logo





ملاحظاتی در مشخصات کلی جنبش ۲۱ آذر

دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲ - ۰۲ دسامبر ۲۰۱۳

ف. آگاه

خلاصه و منظور: بحث در مشخّصه کلی و عام هر پدیده ای نظیر مشخصه اجتماعی پدیده های تاریخی طالب تحلیل جنبه ها و خصایص کلی پدیده ها در متن ملاحظه روابط فی مابین آن پدیده هاست؛ بفرض اینکه ما تعریفی منطقی برای مشخصه مورد نظر در دست داشته باشیم. در مورد "جنبش اجتماعی"، متاسفانه طبق کم دقتی متداول نوشته های سیاسی فارسی، تعریفی در دست نیست و معمولأ آن را با "انقلاب اجتماعی" خِلط کرده اند. لذا اولین قدم من برای تعیین کیفیت مشخصه جنبش بیست و یک آذر (1324) و یعنی اینکه آیا این جنبش یک جنبش اجتماعی یا غیر اجتماعی بوده است (؟)، تنظیم تعریفی برای جنبش اجتماعی بر اساس منابع علمی (جامعه شناسی) خارجی بود (1). با توجه به چنان تعریفی همچنانکه در ادامه استدلال کرده ام، به نظر من جنبش بیست و یک آذر با توجه به تحلیل آن در منبع معتبر تاریخ ایران (2)، یک جنبش اجتماعی محسوب می شود: مخصوصأ وقتی که ما آنرا بعنوان مرحله ای از سلسله جنبش های مداوم ایران قرون اخیر ملاحظه کنیم، که همگی شکست خورده اند. لذا آنچه که تاکنون در رد کیفیت اجتماعی این جنبش نوشته شده است، چون بر تعریفی متکی نبوده است، می بایستی با توجه به تعریف زیر و یا تعریف جامعه شناسانه دیگری مورد تجدید نظر قرار بگیرد. نوشته های مویّد جنبه اجتماعی آن نیز باید بر اساس همین تعریف تکمیل شوند. باید دانست که چنین تعریفی نه تنها تا کنون در نوشته های مربوطه فارسی صورت نگرفته است، بلکه در منابع جامعه شناسی خارجی نیز جدید و متعلق به دهه های اخیر است.

منابع اخیر جامعه شناسی جنبش اجتماعی را جنبشی می شناسند که دارای مشخصات زیر باشد (1):

یک: یک جنبش اجتماعی عامل محرکه جمعی است.
دو: جنبش های اجتماعی محتوی نوعی پیوستگی هستند.
سه: جنبش های احتماعی دارای حداقلی از فرهنگ سازماندهی هستند.
چهار: جنبش های اجتماعی در پی ایجاد، جلوگیری و یا پس زدن تحولات اجتماعی هستند.
پنج: جنبش های اجتماعی سعی دارند وسیله اعتراض عمومی به اهداف خود برسند.

با توجه به این تعریف چون جنبش بیست و یک آذر در مراحل مختلف تکوین آن مطابق تاریخ نگاری معتبر ایران
(2) دارای هر پنج جنبه و خصیصه یاد شده بوده است، لذا از نقطه نظر جامعه شناسی یک جنبش اجتماعی محسوب می شود. مخصوصأ که این جنبش مشخصأ ادامه جنبش شیخ محمد خیابانی در آذربایجان بوده، مرتبط با جنبش جنگل و همزمان با جنبش کردستان و معاصر قیام های کلنل پسیان و لاهوتی شکل گرفته است. که نمودار مشخصه دوام و اتصال جنبش ها و تحولات اجتماعی بر طبق تعریف جامعه شناسانه بالاست. و یعنی کسی که در پی نفی جنبه اجتماعی جنبش بیست و یک آذر است باتوجه به مشخصاتی که جامعه شناسی برای جنبش های اجتماعی می شناسد، مجبور است که جنبه اجتماعی جنبش های گیلان و خیابانی را هم نفی کند. در حالیکه به عکس، پیوستگی و ادامه جنبش های مذکور پس از شکست انقلاب مشروطیت و تکرار شان در سراسر ایران نشان می دهد که این جنبش ها را به جهت تطابق شان با تعریف بالا، جنبش هائی اجتماعی ارزیابی کنیم. یادآوری این نکته مهم است که خواست سیاسی مهم جنبش بیست و یک آذر "تشکیل انجمنهای ولایتی" مصوب قوانین مشروطیت بود که دولت مرکزی همواره مانع آن می شد. خصیصه ای که پیوستگی جنبش بیست و یک آذر را با انقلاب شکست خورده مشروطیت روشن می کند. لذا در واقع اکثر جنبش های مذکور، جنبش هایی برای تحقق خواست های انقلاب شکست خورده مشروطیت بوده و از این لحاظ پیوسته به جنبش مشروطیت ایران محسوب می شوند. نیز از یاد نباید برد که نه تنها بازماندگان جنبش شیخ محمد خیابانی از اعضاء اصلی جنبش بیست و یک آذر بودند. بلکه اسم "فرقه دموکرات" نیز بر گرفته شده از "حزب دموکرات" خیابانی و متکی به آن بود. جنبه هایی که پیوستگی این جنبش را با جنبش خیابانی و اجتماعی بودن هردو آن ها را به لحاظ خصیصه پیوستگی و تداوم جنبش های اجتماعی مسلّم می سازد.

همچنانکه نه تنها توجه به گذارش کنسول انگلیس در تبریز که دید انتقادی نسبت به جنبش بیست و یک آذر داشته است، روشن می کند که جنبش مذکور جنبشی مردمی یا اجتماعی بوده و نمی تواند صرفأ ساخته روسها بوده باشد (پرانتز ها از من):

" من باور نمی کنم که روسها تمامی جنبش را پیش سازی کرده اند: بنظر من بیشتر چنین می رسد که آنها (روسها) در حال بهره برداری از یک وضعیت انقلابی اصیل (مردمی) هستند: آنها دهقانان را با مهاجرین تقویت کرده اند، اما دهقانان خود با میل خویش اقدام به عمل (جنبش) کرده اند" (2، ص. 218).

بلکه گذارش کنسول آمریکا در تبریز به وزارت امورخارجه مربوطه نیز در عین اشاره به "احتمال شکست جنبش مذکور بدون کمک شوروی" بیانگر اینست که "جنبش بیست و یک آذر از حمایت ذاتی مردم برخوردار است" (2، ص. 218).

تحلیل منطقی اصولأ در پی ارزشگذاری و نیک و بد امور نیست. بلکه در پی تعیین روابط منطقی نظیر شمول و خروج موضوعات و محمولات تعریف شده و یعنی درستی و نادرستی روابط مذکور است. و همچنانکه از مشخصه چهارم تعریف جامعه شناختی روشن است، یک جنبش اجتماعی می تواند در پی جلوگیری و پس زدن تحوّلات اجتماعی بوده باشد. کمااینکه هر تحوّل اجتماعی نیز نمی تواند مثبت ارزیابی شود. لذا اگر کسی مخالفتی با جنبش بیست و یک آذر دارد بجای غیر اجتماعی دانستن آن و مخالفت با علم جامعه شناسی، می تواند سعی کند نشان دهد که جنبش مذکور با یک تحول اجتماعی فرضأ مثبت، مخالف بوده است. در خاتمه یاد آوری این نکته لازم است که اولین خواست جنبش بیست و یک آذر در بیانیه معروف آن "حفظ استقلال و تمامیت ایران" بوده است (2). یعنی برخلاف بعضی از نظریات عامیانه "تجزیه طلبی" جزء خواست ها و اهداف جنبش بیست و یک آذر نبوده است، بلکه به نظر می رسد که جنبش در مراحل بعدی تکوین خویش به سبب مخالفت دولت مرکزی (مستبدِ متحجر ِ وابسته به مالکیت بزرگ تحت فشار امپریالیسم) با اهداف اجتماعی جنبش نظیر حقوق اقتصادی دهقانان و حق رای بانوان، برای احراز حقوق اجتماعی مذکور، وادار به توسل به آن شده است.

حواشی و توضیحات:

(1) Roman Schaffhauser, „Öffentlichkeit und soziale Bewegungen“: (vgl. Raschke 1985: 76ff; Raschke 1987: 20ff; Rucht 1994a: 76ff; Rucht 1994b: 338f; Brand/Büsser/Rucht 1983: 35ff).
Raschke, Joachim 1987: Zum Begriff der sozialen Bewegung. in: Roth, Roland/Rucht, Dieter
(Hrsg.): Neue soziale Bewegungen in der Bundesrepublik Deutschland. Frankfurt a. M./New
York: Campus. 19-29.
Rucht, Dieter 1994a: Entwurf einer Theorie sozialer Bewegungen. in: Ders.: Modernisierung
und soziale Bewegungen. Frankfurt a. M./New York: Campus. 70- 98;
Rucht, Dieter 1994b: Öffentlichkeit als Mobilisierungsfaktor für soziale Bewegungen. in:
Neidhardt, Friedhelm (Hg.): Öffentlichkeit, öffentliche Meinung, soziale Bewegungen. Kölner
Zeitschrift für Soziologie und Sozialpsychologie, Sonderheft 34, Opladen: Westdeutscher
Verlag. 337-358.

Roman Schaffhauser, „Öffentlichkeit und soziale Bewegungen“, „Soziale Bewegungen“,
3.1 Definition: Eine soziale Bewegung weist folgende Merkmale auf:
ـ Eine soziale Bewegung ist ein mobilisierender kollektiver Akteur.
- Soziale Bewegungen weisen eine gewisse Kontinuität auf.
- Soziale Bewegungen sind durch eine kollektive Identität abgestützt.
- Soziale Bewegungen besitzen zumindest ein Minimum an organisatorischer Struktur.
- Soziale Bewegungen wollen sozialen Wandel herbeiführen, verhindern oder rückgängig machen.
- Soziale Bewegungen versuchen ihre Ziele durch öffentlichen Protest zu erreichen.

(2) E. Abrahamian, „Iran between two Revolutions“, Princeton University Press, 1982.

ـ متاسفانه ترجمه فارسی این کتاب حداقل در بعضی موارد نظیر مورد یاد شده در متن مقاله، دقیق و صحیح نیست. لذا بجهت ضرورت دقت علمی بهتر است به اصل انگلیسی آن مراجعه شود.
ـ در مورد بیانیه فرقه دموکرات آذربایجان طبعأ می توان مستقیمأ به بیانیه مذکور به زبان فارسی رجوع کرد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد