی مکتبی، کسی را که شایستگی بیشتری دارد، رای دهند و در این تشخیص از آگاهی های دقیق خود و صاحب نظران بخصوص جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روحانیون بلاد می توانند استفاده کنند...»[19] آقای حبیبی در این شرایط جدید که فرصتی را برای پیروزی ایشان به وجود آورده بود. در یک گفتگویی انتخاباتی گفت:«...من در بطن جریانات 17 ـ 18 سال اخیر همیشه حضور داشته ام و به خاطر کارها و برنامه هایم با شخصیت های ارزنده جامعه در ارتباط بودم وقتی اشخاص معروف و سرشناس و شخصیت های مورد تایید توده و مردم کسی را تایید کنند خواه ناخواه چنین تاییدی مورد تایید توده مردم قرار خواهد گرفت. بنابراین تایید جامعه مدرسین قم و سایر مقامات مذهبی و روحانی تعداد زیادی شانس موفقیت در انتخابات را بالا می برد و بطور کلی این اقدام یعنی معرفی من به وسیله چنین شخصیت هایی که مورد اعتماد مردم هستند باعث میشود که آنها در انتخاباتشان و گزینشان خالی از ذهن نباشند.»[20] در این حال جناحی از افراد، شخصيتها، انجمن ها، گروهها، سازمان ها، احزاب، چهره هایی از نیروهای مذهبی و تعدادی از ائمه جمعه در ایران به پیروی از حوزه علمیه قُم و یا چارچوب فکری خود به حمایت و پشتیبانی از آقای حبیبی، بیانیه یا اطلاعیهای صادر نمودند که به تعدادی از آنان در اينجا اشاره می شود: آیتالله صدوقی:« ضمن قبول حُسن نیت سایر مهره های صالح، به نظر میرسد که آقای حسن حبیبی، که مردی دانشمند و متعهد، با تقوی و مبارزی راستین است از ناحیه روحانیت مبارز یزد انتخاب گردد.»[21] آیت الله مدنی نماینده امام [در تبریز] و 7 تن از علمای مبارز آذربایجان غربي:« جناب آقای دکتر حسن حبیبی از میان کاندیدای ریاست جمهوری صلاحیت بیشتری داشته و مورد اعتماد است لذا بر علاقمندان به جمهوری اسلامی لازم است که ایشان را انتخاب نمایند.»[22] جمعی از شخصیت های مذهبی با چاپ بیانیهای که مزین به عکس دکتر حبیبی بود و با درج آن در روزنامههای رسمی(کیهانو...)از آقاي حسن حبيبي حمایت کردند که فرازهایی از آن چنین بود:«...اکنون که به خواست خداوند متعال و با رهبری قاطعانه و عالمانهي امام خمینی و به برکت انقلاب مردم به پا خاسته ایران کاخ ظلم و فساد رژیم طاغوتی سرنگون گردیده و مشیت الهی بر این قرار گرفته که سر نوشت کشور خویش را بدست گیریم، در این لحظات حساس تاریخی که در آستانه انتخاب اولین رئیس جمهور برای نظام عدل اسلامی هستیم، با شناختی که از نامزدهای اعلام شده جهت احراز این مقام داریم، آقای دکتر حسن حبیبی برادر مسلمان و متعهد و مبارز و شایسته را برگزیدیم، از کلیه هموطنان عزیز که به بینش مکتبی سیاسی و طرز تفکر اسلامی اینجانبان اعتماد دارند تقاضا مینماییم با شرکت در انتخابات و تأیید این رأی به وظیفه ملی و مذهبی خویش عمل فرمایند. مهندس مصطفی کتیرايی،مهندس یوسف طاهری قزوینی، مهندس عزت الله سحابی، مهندس محمد توسلی ، مهندس هاشم صباغیان، مهندس حسن عربزاده، عبدالعلی اسپهبدی، دکتر فریدون سحابی، محمد مهدی جعفری، حبیب حریری، مهندس ابوالفضل حکیمی.»[23] و دو آگهی دیگر با همین عکس در کیهان به چاپ رسید که اولی با این متن بود:«بسمه تعالی. در این لحظات شکوهمند انقلاب اسلامی ایران برای انتخاب اولین رئیس جمهور نظام عدل اسلامی، برادر متقی و دانشمند و مبارز خود آقای دکتر حسن حبیبی را برای به عهده گرفتن این مسئولیت حساس و خطیر معرفی می نمائیم. امید است هموطنان عزیز با تحقیق نسبت به شخصیت صالح ایشان، همگام با بسیاری از هم میهنان دیگر با انتخاب ایشان به این سمت، دین مذهبی و ملی خود را با اطمینان خاطر اداء نمایند. مهندس محمد توسلی، مهندس حسین حریری، مهندس محسن صفائی، مهندس کاظم صمدیان، مهندس منوچهر صنیع پور، مهندس سید صادق مجمریان، جهانشاه معینی، خسرو منصوریان، مهندس علیرضا هندی.»[24] و دومی با این متن بود:«بسمه تعالی. در تاریخ انقلاب اسلامی برای انتخاب بحق ملت مسلمان ما برای ریاست جمهوری در نظام عدل اسلامی، به یادگار خواهد ماند. در این لحظات حساس و تاریخ ساز، برادر متعهد، متقی و دانشمند خود، دکتر حسن حبیبی را جهت این مهم معرفی نموده، امید است که ملت عزیز ایران در جهت اعتلای حق و حقیقت با رای مثبت خود با ایشان دین مذهبی و ملی را اداء نماید. فریدون سحابی، رضا امراللهی، کمال خرازی، کریم خداپناهی، محسن سازگارا، حسین مظفری، علیرضا نوربخش، مهدی نواب، اسماعیل ناطقی، همایون یاقوت فام.»[25] کمیته امام منطقه 6 :«حمایت خود را از دکتر حسن حبیبی اعلام...داشت...دفتر امداد آیت الله طالقانی که بعد از رحلت ایشان به دستور امام زیر نظر کمیته مرکزی امام [منطقه 6] فعالیت می کند و اعلام می شود که به هیچ حزب و گروهی وابسته نیست، رای خود را به دکتر حبیبی می دهد.»[26] سازمان فجر اسلام:«...پس از کناره گیری استاد جلال الدین فارسی، پس از بحث و تحقیق و اظهار نظر فراوان از بین نامزدهای موجود، از آقای حسن حبیبی که به حق مردی وارسته و دانشمند و متدین و مبارز است پشتسبانی کرده و به ایشان رای خواهیم داد.»[27] خانم فهیمه دختر آیت الله خمینی[مصطفوی]:«...من معتقدم که آقای حسن حبیبی که مردی با تقوا و مبارز است برای ریاست جمهوری شایسته است و به ایشان رای میدهم و از زنان مبارز ایران می خواهم که با رای مثبت خویش به ایشان دین خود را به اسلام و انقلاب ادا نمایند.»[28] انجمن اسلامی پزشکان ایران:«...بعد از بررسی های لازم در مورد کاندیداهای ریاست جمهوری شایستگی دکتر حسن حبیبی را در میان کاندیداهای موجود محرز دانسته و وی را به عنوان نخستین رئیس جمهور برمی گزینیم ... جامعه روحانیت لرستان:«...پس از تحقیق و سئوالاتی که از فقها و مدرسین عالیقدر حوزه علمیه قم و علمای عالیقدر سایر بلاد انجام داده ایم به اتفاق آراء دانشمند در خط امام دکتر حسن حبیبی را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری تعیین نمودیم و آرای مثبت خود را به ایشان تقدیم خواهیم نمود...امید است که ملت شریف و قهرمان لرستان برای حفظ تداوم انقلاب اسلامی و به پیروی از علمای راستین و مبارز آرای خود را به این مرد مبارز و عالیقدر تقدیم دارند.»[29] گروه اعضای مجاهدین خلق[به رهبری لطف الله میثمی] نیز اعلام کرد که به دکتر حسن حبیبی رای می دهند.»[30] طلاب و اساتید مدرسه عالی شهید مطهری، علمای شهرستان خوی، جامعه روحانیت شهرستان داراب، روحانیون مبارز نکاء، اتحادیه صنف خرازی فروشان تهران و حومه اعلام کرده اند که به دکتر حسن حبیبی رای می دهند...»[31] آیت الله اصفهانی[اشرفی] امام جمعه کرمانشاه:«...به دکتر حسن حبیبی رای می دهم. کانون دانش آموزان ایران:«...به دکتر حسن حبیبی رای می دهیم. روحانیون شمال غرب تهران:«...آرای خود را به دکتر حسن حبیبی می دهیم...از هموطنان شریف و مبارز خود که به رهبری امام خمینی در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی می کوشند، می خواهد به دکتر حسن حبیبی که شاگرد و مشاور شهید آیت الله طالقانی و همکار نهضت مقاومت فلسطین است، رای دهند.» سازمان امر به معروف و نهي از منكر:« به دكتر حسن حبيبي رأي مي دهيم.» جامعه روحانیت متعهد شهرستان اُرومیه:« به دکترحسن حبیبی رأی میدهيم.» [32] فرزندان و شاگردان مجاهد نستوه آیت الله طالقانی:« اینک که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی وارد مرحله جدید شده و گامی دیگر در جهت تحقق آرمانهای توحیدی ملت انقلابی ایران بر داشته میشود. ما امضا کنندگان زیر به پیروی از تعالیم قرآنی و حیات بخش زنده یاد پدر طالقانی با برخورد آگاهانه و اصولی و با شناختی که از نامزدهای موجود در بافت جمهوری اسلامی داریم، آقای دکتر حسن حبیبی مورد اعتماد امام و از جمله مشاورین سیاسی پدر طالقانی و یار و مدد كار دکتر شریعتی را به عنوان رئیس جمهور بر میگزینیم و از عموم مردم مسلمان و متعهد ایران نیز میخواهیم که در این راه بس خطیر با ما همقدم و همصدا شوند. فرزندان آیتالله طالقانی:دکتر وحید طالقانی، اعظم طالقانی، طاهره طالقانی، طيبه طالقانی، ابوالحسن طالقانی، محمد رضا طالقانی، شاگردان و کارکنان دفتر آیت الله طالقانی، مهندس عزت الله سحابی، مهندس نصر الله اسماعیل زاده، اکبر بدیع زادگان، محمد مهدی جعفری، محمد بسته نگار، مرادی، محمود بانی، هوشنگ مخلصی،مهندس گل احمر، حسین فهمیده.»[33] همین جا باید دانست چون نام بعضی از شخصیت های نزدیک به آیت الله طالقانی، بدون اطلاع آنان در زیر این اطلاعیه ها دیده شد. زنده یاد حاج محمد مدیر شانه چی از اعضای دفتر آیت الله طالقانی بیانیه ای صادر کرد که فرازهایی از آن از این قرار بود:«پیرو اطلاعیه ای که از طرف ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداها منتشر شده و نام من هم جزو امضاکنندگان است. به همین مناسبت کراراً تلفنی و حضوری از من سئوال می شود متمنی است دستور فرمائید مرقوم دارند که اینجانب تا به حال پای کاندیداتوری هیچکس را امضاء نکرده ام تا رفع شبهه بشود و ضمناً از همه افراد که معتقد به انقلاب اسلامی هستند تمنا دارم طوری عمل کنند که از خط اسلام و امام خارج نشویم.»[34] كميته مركزي حزب توده ایران:«...پیشنهاد روشن ما این است کهبرای نشان دادن متحدترین پشتیبانی از خط امام خمینی، همه با هم آقای حسن حبیبی را، که مورد تأئید محافل وسیعی از روحانیون مبارز و هوادار خط امام نیز قرار گرفته اند، مورد پشتیبانی قرار دهیم. حزب توده ایران امیدوار است که همه نیروهای راستین انقلاب ایران، به این پیشنهاد جدی ترین و با مسئولیت ترین توجه خویش را مبذول دارند»[35] شیخ مصطفی رهنما مسئول جمعیت ایرانی تعاون با فلسطین...به نفع دکتر حسن حبیبی کنار رفت. وی از مردم خواسته است که در انتخابات شرکت کرده و به نام دکتر حسن حبیبی شاگرد و مشاور شهید آیت الله طالقانی و همدرس دکتر شریعتی و همکار مقاومت فلسطین رای بدهند. آیت الله یثربی در کاشان و حجت الاسلام سید مهدی یثربی امام جمعه این شهر و گروهی از جوانان مجاهد کاشان:«...از نامزدی دکتر حبیبی پشتیبانی می کنیم. احمد جنتی امام جمعه اهواز طی اطلاعیه ای اعلام داشت چون حوزه علمیه قُم به دکتر حسن حبیبی رأی میدهد ایشان هم به وی رأی میدهد. جامعه زنان انقلاب اسلامی[سازمان زنان سابق] به رهبری بانو اعظم طالقانی طی اطلاعیهای رسمی از نامزدی دکتر حسن حبیبی پشتیبانی کرد. حجتالاسلام اژهای!:« به دکتر حسن حبیبی، اسلام شناس و محقق بزرگ رأی میدهم. آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، امام جمعه آبادان[جمی]، شورای نمایندگان حوزه مشهد:«...از کاندیداتوری حبیبی حمایت می کنیم.» [36]...مردم طالقان زادگاه مجاهد نستوه آیت الله طالقانی:«...ما مردم طالقان با استقبال از دعوت خانم فهیمه خمینی دختر گرامی امام و همچنین فرزندان و شاگردان و یاران مجاهد نستوه آیت الله طالقانی به دکتر حسن حبیبی مشاور نزدیک آیت الله طالقانی و وارث گرانقدر مجاهد شهید دکتر علی شریعتی رای می دهیم...گروهی از دانشجویان طالقان مقیم مرکز نیز طی اطلاعیه ای حمایت خود را از نامزدی دکتر حسن حبیبی برای ریاست جمهوری اعلام کرده اند. امام جمعه نهاوند:«...کاندیداتوری دکتر حبیبی را مورد تایید قرار داد. جامعه روحانیت تشیع و تسنن سیستان و بلوچستان از مردم خواست که روز جمعه 5 بهمن ماه به پای صندوقهای رای رفته و رای خود را به نفع دکتر حبیبی عضو شورای انقلاب به صندوقها بریزند.»[37] شورای مرکزی انجمن اسلامی مهندسین :«از آنجا که مبارز نستوه آقای مهندس بازرگان از قبول نامزدی ریاست جمهوری خودداری فرمودند تحقیق در باره سایر نامزدهای معرفی شده را وظیفه شرعی دانسته و به این نتیجه رسیدیم که آقای دکتر حسن حبیبی به لحاظ تقوا و سایر شرایط احراز این مسئولیت حساس بر دیگر نامزدها ارجعیت دارند.» [38]
سرانجام اولین دورهي انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد و ستاد انتخابات وزارت کشور...نتایج قطعی آراء را در سراسر کشور اعلام داشت. برابر اعلام این ستاد 14 میلیون و 146 هزار و 622 نفر در رای گیری شرکت کرده...که آرای آقای حبیبی 674859 رای بود.»[39] و بدینوسیله ایشان کمتر از 5 درصد آرای مردم ایران را بیشتر به دست نیآورد.
33 سال بعد دو تن از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی در آن مقطع زمانی در خاطرات و مصاحبه ای در رابطه با نامزدی آقای حبیبی چنین می گویند؛ مهندس عزت الله سحابی:«...در آن دوران در نهضت آزادی در خصوص معرفی نامزد برای انتخابات ریاست جمهوری بحث های زیادی انجام شد. من نیز که در آذر ماه از عضویت در نهضت استعفا داده بودم چنانکه قبلاً هم اشاره کردم به دلیل فضایی که بر اثر افشاگری های دانشجویان خط امام به وجود آمده بود ترجیح دادم که در کنار نهضت بمانم و به همین لحاظ در جریان بحث های مربوط به انتخابات ریاست جمهوری در داخل نهضت شرکت داشتم. در آن بحث ها نظر ما این بود که اگر مهندس بازرگان خود را نامزد ریاست جمهوری بنمایند در صورت پیروزی در انتخابات و همچون دوران دولت موقت امکان فعالیت نخواهند داشت و بار دیگر قضایای گذشته تکرار خواهد شد و به همین دلیل صلاح نیست که ایشان در انتخابات نامزد شوند. در آن دوران برخی دوستان به من اصرار کردند که خود را نامزد پُست ریاست جمهوری کنم ولی به دلیل عدم علاقه به تصدی چنین مقاماتی به هیچوجه نپذیرفتم. سرانجام نهضت به پیشنهاد من از نامزدی آقای دکتر حسن حبیبی حمایت کرد. طرح آقای دکتر حبیبی هم با توجه به اینکه ایشان فرد شناخته شده ای در جریان مبارزات داخل ایران نبودند با هدف خلاصی خودم از اصرار دوستان صورت گرفت. در داخل نهضت هم به دنبال کنار کشیدن مهندس بازرگان این امر محقق شد. البته در بحث های داخلی نهضت، ما چنین پیش بینی می کردیم که چون دکتر حبیبی با امام خمینی در پاریس بوده و مورد توجه ایشان بودند و پس از ورود به ایران هم به عضویت شورای انقلاب انتخاب شده، لهذا در میان مردم از محبوبیت برخوردار هستند و امکان انتخاب شدن ایشان وجود دارد. و بدین شکل ایشان به عنوان نامزد تصدی پست ریاست جمهوری از سوی نهضت آزادی معرفی شد.»[40] مهندس توسلی[محمد] اولین شهردار تهران بعد از پیروزی انقلاب در مقاله ای با عنوان:« تلخ ترین شب زندگی بازرگان و تیتر: "گزارش یک اشتباه تاریخی در باره سابقه همکاری دکتر حبیبی با نهضت آزادی"، چنین می نویسد:«...در شرایط آن زمان، موضوع گزینش نامزد نهضت آزادی برای انتخابات در جمع دوستان نهضت مطرح بود از یک سو، هم فکران مهندس سحابی علاقمند بودند که دکتر حبیبی که به لحاظ مواضع اقتصادی و سیاسی به آنان نزدیک تر بود، نامزد شود. از سوی دیگر، مهندس بازرگان با نامزد شدن دکتر حبیبی موافق نبودند در آن شرایط دکتر سحابی با رهبر فقید انقلاب دیداری داشتند و در خصوص نامزد شدن اعضای برجسته نهضت برای انتخابات ریاست حمهوری نظر ایشان را جویا شدند، ایشان فرمودند: "آقای مهندس و شما در این انتخابات شرکت نکنید، بروید به مجلس" در جلسه شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، دو نظر از دو دیدگاه کاملاً متفاوت در این خصوص مطرح بود مهندس سحابی و هم فکرانشان، به دلایلی که گفته شد با نامزد شدن مهندس بازرگان موافق نبودند. برخی از موافقان مهندس بازرگان نیز دلیل عاطفی برای عدم حمایت از نامزدی مهندس بازرگان داشتند. با توجه به پیامدهای افشاگری های دانشجویان پیرو خط امام، آنان نگران تشدید اسائه ادب و برخوردهای غیر اخلاقی مخالفان، در صورت نامزد شدن مهندس بازرگان، بودند. در نتیجه، نامزدی مهندس بازرگان رای نیاورد. در آن شرایط ویژه، پیشنهاد مهندس بازرگان، که بسیار ناراحت به نظر می رسیدند، این بود که خود آقای مهندس سحابی نامزد شوند. اما مهندس سحابی که به دلیل مسائل شخصی، آمادگی نداشتند. دکتر حبیبی را پیشنهاد کردند با توجه به اینکه موضوع استعفای مهندس سحابی و جمعی دیگر از اعضای نهضت آزادی از آذرماه به طور خصوصی مطرح شده بود، مهندس بازرگان با پیشنهاد مهندس سحابی به شرطی موافقت کردند که ایشان و دوستان شان از نهضت خارج نشوند. پس از پذیرش این شرط از سوی آنان، شورای مرکزی با اکثریتی ضعیف به انتخاب دکتر حبیبی به عنوان نامزد نهضت آزادی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری رای داد. در پایان آن جلسه، مهندس بازرگان گفت:این تلخ ترین شب زندگی من بود. در پی تصمیم بالا، ستاد انتخاباتی دکتر حبیبی تشکیل شد. آقای مهندس هاشم صباغیان مسئول ستاد و آقایان دکتر محمدحسین بنی اسدی، و... عضو آن ستاد بودند. برنامه انتخاباتی دکتر حبیبی به طور فشرده در 20 صفحه تهیه و ارائه شد. پس از افشاگری دو تن از دانشجویان پیرو خط امام در سیمای جمهوری اسلامی(شب 4/10/58) دکتر حبیبی در مصاحبه با روزنامه کیهان 25 و 26 دی ماه، از آن اقدام دانشجویان حمایت کرد. این در حالی بود که رهبران نهضت آزادی ایران علیه دانشجویان مذکور اعلام جرم کرده بودند(5/10/58) و نهضت آزادی نیز در بیانیه ای اقدام دانشجویان و سیمای جمهوری اسلامی را تقبیح کرده بود(5/10/58) این امر موجب اعتراض و ناراحتی شدید مهندس بازرگان و بسیاری از اعضای نهضت شد و آقایان مهندس صباغیان و دکتر بنی اسدی از ستاد دکتر حبیبی خارج شدند. در چنین شرایطی، آقای دکتر حبیبی در مصاحبه های انتخاباتی، خود را نامزد منفرد ریاست جمهوری معرفی کرد. در نخستین انتخابات ریاست جمهوری، که در روز پنجم بهمن ماه 58 با شرکت 68 درصد وجدان شرایط برگزار شد. دکتر حبیبی با 676 هزار رای0در حدود 5 درصد کل آرا) نفر سوم شد. در حالی که نفر اول یعنی ابوالحسن بنی صدر، در حدود 11 میلیون رای (76 در صد کل آرا)را داشت. تصمیم شورای مرکزی نهضت آزادی در نامزد کردن دکتر حبیبی را می توان یک اشتباه بزرگ تاریخی ارزیابی کرد. زیرا، در صورت نامزد شدن مهندس بازرگان، ایشان به احتمال زیاد می توانست رای اول یا دست کم رای بسیار سنگینی را کسب کند. همانگونه که در انتخابات دوره اول مجلس، در اسفند ماه 58 در حدود 70 درصد مردم، به رغم جوسازی های رسانه ای، به او رای دادند. انتخاب مهندس بازرگان به عنوان نخستین رئیس جمهور می توانست روند تحولات سیاسی دهه 60 را به کلی دگرگون کند. پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، اعضای مستعفی ارتباط تشکیلاتی خود را با نهضت آزادی ایران قطع کردند اما به استثنای دکتر حبیبی، عموماً ارتباط دوستانه و همکاری های اجتماعی آنان با دوستان نهضت ادامه پیدا کرد...»[41] آقایان هر کدام از نگاه خود به این موضوع پرداخته اند و نگارنده در کتاب "از پیروزی تا استحاله" به طور عام و در کتاب در دست انتشار " دولت موقت، خدمت!، حماقت!، و یا...!" به طور خاص عملکرد مهندس بازرگان و نهضت آزادی را در این مورد و...مورد بررسی و موشکافی قرار داده ام.
به هر حال آقای حبیبی بعد از شرکت و عدم موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری گفت:«...من دست از فعالیت های سیاسی بر نخواهم داشت و به هیچ وجه گوشه گیری سیاسی را انتخاب نخواهم کرد. چرا که من به خاطر پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری وارد فعالیت های سیاسی نشده ام تا با شکست در این انتخابات، کنار بنشینم و گوشه گیری کنم. من همچنان به فعالیت های سیاسی خود در پیشبرد انقلاب ادامه خواهم داد...»[42] دو هفته بعد در انتخابات اولین دوره ی مجلس شورای ملی از حوزه ی انتخابیه تهران نامزد شد. در این حال نهادها، سازمان ها و احزابی از ایشان حمایت و پشتیبانی کردند که به نمونه هایی اشاره می شود:
جامعه روحانیت مبارز تهران:«...از نامزدی دکتر حسن حبیبی حمایت می کنیم.»[43] دفتر همآهنگی همکاری های مردم با رئیس جمهور:«...دکتر حسن حبیبی را کاندیدای مجلس نمود.»[44] سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان ایران، نهضت زنان مسلمان و سازمان فجر اسلامی:«...دکتر حسن حبیبی را کاندیدای مجلس شورای ملی کردند.»[45] ستاد انتخاباتی "همنام" [گفته می شد وابسته به نهضت آزادی است] آقای حبیبی را کاندیدای مجلس کرد.»[46] لیست تکمیلی کاندیداهای مورد پشتیبانی...حزب رنجبران ایران [نفر پنجم دکتر حسن حبیبی]...این لیست بعد از مطالعه و بررسی نهائی تنظیم شده است.»[47] کمیته مرکزی حزب توده ایران:«...به پیروی از سیاست اصولی خود در باره اتحاد نیروهای خلق در مبارزه بخاطر تثبیت، تحکیم و گسترش دستاوردهای انقلاب بزرگ مردم ایران، علاوه بر نامزدهای خود برای انتخابات مجلس شورای ملی، از انتخاب شخصیت هائی که جزء نیروهای انقلابی بشمار می روند و دارای گرایش های گوناگون سیاسی و عقیدتی هستند، نیز پشتیبانی می کند [نفر اول حسن حبیبی][48] در این حال 48 ساعت قبل از انتخابات مجلس شورای ملی جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی، که انجمن اسلامی معلمان ایران، نهضت زنان مسلمان، سازمان فجر اسلام، اتحادیه انجمن های اسلامی شهر ری و بنیاد الهادی و...زیر مجموعه آنان بودند، ائتلاف کردند و یک لیست مشترک دادند. در این ائتلاف 7 تن از حزب جمهوری اسلامی کنار گذاشته شد و 6 تن نیز از جامعه روحانیت مبارز حذف شدند...حجت الاسلام سید علی خامنه ای از سوی حزب جمهوری اسلامی و حجت الاسلام مهدی شاه آبادی نیز از جامعه روحانیت مبارز این ائتلاف را امضاء کرده اند...و نام آقای حسن حبیبی در لیست 30 نفری این ائتلاف قرار گرفت.»[49] و بدینوسیله آقای حبیبی در همان دوره اول بعد از آقای فخرالدین حجازی، دومین نفری بود که اکثریت مطلق را به دست آورد و با 1552478 رای به مجلس شورای ملی راه یافت.»[50] و همین امر باعث شد که آقای حبیبی در افتتاح رسمی مجلس شورای ملی خود را در کنار آقایان، علی گلزاده غفوری، هاشمی رفسنجانی، مهندس بازرگان، نامزد ریاست مجلس شورای ملی نماید که بیشتر از 20 رای به دست نیاورد.»[51] در این حال روزنامه اطلاعات با چاپ عکس بزرگی از آقای حبیبی در صفحه اول تیتر زد:«...آخرین گزارش اختصاصی از دفتر امام حاکیست باحتمال قریب به یقین حبیبی نخست وزیر شد...پیش از آنکه اعضای شورای انقلاب، با امام دیدار کنند، در محل اقامتگاه جلسه ای مشورتی تشکیل دادند. خبرنگار ما از محل اقامتگاه امام گزارش داد که رئیس جمهور، دکتر باهنر، حجت الاسلام خامنه ای، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، آیت الله موسوی اردبیلی، دکتر حبیبی، مهندس مهدی بازرگان، مهندس عزت الله سحابی، دکتر بهشتی و مهدوی کنی در این جلسه شرکت داشتند. موضوع اصلی این جلسه تعیین نخست وزیر می باشد...احتمال قریب به یقین حبیبی اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی است. آخرین گزارش ساعت یازده و پنج دقیقه صبح امروز بنا به گزارش گزارشگر ما از اقامتگاه امام این اطلاع حاصل شد که دکتر حسن حبیبی به سمت نخست وزیری منصوب گردید. تا آخرین دقایقی که این خبر به زیر چاپ می رفت خبرنگار ما موفق نشد از بیانات امام در این باره کسب اطلاع کند...»[52] که روز بعد از این انتخاب و...به فراموشی سپرده شد و هیچ یک از مسئولین نظام جمهوری اسلامی در این رابطه پاسخگو نشدند. بعد از انقلاب فرهنگی! و اشغال دانشگاه های سراسر کشور به وسیله انجمن های اسلامی دانشجویان، نیروهای حزب الله، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و...آقای حبیبی یکی از 7 نفری بود که به وسیله آیت الله خمینی در ستاد انقلاب فرهنگی منصوب شد. و چند هفته بعد از این انتصاب، اعضای ستاد انقلاب فرهنگی پس از انتخاب دبیر [باهنر] و دکتر سروش[سخنگو]...به تفسیم مسئولیت ها پرداخت. بر این اساس دکتر حبیبی، دکتر شریعتمداری و دکتر سروش امور دانشگاه ها، شمس آل احمد رادیو تلویزیون و سینما، آقای ربانی املشی مربوط به تصفیه و جذب استادان دانشگاه ها را بر عهده گرفتند. سخنگوی[دکتر سروش] این ستاد پس از اولین دیدار اعضاء با آیت الله خمینی تاکید کرد که با وجود تقسیم مسئولیت ها، تصمیم گیری در این موارد با نظر همه اعضای شورا انجام خواهد شد.»[53] و بدینوسیله هزاران نفر از هیات علمی دانشگاه ها، شامل استادان. دانشیاران. استادیاران، مربیان، کارشناسان آموزشی، متصدیان آزمایشگاه ها، کارمندان و ده ها هزار دانشجو از درس خواندن محروم شدند. دکتر توسلی[غلامعباس] در مقاله ای در رابطه با عملکرد آقای حبیبی در ستاد انقلاب فرهنگی با عنوان "عاقبت بخیر شد" می نویسد:«...در یک مورد خاطرم هست که ما در وزارت علوم بودیم و یکی از این دانشجویان تندرو(انجمن اسلامی) می گفت که علوم انسانی باید 10 سال تعطیل باشد تا ما این علوم را اسلامی کنیم. من گفتم خوب این 10 سال این دانشجویانی که نیمی از درس را خوانده اند چه کنند؟ در این موقع حبیبی جلو آمد و گفت که آنها آدامس فروشی کنند، حرف او هم طنز بود و هم این را می رساند که در این دوران این دانشجویان هر کار دل شان بخواهد بکنند. من به حبیبی گفتم که درست است که شما به خاطر این دانشجو این حرف را می زنید. اما به عقیده من اگر دانشجویان در دانشگاه کُفریات بخوانند از آدامس فروشی بهتر است. ما نباید از چین تقلید کنیم بعد از انقلاب فرهنگی چیزی برای دانشگاههای چین باقی نماند. این جا یک کشور اسلامی است و نباید الگوی انقلاب فرهنگی چین مدنظر باشد. در آنجا می خواهند از سنت به کمونیسم برسند و شما می خواهید از مدرنیته به سنت بروید. در ستاد انقلاب فرهنگی ما جلساتی در باره تدوین علوم انسانی داشتیم، اما به نتیجه مطلوب نرسید...می خواستند یک مرکز تربیت مدرس[برای کارشناسی ارشد و دکترا برای خودی ها] درست کنند و امتحانی برگزار کنند و غیره، وقتی ما در ماشین حبیبی بودیم و از الهیه می آمدیم، گفت من با این موضوع مخالفم و می گویم نه، اما در جلوی آنها نه نمی گفت. اما من در حضور افراد مخالفتم را علنی می کردم. به هر حال حبیبی هم فکر و هم رای ما بود، اما هم عمل نبود و خودش را درگیر مسایلی که ممکن بود آسیبی به موقعیت او بزنند، نمی کرد...»[54] به دنبال این تا 30 خرداد سال 60 خورشیدی در کنار رئیس جمهور و دیگر نیروهای مذهبی به کار مشغول بود. و در پی این، در پایان دوره ی نمایندگی خود در مجلس شورای اسلامی، به آیت الله خمینی و حزب جمهوری اسلامی که دولت را در اختیار داشت، پیوست و در دولت آقای میرحسین موسوی، به عنوان وزیر دادگستری در تاریخ چهارشنبه بیست و چهار مرداد ماه 1363به مجلس شورای اسلامی معرفی شد. در جلسه معرفی ایشان به مجلس به وسیله مهندس میرحسین نخست وزیر، نمایندگانی به مخالفت با ایشان سخنانی ایراد کردند که نخست وزیر و رئیس مجلس حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و آقای حبیبی سخنانی به زبان راندند که فرازهایی از سخنان مخالفین و موافقین ایشان از این قرار بود:
مهندس میر حسین موسوی:«...ایشان عضو و سخنگوی شورای انقلاب بودند وزیر فرهنگ اموزش عالی بودند، عضو شورای عالی آموزش و پرورش بودند و نماینده امام امت بودند در...ستاد انقلاب فرهنگی...و در عین حال نماینده مردم در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بودند. قبل از انقلاب هم کتابهای ایشان...در میان نیروهای اسلامی دانشگاهها همیشه بسیار موثر بود برای ادامه و استمرار مبارزه و آوردن جوانان به سمت اسلام و شناخت دقیق تر اسلام. یقینا برادران نماینده کتابهای... ایشان را تا الان دیده اند و مطالعه کرده اند...البته بعضی از نوشته هائی که ایشان ترجمه کرده اند ما قدیم می خواندیم حقیقتش نمی فهمیدیم از پس دشوار بود ولی بعضی از نوشته هایشان را ما با همین سواد اندک توانسته ایم استفاده های زیادی بکنیم...ما در زمینه های حقوقی با مجامع حقوقی جهان الان اشکالاتی داریم حتی مصیبتهائی داریم که بعضاً عوارض اقتصادی، مالی برای ما دارد و بعضاً عوارض فرهنگی دارد و گاهی از این مسأله به خاطر خلاء وجود ما به صورت ابزاری علیه انقلاب اسلامی استفاده می شود که یقیناً در زمینه مسائل مربوط به حقوق بشر که دست اندرکاران استعمار در سراسر جهان علیه ملت های مظلوم معمولاً بلند می کنند، شما خبر دارید و این مسأله می تواند نقش زیادی را بازی...
منشی:«...مخالف...آقای احمد کاشانی هستند که جای خودشان را با آقای اسرافیلیان عوض کرده اند
دکتر اسرافیلیان:«...مطلب من راجع به آقای دکتر حسن حبیبی است. من در این جا سعی می کنم که مطالبی که عرض می کنم نشان بدهم که ایشان...این مسیری که رفته چه بوده و همراهان ایشان هم چه کسانی بوده اند...اول ایشان یک پلاکارد انتخاباتی دارد[انتخابات ریاست جمهوری]...در این پلاکارد انتخاباتی یکی از مسائلی که ایشان...مرقوم فرموده اند:«ناشر آثار و سخنرانی های دکتر مصدق و دکتر شریعتی...[این هم متن]بیانیه مشترک دکتر حبیبی و مهندس سحابی[در رابطه با دکتر مصدق]:« نقش خدمات مصدق از نسل جوان پوشیده مانده به یاد مصدق که با رهبری نهضت ضد استعماری ملی شدن نفت ایران پیشگام و پیشتاز مبارزات آزادی بخش ملل تحت ستم بود روز چهاردهم اسفند یاد روز درگذشت مردی است که تا پایان عمر رنج تبعید و اسارت را به جان خرید و در برابر دست نشاندگان مستبد و استعمار خارجی آری نگفت و روح خود را تسلیم نکرد مردی که با استعمار و دخالت در سرنوشت ملت های مظلوم از هر نوعش مقاومت و مبارزه نمود مردی که دوران حکومت کوتاهش به رغم همه توطئه ها و تحریکات داخلی و خارجی نمونه ای از یک حکومت ملی و مردمی و سیاست های اقتصادی اش الگویی از یک سیاست اقتصادی آزادی بخش و ضد استعماری بود. مردی که طی ۲۵ سال نامش و خاطره اش برای محمد رضای خائن و اربابانش کابوسی وحشتناک بود تا جائی که کوشیدند که نقش و خدمات او را از دید نسل جوان پوشیده دارند، و نگران آن هستیم که مبادا از دفتر تاریخ ایران نامش حذف شود و بالاخره مردی که در تنهائی پس از ۱۳ سال زندان و تبعید غیر قانونی در گذشت همه دوستان او و مبارزان قدرشناس راه استقلال و آزادی ایران و همه مومنان آگاه و هوشیار به انقلاب اسلامی ایران در مزار موقت او در احمد آباد گرد هم می آیند تا با یادآوری راه او عهد و پیمان خود را در کار مبارزه اش تجدید کنند که تداومش راه انقلاب اسلامی ایران را هموار ساخت...» ما می بینیم که ایشان در این جا چه حماسه ای از این آقا دارد در عین حال که امام راجع به مصدق چه گفت[همهمه نمایندگان][زنگ رئیس] ( نمایندگان تاریخش را بفرمائید) رئیس:« تاریخش را می خواهند نمایندگان می گویند تاریخش را بفرمائید. دکتر اسرافیلیان:« تاریخش ۵۸/۱۲/۱۲ ...مسأله بعدی این است که بعضی از روحانیون یا گروه هایی از روحانیون ایشان را بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری کاندیدا کرده بودند که...به خاطر این بود که کسی در لیست کاندیدای آن زمان نبود و جواب این مطلب را بنده از بهشتی بعد از این که برادرمان جلال کنار رفت الی آخر، می گوید که کسی نبود و بعد ما در میان نامزدهای بیرون کسی را که بتوانیم به مردم معرفی کنیم و حزب در برابر انتخاب شدن آن شخص[بنی صدر]...نتوانستیم پیدا بکنیم...در انتخابات ریاست جمهوری ایشان را چه کسانی باز تأیید می کردند که در این جا در روزنامه است یکشنبه ۳۰ دی ماه ۵۸ ،افرادی که هستند باز از همان لیبرال ها هستند که من اسمشان را وقت ندارم...من سعی می کنم اصلاً رویش بحث نکنم و فقط مطلب را بخوانم و شما قضاوت کنید. مطلب دیگر...در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی، باز اسامی کاندیداهای نهضت آزادی که ایشان اسمشان هست باز در اینجا مطلب دیگری از اسامی کاندیداها های همنام است که همه می دانید که باز همان لیبرال ها بودند که باز اسم ایشان هست، اعضاء و هواداران حزب توده ایران در تهران به نامزدهای زیر رأی می دهند که اعضائی از خودشان است و اسم ایشان هست [این پلاکاردش است] بخوانم؟ [بعضی از نمایندگان ـ اسامی را بخوانید] رئیس:« میل خودتان است. دکتر اسرافیلیان:«...مثلاً یکی از آنها کیانوری است. احسان طبری است محمد علی عموئی است و آقای سیاوش کسرائی است. و آقای حبیبی و آقای مسعود رجوی است و کاظم سامی است عزت الله سحابی است سید هبت الله غفاری است. گلزاده غفوری است. مجد اسکندری[پروانه، همسر داریوش فروهر] هست، و چند اسم دیگر که وقت گرفته می شود. بعد سه نفر هستند که باز چند نفر دیگر هم لیبرال ها مثل آقای سحابی و صباغیان و عبدالعلی بازرگان، فرشته هاشمی و کاظم سامی را تأیید کرده اند برای انتخابات مجلس که آقای دکتر حبیبی هستند آقای عزت الله سحابی هستند و اعظم طالقانی. و بعد مسأله دیگری است در موقعی که آقای حبیبیی به عنوان نخست وزیر از طرف آقای بنی صدر می خواست معرفی بشود و معرفی هم شد گویا من مطمئن نیستم ولی این بود که معرفی بشود. مرحوم شهید بهشتی...فرمود:« تجربه مثبتی از حبیبی به عنوان یک رئیس کابینه ندارم...پس از این که ایشان حدود یک سال یا بیشتر در شورای انقلاب با مرحوم شهید بهشتی بوده است...در مورد رأی اعتماد به مرحوم شهید رجائی، افرادی که رأی مخالفت دادند آقایانی که هستند:«رمضان خورشید دوست، محمد مهدی جعفری، اعظم طالقانی، آقایان غضنفر پور، حبیبی ،معین فر، سامی، ابراهیم یزدی هستند... ۹۰ نفر یا تعدادی از نمایندگان از زحمات ریاست جمهور و فرمانده کل قوا در جبهه جنگ قدردانی نمودند و این درست در موقعی هست که آقای بنی صدر لبه تیز حمله را به شهید مظلوم آیت الله بهشتی،حضرت حجت الاسلام خامنه ای و حضرت حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی شروع کرده بود و حمله ور می شود...باز در رابطه با توقیف شدن روزنامه میزان تعدادی از نمایندگان که اکثریت همان لیبرال ها باشند نامه ای نوشته اند خواستار مجازات مهاجمین به روزنامه میزان شدند که یکی از آنها آقای حبیبی است...در رابطه با دستور دادستان انقلاب شهید قدوسی مبنی بر اینکه راه پیمائی منافقین و ضد انقلاب باید با اجازه قانونی باشد یک مطلبی نوشته شده به نام منشور دفاع از قانون اساسی که در عین حال که بسیار مجرمانه است در واقع اعتراض به دستور دادستان است و امضاء کنندگان همان لیبرال ها هستند و اسم آقای حیبیبی پهلوی آنها هست همه اینها در روزنامه انقلاب اسلامی است باز در آنجا اعتراضی هست که تعدادی از نمایندگان کردند که همان لیبرال ها باشند که در موقعی هست که بر کنار کرده دادستان آقای مبلغی اسلامی فراری را که در زمان بنی صدر در چین سفیر بود و الان هم فراری هست و جزو نویسندگان برجسته منافقین در لندن هست...باز امضای ایشان هم هست...آقای بنی صدر...[به]دانشگاه شهید بهشتی رفت و در آنجا وضعی به وجود آورد که وقتی قران می خواندند از من پرسیدند که آقا این چه هست؟ گفتم فاتحه...گفتم می خواهد فاتحه اسلام را بگیرد. کسانی که در اینجا شرکت کردند...یکی از آنها آقای حبیبی است...و بعد در موقعی که بنا بوده که رأی عدم کفایت برای بنی صدر گرفته بشود ببیند چه کسانی غیبت کردند؟ من اسمهای آنها را می خوانم در اینجا در مورد رأی عدم کفایت کسانی که غیبت کردند آقایان: ابراهیم یزدی، صباغیان، گلزاده غفوری، مهدی بازرگان، یدالله سحابی، کاظم سامی، ابو سعید منوچهری، رضا اصفهانی، سلامتیان، غضنفر پور، حاج سید جوادی...از قرار اطلاعی که من دارم احسان نراقی در دادسرای انقلاب در باز جوئی های خود اظهار داشته که با آقای بنی صدر و حبیبی تواماً و همراه هم از طرف دانشگاه به اسرائیل اعزام شدیم که در سال ۱۹۶۲ هست یعنی بعد از اینکه حضرت امام مضرات اسرائیل را می گوید باز این مسافرت انجام می شود...والسلام [احسنت،احسنت].
منشی:« مخالف بعدی آقای محسن رهامی هستند. محسن رهامی:«...من چند تا فتوکپی دیگر از همین روزنامه ها داشتم اینها را برادران نگویند که چرا مطرح می کنید ما می گوئیم این سوابق بوده ممکن است شما بگوئید نه حالا ایشان نظرشان برگشته است خیلی خوب یا بگوئید که ما آدم نداریم فقط ایشان است. آن موقعی که در این مملکت خط و ربط مطرح بود حالا همه می گویند درود بر بهشتی، درود بر امام این هنر نیست. در آن موقع که مردم درگیر منافقین...سال ۵۸...هشدار سحابی و حبیبی در مورد ظهور فاشیسم در ایران (اطلاعات ۱۳۵۸شماره16083)...[حبیبی]انقلاب ما رو به مادیت نهاده شده و از محتوای اصلی شان خارج شده این مال سال ۵۸ است ایشان دیدگاهش این است که انقلاب ما از سال ۵۸ است...
رئیس:« آخرین مخالف صحبت کند. آقای موحدی ساوجی...:«...بعد از انقلاب خصوصاً در دوره اول مجلس شورای اسلامی...ما که در حضور ایشان بودیم...من می بینم که در تمام آن دوره در همه آن شرایط ایشان هرگز در خط اسلام فقاهت و خط حزب الله یعنی در خط کسانی که ادامه دهندگان ولایت فقیه و نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه باشند نبوده اند...قبل از اینکه جناب آقای دکتر حبیبی در دوره اول به مجلس شورای اسلامی راه یابند می بینیم که با چه کسانی بوده اند، با چه گروههائی بوده اند و چه گروههائی از ایشان حمایت می کردند و بعد که به مجلس راه یافتند می بینیم که در مرحله دوم دوره اول مجلس شورای اسلامی جناب آقای دکتر حبیبی جزء کسانی بودند که از کاندیداهای منافقین حمایت کردند و آنها را معرفی کردند. باید گفت که در آن زمان یعنی در همان زمانی که هنوز منافقین درگیری مسلحانه با نظام نداشتند اما می دانستیم شیطنت ها و مزاحمت ها و بدجنسی ها و می دانستیم که مسیر آنها عاقبتش به اینجا می کشد. آیا ایشان این معنا را نمی دانستند؟ یا می دانستند ولی در عین حال حمایت کردند. مسأله دوم در رابطه با بیانیه ای است که مربوط به انحلال مجلس خبرگان است می دانید...پیش نویسی را برای قانون اساسی لیبرال ها و گروههای غیر خط امامی تهیه کرده بودند که اگر آن پیش نویس به تصویب می رسید و اگر...مجلس خبرگان...با دقت و آگاهی...آن پیش نویس را...رد نمی کردند چه فاجعه ای برای انقلاب و نظام بوجود می آمد چون می دانید زیربنای یک نظام را قانون تشکیل می دهد و [در] آن پیش نویس...ولایت فقیه نبود و در آن پیش نویس پیش بینی شده بود که رئیس جمهور هر گاه بخواهد بتواند مجلس شورای اسلامی و قوه مقننه را منحل کند...[بعد]بیانیه ای داده می شود و آن بیانیه در رابطه با این بوده که مجلس خبرگان منحل بشود. و آن بیانیه را آقای دکتر حبیبی و آقای فتح الله بنی صدر داده بودند...در رابطه با جناب آقای حبیبی ایشان سابقه قضائی که هیچ ندارد نه قضاوت شرعی، نه قضاوت با قوانین عرفی[حالا چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب را ندارند]...ما احتمال می دهیم بلکه نگرانیم و احتمال قوی می دهیم با انتخاب ایشان و اگر ایشان رأی بیاورد یک محوری بشود برای تمام قضاتی که این قضات حالا چه پاکسازی شده اند، چه به اصطلاح توانسته اند قسر در بروند و چه آن وکلای دادگستری آنچنانی که اینها پروانه و کالتشان لغو شده یا لغو نشده...
رئیس:«...آخرین موافق آقای صدقیانی هستند که وقتشان را به بنده دادند که صحبت بکنم...در مورد آقای حبیبی با اینکه مخالفت شدید بود اما دفاع کم بود لذا من هم سعی می کنم بیشتر صحبت هایم را راجع به آقای حبیبی بکنم که مسائل روشن تر بشود...در مورد جناب آقای حبیبی مطلب خیلی فراوان است آن چیزهائی که آقای اسرافیلیان و آقای موحدی گفتند اینها اسناد نبود که کشف کرده اند، اینها چیزهائی در روزنامه ها بود و همه ماها هم می دانیم...همه اینها را آقای خامنه ای ریاست جمهور هم می دانستند آقای نخست وزیر هم می دانستند، بنده هم به عنوان مشاور می دانستم، اما...می دانستید وقتی که امام شنیدند دوستان ما آقای حبیبی را برای این سمت انتخاب کردند فرمودند من خوشحال شدم. حالا ببینید این تعبیر امام چقدر ظریف است امام هیچوقت چیزی را به من نگفته بودند که من به مجلس بگویم. این قضیه یک پشتی دارد و مسأله را به این آسانی آقایان نگذرید...ما ایشان را خیلی بیشتر از شما می شناسیم. بنده پیش از انقلاب سالها با ایشان همکاری داشتم ۳ ـ ۴ ماه اواخر سال ۵۳ ـ ۵۴ به پاریس رفتم و با ایشان آنجا همکاری داشتم و با مسائل ایشان در آنجا آشنا هستم و خدماتی که ایشان انجام دادند و در دوره ای که مبارزه می کردند من خیلی خوب می دانم آن حرفهائی که شما نقل کردید اینها البته عیب است من اینها را نمی خواهم توجیه کنم آن روزها که این حرف ها در روزنامه ها آمده بنده هیچوقت آن حرفهائی که آن موقع بوده تصدیق نمی کنم و آن موقع هم مخالف بودم و شما می دانید بیشتر از این حرفها به عنوان مخالف، حرف من در روزنامه ها آمده است و بیشتر از شماها من روی این مسائل حساس بودم که اصلاً نقطه طرف این مسائل بودم. اما اولاً خودتان[را] در آن زمان بگذارید این حرفها را امروز زدن با آن روز زدن یک مقداری فرق دارد و ثانیاً ایشان آدمی است که وقتی صفوف خوب مشخص شد از آن تاریخ به بعد آن چنان قاطع در خدمت جمهوری اسلامی است بعد از اینکه ایشان دوره مجلس قبلش تمام شد گفتند هر کاری که به من بگوئید که برای این انقلاب خدمت باشد از کارمندی جزء تا کارهای علمی هر چه می خواهید به من محول بکنید من می خواهم برای این جمهوری اسلامی خدمت بکنم...ما سیاسی کار نیستیم انسانی هم این مسأله را فکر می کنیم یک انسانی که آن همه سواد دارد، تخصص او حقوق است، چهره جهانی است ایشان را در همه محافل دانشگاهی امروز دنیا چه کمونیست ها چه غربی ها می شناسند. یک چهره ای که به عنوان یک چهره اسلامی در جمهوری اسلامی باشد، اعتبار به جمهوری اسلامی می دهد. آن حرفهائی که در روزنامه بوده اینها هم برای جمهوری اسلامی حُسن است که انسان هائی که اگر یک روزی با بعضی از متصدیان امروز مخالفت داشتند مخالفت که به آن معنی هیچوقت نبوده است، اختلاف نظر داشتند حاضرند همکاری بکنند این جمهوری این جوری نیست که هر کسی را دست رد به سینه بزند. شما اگر امروز آقای حبیبی را در مجلس قبول نکنید فردا چه شخصیت علمی که این مقدار سوابق داشته باشد حاضر است بیاید به طرف ما و با ما همکاری بکند؟ می خواهید این جور باشد؟ شما می پسندید به عنوان نمایندگان ملت به عنوان پیروان خط امام می پسندید که ما نتوانیم از یک چنین شخصیت هائی استفاده بکنیم؟ شورای عالی قضائی که ایشان را معرفی کردند آن ۵ نفر، آنها آدمهای معمولی نیستند، آنها هم آدمهای حسابی از جمله شخصیت ها هستند و ایشان را هم می شناختند آقای اردبیلی قبل از همه ماها ایشان را می شناختند آقای صانعی ایشان را می شناختند آنها هم معرفی کرده اند، نخست وزیر هم ایشان را می شناخته اند. همه این محاسبات دقت شده، بررسی شده این حرفهائی هم که آقایان می زنید این ها هم روی آن بحث شده است. منتهی در همان زمان هم آقای اسرافیلیان می خواستند توجیه بکنند که حزب جمهوری یا مرحوم بهشتی یا ماها چه می کردیم، ما خودمان ایشان را برای مجلس شورای اسلامی کاندیدا کردیم یعنی حزب او را کاندیدا کرد جامعه مدرسین هم برای ریاست جمهوری کاندیدا کردند، روزنامه جمهوری اسلامی هم شده بود ارگان تبلیغاتی ایشان و اینها همه با نظر ما بوده؟ در همان حادترین شرایط ما در شورای انقلاب با ایشان بودیم، لحظات حساسی با ایشان بودیم، در شورای انقلاب که جای کاملاً سری بوده است. بعدش هم بودیم. اگر یک لغزش اساسی از ایشان می دیدیم نمی پذیرفتیم. همان هائی که در روزنامه ها هست صحیح است یعنی همانطور است آنها را هم ما قبول نداریم یعنی موضع گیری های آن زمان ایشان را ما قبول نداریم. همان روز هم این گونه اختلافات را داشتیم اما سلامت نفس ایشان و تعبد ایشان. شما نمی دانید ایشان چقدر متعبد است؟ کسی که با ایشان زندگی بکند می داند متعبد است یعنی واقعاً اگر ایشان چیزی بفهمد و مطمئن بشود که رضایت امام در آن نیست محال است عمل بکند و این را من روی آن قسم می خورم. در همان زمان هم اگر می فهمید امام راضی نیستند نمی کرد. همه چیز را آدم نمی فهمد. پس بنابر این اشتباهاتی که ایشان فرمودند و صحیح هم هست من به عنوان اشتباه می پذیرم اما این مقدار اشتباه در جمهوری اسلامی باید معفو [=عفو کرده شده، بخشوده] باشد و ما باید از اینگونه شخصیت ها استفاده بکنیم. به علاوه داخل دادگستری شما چهره های بزرگ قضائی دارید آقایانی که قوانین بین المللی را می دانند ما الان نیاز داریم آنها را جذب کنیم و همکاری بکنیم. آنها وقتی که آقای دکتر حبیبی در دادگستری باشد می آیند با ایشان همکاری می کنند به عناوین مختلف ایشان می توانند آنها را جمع کند و در جاهای مختلف استفاده بکنیم. اگر غیر از ایشان باشد یک مقدار مثلاً قیافه تندتر برخورد بکند آدم تردید دارد که بعضی هایشان بیایند و ما می خواهیم، سیاست جمهوری اسلامی را بارها ما اعلام کرده ایم که آدم هائی که الان می خواهند بیایند خدمت بکنند و فسادی از ایشان در نمی آید اینها را بپذیریم، نیروهای انسانی بیایند و ارزش ها را حفظ بکنیم ،ارزش های علمی. ارزش های تخصصی و سوابق اینها را ندیده نگیریم و در مجموع من خیال می کنم یکی از کارهای خوبی که مجلس شورای اسلامی می تواند انجام بدهد این است که مهر امضاء پای این پیشنهاد جناب آقای نخست وزیر و جناب آقای رئیس جمهور بگذارد و ضمناً یک خشمی هم در دل دشمنان اسلام از همین نقطه وارد می شود. آنها الان مایلند که فردا رادیوها بگویند که جمهوری اسلامی این جوری است که افرادی مثل دکتر حبیبی هم می خواهد با اینها همکاری بکند اینها حاضر نیستند بپذیرند این را خواهند گفت راضی نباشید که آنها بنشینند شماتت بکنند آدمهائی که می خواهند با ما همکاری بکنند و صلاحیت نداشته باشند...
مهندس میر حسین موسوی:«...اینجا بحث شد که حزب جمهوری اسلامی با کاندیدا شدن ایشان مخالفت کرد. حقیقتش این است که بعد از اینکه حزب کاندیدائی معرفی کرد و به عللی آن کاندیداها قرار شد که نباشد و در صحنه انتخابات شرکت نکند، کاندیداتوری برادرمان آقای حبیبی در حزب مطرح شد به خاطر اینکه اگر حزب قوی از ایشان به اصطلاح به طور رسمی حمایت می کرد. امکان رأی نیاوردن ایشان زیاد بود و در آن موقعیت حزب جمهوری اسلامی به عنوان یک تشکیلات اسلامی ضربه می دید و این به صلاح انقلاب نبود قرار بر این شد که روزنامه جمهوری اسلامی قویا از ایشان حمایت بکند و حزب به صورت رسمی حمایت نکند بلکه به صورت تلویحی این حمایت وجود داشته باشد این حمایت ها موقعی انجام می شد که ما از انقلاب دو سال گذرانده بودیم و مسائل روشن بود...با این وصف جامعه مدرسین در جمع بندی خودش ایشان را مطرح می کرد و حزب هم در جمع بندی خودشان از ایشان حمایت می کرد و روزنامه جمهوری اسلامی برادران و خواهران اگر یادشان باشد به صورت قوی از ایشان در این اعتبار حمایت کرد. در رابطه با پیش نویس قانون اساسی که اشاره شد برادرانی که در جریان تدوین قانون اساسی...و...پیش نویس هستند، می دانند که تدوین قانون اساسی...یک روند طولانی را پشت سرگذاشت و یک نقطه آغازینی داشت و نهایتش یک پختگی پیدا کرد که در قبل آن پختگی را نداشت بعد از آن پیش نویسی که آقای حبیبی نوشتند من یادم هست که آن پیش نویس در شورای انقلاب مورد بحث قرار گرفت و من خدمت برادرها در آنجا بودم که آن پیش نویسی که برای مجلس خبرگان پیشنهاد شد، پیش نویسی بود که به تصویب شورای انقلاب رسیده بود ما نه به شورای انقلاب می توانیم عیب بگیریم نه به آقای حبیبی می توانیم عیب بگیریم. نه به بحث ها و گفتگوهائی که در مورد بند، بند اصول قانون اساسی در مجلس خبرگان شده و نهایتش آن چیزی است که به صورت رسمی در دست ما است...در شورای مرکزی[حزب جمهوری اسلامی] وقتی که اسم آقای حبیبی مطرح و بحث شد در جمع بندی همه به این رسیدند که ایشان می تواند به انقلاب اسلامی خدمت بکند می تواند در مجلس حضور داشته باشد و اگر اشتباه نکنم چون یقین ندارم، نمی گویم نمی دانم که در رابطه با جامعه روحانیت مبارز اسم ایشان مطرح بود یا نه؟ که ایشان قبول نکرد [کروبی ـ اسم ایشان در آنجا هم مطرح و تصویب شد] آقای کروبی هم می فرمایند در آنجا تصویب شد خوب این تصویب ها یقیناً با علم و آگاهی و آشنائی با کلیات زندگی آقای دکتر حبیبی بوده و یقیناً به صورت تصادفی و از روی ندانم کاری این تصمیمات گرفته نشده و من فکر می کنم تا همین اندازه این استدلال قوی و کافی باشد مخصوصاً اگر دقت کنیم که عزیزانی که در مورد ایشان تصمیم گرفتند و برای این کاندیداتوری ایشان رأی دادند و پیشنهادی که از طریق شورای عالی قضائی شد...
رئیس:«...آقای دکتر حبیبی بفرمائید...:«...با سلام و بوسه به پیشگاه ولی عصر ارواحناه و با سلام به شهیدان گرانقدر انقلاب اسلامی و با عرض ارادت به محضر امام حکیم و خردمند امت و عرض ادب به پیشگاه امت قدرشناس امام...در مورد مسائل مربوط به سندها و مدرک ها حالا مدام باید گفت تکذیب کردم، تکذیب نکردم و نظایر اینها، مسائلی را که آقای رهامی فرمودند یکی اینکه بنده کارهایم به درد به اصطلاح فعالیت های فکری و تحقیقی می خورد...بنابر این آشنائی به قانون یک مسأله است، وارد بودن در کار قضا مسأله دیگری است که در اینجا جواب آقای موحدی ساوجی هم هست که بله من قضاوتی نکردم. قبل از پیروزی انقلاب دقیقاً به دلیل اینکه آن قضاوت را، قضاوت طاغوت می دانستم، با اینکه تخصصم در این رشته بود و با سر دست هم می بردند نپذیرفتم...و دنبال آن کارها نرفتم تعبداً و تعبدی هم که جناب آقای هاشمی فرمودند تعبد فقط از امام نیست تعبد از رساله امام است و تعبد از اسلام و تعبدم در این حد بوده که وقتی که امام تشریف آوردند پاریس، همان لحظات اول قرار شد که من نان و آب و ماست و پنیری را که مطابق فتاوی ایشان که اقلاً لااقل خودشان عمل می کنند. چون بقیه که معلوم نیست آن جوری که که باید عمل کنند خط امام هستیم، ولی خوب متاسفانه اشکالاتی کارمان دارد، ولی ایشان عمل می کنند، مطابق آن فتوا کدام پنیر باشد که اشکال نداشته باشد کدام ماست باشد که از فردا شیری هم تهیه بشود و از آن طریق ماست درست کرد این کارهائی بوده که روز اول و تا مدتی مامور این کار...یعنی این کار را انداختم روی خط که این چیزها را بکنید و می دانم که حضرت امام وقتی کسی از نزدیکانشان خدمتشان بود و نظر داشتند که ایشان هم همانجور توجه بکنند، فرموده بودند که از این نان بخور، از این یکی نخور، مثلاً به هر حال این هم تعبدمان در آن زمینه و مسائل دیگری است از این قبیل که یک موردش وقتی که شهید مظلوم بهشتی برگشته بودند به ایران یک صحبتی ایشان داشتند در یک جا از جمله ایرادات نیش غولی که می خواستند بگیرند، این بوده که یکی بلند شده بود و یا سوالی کرده بود که آقا شما آنجا گوشت چه جوری می خورید، آنجا ذبحی نبوده. ایشان فرموده بودند اولاً هامبورگ ذبح شرعی هست چنین است و چنان است ولی این مسأله هم آنقدر عزا ندارد اگر کسی مردش باشد برای این که ما یکی از رفقایمان هست که سالها است در آنجا گوشت نخورده، من نمی خواستم این مطلب را بگویم اجازه بدهید که بعضی از این کارهای قبیح را من امروز بکنم و بر من ببخشائید. من هشت سال یا شاید بیشتر گوشت نخوردم [در فرنگستان] تا موقعی که توانستم گوشت ذبح شرعی را بتوانم امکاناتش را داشته باشم، این هم آن تعبد اسلام رساله ای، فقاهتی و نظایر آن...این را گفتند که خیلی آخوند است، آخوندی من هم باز به لحاظ همین اسلام و این مطالب، اسم مستعار من که در دانشگاه انگ زدند، یا اسم گذاشتند، در سال های ۳۹ و اینها شیخ بود و هنوز هم شیخ است، یعنی در برنامه های سیاسی و نظایر اینها به بنده می فرمایند شیخ و از همان موقع ماند، این هم وضع به اصطلاح خط ما، این مربوط به سال ۱۳۴۹ است، خط و ربط به این ترتیب بوده. اما انسان وقتی که کار سیاسی می کند، آن هم سی و دو سال، یعنی از قبل از آذر ۱۳۲۹ یعنی اوایل مسائل مربوط به ملی شدن صنعت نفت، خیلی خوب دیگر هست، حالا آقایان دیگر کجا بودند، ما نمی دانیم، ولی ما در همه جریانهای فعال مسلمان سیاسی بوده ایم. منتها در این جریانات همه آن مثل این که اسفالته و به تعبیری هم که جناب آقای ناطق دیروز می فرمودند. بعد از پیروزی انقلاب نبوده که هر روز خیابان ها را تمیز بکنند. لجن و مطالب هست، انسان پایش را می گذارد احتمالاً کف پایش یک مقداری ممکن است که یک آلودگی هائی پیدا کند اگر بقیه آلودگی پیدا نکردند، اشکالی ندارد. در زمینه بعضی از آن اسناد و مدارک، بعضی از اینها هست که یا از روزنامه انقلاب اسلامی نقل شده یا از روزنامه میزان نقل شده و اگر از روزنامه های دیگر هم نقل شده باشد قاعدتاً کانال خبر آنها بوده، اینها اسم بنده را کنار آن اسامی گذاشتند، مواردش که ممکن است عرض بکنم. اعتراض راجع به مبلغی اسلامی، بنده چنین چیزی را امضاءنکرده ام، منشور قانون اساسی را دقیقاً امضاء نکرده ام...دکان منشور قانون اساسی را اصلاً و ابداً قبول نداشتم، چون دقیقا می دانستم که یک خط دقیق، دقیق انحرافی است، این را هم من امضاء نکردم. در مورد توقیف روزنامه میزان من حتما و حتما و حتما امضاء نکردم...جناب آقای هاشمی که آمدند، تشویق کردند که آقا چرا کناری...؟ گفتم آخر با این حقه بازها نمی شود کار کرد...منتها وقتی که وظیفه است که آدم با اینها بماند، خیلی خوب می ماند، من در پاریس از همه آقایان شاید بیشتر می دویدم ولی از همه آقایان عقب تر بودم، اگر شما توانستید یک عدد عکس. یک عدد به اصطلاح فیلم تلویزیونی پیدا بکنید که من آنجا باشم، نبودم، بعضی وقتها امام صبح من را می خواستند، تا غروب مرا آنجا نگه می داشتند مسلمانها! یک روز امام عصبانی شدند، یک موضوعی بود، برای ایشان فوریت داشت و من را صبح خواستند، من رفتم آنجا تا غروب من را آنجا نگهداشتند...در داستان بختیار که می خواست بیاید آنجا ناراحت بودم و متوجه بودم که دارند بازی می کنند که گفتم اصلاً بر نمی گردم ایران، من جزو آن چند نفری بودم که امام فرمودند بیا، گفتند جلو خود امام که ایشان نمی خواهد بیاید، ایشان فرمودند خوب بعد من عرض کردم قضیه چه هست، دارند بازی در می آورند این بازی ها اگر بخواهد آنجا هم ادامه داشته باشد، نمی شود...من از شورای انقلاب کناره می گرفتم، فرار می کردم .من را کشیدند...من یک نامه دارم...همه را که آورده ام چون همه اینها را می دانستم که این چیزها ردیف می شود...می گویم قسمت اعظمش امضای من را بیخودی گذاشته اند، قسمتی را هم یک جمله ای را برداشتند، من یکی از این مطالبی که در اطلاعات تمامی آنرا پیدا کردم یک اعلامیه شورای انقلاب است راجع به این ماجرا، سه سال پیش یکی از همین بزرگواران روزنامه نویس ها یک تکه اش را برداشته در یک جریان کلی تاریخ چهارم دی، حبیبی، حبیبی که [این]حرفها را زده یا چرت و پرت ها گفته ولی چرت و پرت ها یک اعلامیه طول و دراز است مربوط به شورای انقلاب است، من به عنوان سخنگوی شورای انقلاب خواندم من افتخارم این است که در تمام دوره نه ماهه شورای انقلاب یک کلمه نگفتم که خلاف مصلحت باشد و یک کلمه نگفتم که فردایش مورد اعتراض این برادران قرار بگیرم...من خدمت امام در همین بار اخیری که خدمتشان رسیدم، عرض نمی کنم چون من بنا ندارم که بگویم که امام به من چه فرمودند...من نمی گویم امام تنها از من می پرسیدند ولی راجع به بسیاری از کسانی، آن کسانی که سالهای ۳۵ و ۳۶ و ۳۷ چون بالاخره این چیزها زیر بغل ما هم هست دیگر، ما هم از این کاغذ ها داریم و در این ماجراها بودیم چون بودیم در این ماجراها ایشان از من می پرسیدند فلانی چه کاره است...من در دوره اول زیاد در این مجلس نبودم که آقای موحدی ساوجی دیده اند که خط و خطوط من چنین است...بالاخره من جلو او ایستادم...به بنی صدر که من دیگر رأی ندادم...به خودم رأی دادم... امام می دانند من، که هستم...به هر حال امام می دانندکه من چه کرده ام...در سال ۶۰ اعضای ستاد خواستند که فلانی بیاید در ستاد و کمتر برود به مجلس، ایشان فرمودند، بسیار خوب، چون الان کار ستاد مهم تر است، برخلاف سال گذشته که فرمودند بیشتر برو مجلس، گفتند، چون ستاد مهمتر است برو، اگر توانستی یک روز برو مجلس من خدمت جناب آقای هاشمی نامه ای نوشتم، اینجا هم رونوشت آن را دارم و بر اساس آن من مجلس نمی آیم من براساس فرمان امام مجلس نمی آمدم، والا تمام آن مدتی که غیبت نگذاشتند، باید بگذارند، دیگر، آخر اینها حساب دارد من به عنوان وزیر فرهنگ عضو ستاد نبودم، که حالا این را برای اینکه خرابش بکنند که ما نماینده امام نبودیم، خیلی خوب آنجا نبودیم، بقیه جاها که بودیم، ما هنوز خدمت امام می رسیم، من در همین دو ماهه اخیر دو بار خدمت ایشان بودم، من را برای یک پُست بسیار بسیار حساس در خارج از کشور نامزد کردند، من گفتم بروم خدمت امام و خدمت ایشان رسیدم، گفتم آقا این کار به مصلحت کشور نیست که من بروم من چهار حُکم از شما دارم، من حکم شورای انقلاب دارم، من دو بار حُکم وزارت دارم، من حُکم ستاد انقلاب فرهنگی دارم، به اضافه بقیه مطالبی که شفاهاً فرمودید یک چنین آدمی را نباید بفرستید در چنین جریاناتی و ایشان یک اظهار محبت فرمودند که خیر شخص دیگری برود...
رئیس:«...شما وقتتان تمام است.
خلخالی:«...راجع به اسرائیل...
دکتر حبیبی:« عرض کردم سفری در کار نبوده، خلاصه مطلب این است که کاش مسائل مربوط به انقلاب مطرح می شد. وزارت دادگستری مطرح می شد...
رئیس:«...نتیجه استخراج آراء در مورد وزرائی که معرفی شده بودند اعلام می شود به هر سه گلدان ۲۰۰ عدد کار ریخته شده که...در مورد آقای حبیبی وزیر دادگستری: 176 رای موافق، 14 رای مخالف و 10 رای ممتنع، بنابراین آقای دکتر حبیبی هم از مجلس برای وزارت دادگستری رأی اعتماد گرفتند( تکبیر نمایندگان ) ان شاء الله که این اعتماد مجلس برای آقایان وزراء مبارک است و امیدواریم که ما، در آینده شاهد خدمات صادقانه آقایان باشیم.»[55] در سال 1364و بعد از انتخابات دوره ی چهارم ریاست جمهوری ایران و پیروزی دو باره رئیس جمهور وقت حجت الاسلام سید علی خامنه ای، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، در معرفی دولت جدید مهندس میرحسین موسوی در تاریخ ششم آبان ماه 1364 به مجلس شورای اسلامی و رای اعتماد به دولت، باز آقای حبیبی به عنوان وزیر دادگستری به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و هیچ یک از نمایندگان[حتی به ایما و اشاره] با ایشان مخالفت نکرد و آقای حبیبی بیشترین رای اعتماد را از نمایندگان مجلس شورای اسلامی کسب کرد. و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس بعد از رای گیری نمایندگان اعلام کرد:«...نتیجه آراء مأخوذه در خصوص رای اعتماد به دولت جناب آقای میرحسین موسوی نخست وزیر محترم: عده حاضر در جلسه 285 نفر...آن کسی که بیشترین رای را داشته به عنوان موافق در راس قرار گرفته و به این ترتیب تنظیم شده است: جناب آقای حبیبی وزیر دادگستری: 241 رای موافق، 3 رای مخالف و 14 برگه ممتنع. حجت الاسلام ری شهری وزیر اطلاعات: 233 رای موافق، 4 رای مخالف و 21 رای ممتنع، حجت الاسلام خاتمی وزیر ارشاد:221 رای موافق، 18 رای مخالف و 19 رای ممتنع و...[56] به این ترتیب آقای حبیبی تا بعد از اعدام های سال 67 با حُکم آیت الله خمینی و قتل دکتر کاظم سامی در دوم آذرماه 67در پُست وزیر دادگستری، در هیات وزیران دولت انجام وظیفه می کرد. آقای حبیبی در سال 1368[اردیبهشت]یکی از بیست نفری بود که از طرف آیت الله خمینی[و پنج نماینده مجلس به انتخاب نمایندگان] مامور اصلاح و بازنگری در قانون اساسی شد. ایشان با عضویت در هیات رئیسه(با 16 رای) این شورا در کنار حجج الاسلام علی مشکینی(رئیس 19 رای) هاشمی رفسنجانی(نائب رئیس 22 رای)، سیدعلی خامنه ای(نائب رئیس 21 رای) و محمد یزدی(منشی 13 رای) تغییرات لازم را در راستای منافع نظام جمهوری اسلامی انجام دادند که مهمترین تغییرات آنان از این قرار بود: حذف شرط مرجعیت برای مقام رهبری، افزایش اختیارات رهبری، تغییر نام ولایت به ولایت مطلقه فقیه، افزایش اختیارات شورای نگهبان، تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، حذف مقام نخست وزیری، تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی و...بود. در همین رابطه آیت الله منتظری می گوید:«...یک روز آقای حاج احمد آقا آمد اینجا و گفت که بنا داریم اصل هایی را تغییر دهیم و بناست شورای مصلحت نظام هم در قانون اساسی گنجانده شود، و شما به عنوان اینکه رئیس مجلس خبرگان بوده اید بیایید یک نامه به امام بنویسید که قانون اساسی نواقصی دارد و امام هم به شما بنویسند که شما جلسه ای تشکیل بدهید و این تغییرات را انجام بدهید...در عین حال من یک نامه ای هم به امام نوشتم که الان این تغییر را به مصلحت نمی دانم...و به مصلحت نیست قداست این قانون اساسی شکسته شود و دستکارهایی در آن صورت گیرد. بعد، از ما مایوس شدند، رفتند آقای مشکینی و دیگران را دیدند و بعد بعضی از آقایان تعیین شدند و آنان این تغییرات را صورت دادند بعد هم از مردم رای گیری شد، که البته من به این تغییرات رای ندادم، بعضی از افراد دیگر هم رای ندادند...یک قید مطلقه هم برای ولایت فقیه اضافه کردند. در حالی که ولایت فقیه به این معنا که ولی فقیه هر کار دلش خواست بکند به نظر من درست نیست... البته نظر آیت الله خمینی هم پیش از این جریانات همین بود، استفتائی از ایشان هست که ایشان فرموده اند: مرجعیت و رهبری با هم هست چون هر دو باید اعلم و افقه باشند...»[57] و در همین حال آقای حبیبی به عضویت اعضای حقوقدانان شورای انقلاب انتخاب شد و از دوره ی دوم تا دوره ی چهارم [1380- 1368]در این نهاد انتصابی نیز به خدمتگزاری برای نظام جمهوری اسلامی مشغول بود. آقای حبیبی در دوره ی اول و دوم ریاست جمهوری حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی(دولت سازندگی!) به مدت 8 سال[1376- 1368] معاون اول رئیس جمهور شد. در این حال دستگیری نیروهای ملی ـ مذهبی به خاطر نامه سرگشاده به هاشمی رفسنجانی ریاست جمهوری[موسوم به نامه 90 نفر] در اردیبهشت ماه 69، مرگ پر ابهام و مشکوک علی اکبر سعیدی سیرجانی در سال 73، ماجرای سقوط اتوبوس 21 تن از اعضای کانون نویسندگان ایران و هنرمندان، در سفر به ارمنستان در تابستان 75در گردنه ی حیران و سلسله برنامه هایی از سیمای جمهوری اسلامی با عنوان "هویت" در نقد و حمله به روشنفکران و نویسندگان از شبکه یکِ سیما، ترورهای برون مرزی و...در زمان معاونت ایشان به وقوع پیوست. و در این شرایط آقای حبیبی به این دلخوش و افتخار می کرد که چهره و عملکرد ایشان سوژه ی شماره یک هفته نامه مجله ی طنز "گل آقا" است و در این پروژه عکس ها و سخنان ایشان در حداکثر شماره های این مجله به عنوان نماد دولت به صورت طنز، زینت بخش جلد و صفحات آن بود. پس از اتمام ریاست جمهوری هاشمی به وسیله کارگزاران[یاران هاشمی رفسنجانی] آقای حبیبی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری انتخاب شد و آقای غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران در گفت و گویی در این رابطه می گوید:«...آقای دکتر حبیبی...در واقع نماینده آقای هاشمی در کارگزاران بود و نظرات ایشان را منتقل می کردند...از هر جهت معقول تر بود که آقای حبیبی کاندیدای ما باشد و تقریباً همه اعضا روی ایشان اتفاق نظر داشتند...آقای حبیبی به نظر می آمد شخصیتی است که می توانست راه و روشِ آقای هاشمی(اعتدال و میانه روی و تعامل چند جانبه) را به طور کامل ادامه بدهد آن زمان هم اتفاقاً همین بحث ها مطرح بود که مثلاً آیا آقای حبیبی به اندازه کافی و مثل آقای هاشمی عملیاتی هست یا نه، ما این بحث را با چاشنی این که مدیران اجرایی در کنار ایشان هستند حل و فصل می کردیم. بعداً که آقای خاتمی به صحنه آمد خود آقای حبیبی حاضر نشد با ایشان رقابت کند این رقابت به مصلحت هم نبود چون بالاخره آقای ناطق آن طرف بود و آقای ری شهری هم آمده بود اگر آقای حبیبی کاندیدا می شد در رای جناح چپ تفرق ایجاد می شد که در آن صورت معلوم نبود آقای خاتمی بتواند رای لازم را کسب کند...»[58] در این حال با صلاحدید و سفارش حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در دورهي اول ریاست جمهوری حجت الاسلام سيد محمد خاتمي[دولت اصلاحات] باز آقای حبیبی معاون اول رئیس جمهور [1376 تا 1380] شد و در این سال ها قتل های زنجیره ای پائیز 1377به وجود آمد که مجید شریف، داریوش فروهر، پروانه اسکندری، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و...فدای یک پروژه در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شدند و حمله به کوی دانشگاه تهران در 18 تیر 1378 در پی تحصن اعتراض آمیز دانشجویان به توقیف روزنامه سلام و حمله نیروهای انتظامی و لباس شخصی و... رقم خورد و شهادت عزت الله ابراهیم نژاد، فرشته علیزاده، تامی حامی فر، سعید زینالی و... نیز در این مقطع زمانی به وقوع پیوست.
آقای حبیبی در 16 سالی که معاون اول دو رئیس جمهور بود به نشان ها و جوایزی چون دکترای افتخاری جامعه شناسی دانشگاه تهران، نشان عالی استقلال، استادی افتخاری دانشگاه دولتی ترکمنستان، مدال دانشگاه دولتی تفلیس[گرجستان] دکتری افتخاری آکادمی علوم ارمنستان، دکتری افتخاری دانشگاه دولتی تاجیکستان و...دست یافت. و مهمترین اقدام ایشان در هیات دولت خاتمی نیز این بود، که به احیای فرهنگ ایران بر اساس فرهنگ شیعی همت گماشت و بنیاد ایرانشناسی[نهادی دولتی] را بر همین اساس بنا نهاد و مهمترین ساختمان این بنیاد را به نام محتشم نامگذاری کرد. و ایشان در تفسیر این نامگذاری گفت:«... محتشم مرثیه سرای اباعبدالله (ع) هم پایه فردوسی و سعدی و حافظ، برای ما محتشم است، لذا من نام بزرگترین سالن این ساختمان را به نام محتشم نامگذاری کردم. و در حالی که تا پایان عمر عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در کنار اینها به ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، جزو هیأت امناء دانشگاه آزاد اسلامي، رئیس هیات امناء فرهنگستانهای جمهوری اسلامی، عضو کمیسیون ملی یونسکو [ایران]، عضو دیوان دائمی داوری لاهه، عضو هیات امنای کتابخانه مجلس شورای اسلامی، عضو شورای عالی بنیاد آزادی، رشد و آبادانی ایران (باران) و...نیز بود
سرانجام ایشان پس از ترجمه و تالیف بیش از 10 کتاب و ده ها مقاله و نزدیک به 30 سال خدمت به نظام جمهوری اسلامی، پس از بیماری طولانی [دیابت و قلبی] و چند عمل جراحی و عیادت آیت الله خامنه ای رهبر فعلی جمهوری اسلامی[14مهر1387] و اکثریت دولتمردان پیشین و وقت نظام جمهوری اسلامی، از ایشان در بیمارستان و خانه، در ساعت یک بامداد روز پنجشنبه مورخه دوازدهم بهمن ماه 91 در بیمارستان فرهنگیان وفات یافت. با اینکه ایشان دوست داشت در بهشت زهرا در کنار مادرش دفن شود. بنا به پیشنهاد همسرش بانو شفیقه رهیده! پیکر وی در روز جمعه 13 بهمن و پس از تشییع از مقابل بنیاد ایرانشناسی و اقامه نماز توسط حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی[مصطفوی] در آرامگاه آیت الله خمینی و در صحن آیت الله سید مصطفی خمینی[مصطفوی] بخاک سپرده شد. در مراسم تشییع و خاکسپاری و ختم ایشان، نماینده آیت الله خامنه ای و اکثریت چهره های اصولگرا و اصلاح طلب درون حکومتی حضور داشتند و سال بعد هم، حسینعلی عسگری هنرمند مجسمه ساز به دستور سازمان زیباسازی شهرداری تهران!، یک مجسمه از ایشان برای نصب در بنیاد ایرانشناسی ساخت...
[1]انقلاب اسلامی در هجرت، شماره 786 از 18 مهر تا 1 آبان 1390، ص3
[2]ماه نامه ی مهرنامه، سال چهارم، شماره ی 29 تیرماه 1392، ص 83
[3]طباطبایی، صادق، 1387، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی(جلد سوم) شکل گیری انقلاب اسلامی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج(وابسته به مؤوسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ اول، ص132
[4]طباطبایی، صادق، 1387، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی(جلد سوم) شکل گیری انقلاب اسلامی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج(وابسته به مؤوسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ اول، ص272
[5] کیهان 7/7/1358ص 2
[6] کیهان 19/8/1358ص 1
[7] کیهان 23/8/1358ص1
[8] کیهان 24/8/1358ص1
[9] کیهان 8/10/1358ص2
[10] کیهان 12/10/1358ص2
[11] اطلاعات 16/10/1358ص2
[12] کیهان 22/10/1358ص2
[13] کیهان 23/10/1358ص3
[14] اطلاعات 26/10/1358ص2
[15] کیهان 25/10/1358ص10
[16] کیهان 29/10/1358ص9
[17] کیهان 1/11/1358ص2
[18] اطلاعات 29/10/1358ص9
[19] کیهان 29/10/1358ص11
[20] اطلاعات 1/11/1358ص1
[21] کیهان 29/10/1358ص12
[22] کیهان 29/10/1358ص12
[23] کیهان 30/10/1358ص3
[24] کیهان 2/11/1358ص3
[25] کیهان 2/11/1358 ص3
[26] کیهان 1/11/1358ص2
[27] اطلاعات 1/11/1358ص1
[28] اطلاعات 2/11/1358ص2
[29] اطلاعات 2/11/1358ص2
[30] اطلاعات 3/11/1358ص2
[31] اطلاعات 3/11/1358ص2
[32] اطلاعات 3/11/1358ص2
[33] اطلاعات 30/10/1358ص2
[34] اطلاعات 4/11/1358ص2
[35] مردم، ارگان مرکزی حزب توده ایران، دوره ی هفتم، سال اول، شماره اول، دوشنبه ا بهمن ماه 1358 ص1
[36] کیهان 2/11/1358ص2
[37] اطلاعات 4/11/1358ص2
[38] کیهان 4/4/11/1358ص12
[39] کیهان 9/11/1358ص1
[40] سحابی، عزت الله، 1392، نیم قرن خاطره و تجربه (جلد دوم )خاطرات مهندس عزت الله سحابی سال های 1357 تا 1379 ، فرانسه(پاریس)انتشارات خاوران، چاپ اول ص113
[41] ماه نامه ی مهر نامه، سال چهارم، شماره 29 تیر1392 صص86 و 87
[42] اطلاعات 8/11/1358ص5
[43] کیهان 6/12/58ص9
[44] کیهان 14/12/1358ص1
[45] کیهان 8/12/1358ص9
[46] کیهان 12/1358ص14
[47] رنجبر، ارگان حزب رنجبران ایران، سال اول، دوره دوم، سه شنبه 21 اسفندماه 58 ، شماره 32، ص1
[48] نامه مردم، ارگان مرکزی حزب توده ایران، دوره ی هفتم، سال اول، شماره 187، یکشنبه 19 اسفندماه 1358 ص1
[49] کیهان 22/12/1358ص2
[50] کیهان 14/1/1359ص1
[51] کیهان 30/4/1359ص16
[52] اطلاعات 3/3/1359 ص 1و2
[53] اطلاعات 16/4/1359ص2
[54] ماه نامه ی مهرنامه، سال چهارم، شماره ی 29 تیرماه 1392، ص84
[55]مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره ی دوم، اجلاسیه اول، 1363- 1364 ، روزنامه رسمی شماره 11524 ، مذاکرات جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، جلسه 29، صص28- 43
[56] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره ی دوم، اجلاسیه دوم 1364 – 1365، روزنامه رسمی شماره 11869، مذاکرات جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، جلسه 186، ص 40 و 41
[57] منتظری، حسینعلی، 1379، بخشی از خاطرات فقیه و مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری، بی جا، بی نا، ص 710 و718)
[58] ماه نامه ی مهرنامه، سال چهارم، شماره ی 29 تیرماه 1392، ص 82