ما نقاش نیستیم. با اینهمه معتقدیم که شعر باید به جزییات بپردازد. از کلیات مبهم هر قدر هم که دل انگیز باشند بپرهیزد. به همین سبب با شاعر "کلی باف" که از مشکلات هنر خویش می گریزد مخالفیم. ازرا پوند، مجله اندیشه و هنر، 1341 ، دوره 4، شماره 6، تهران.
کارکرد شعر در جامعه چیست؟ چرا کسی شعر میگوید؛ چی توی شعر است؛ چرا کسی دیگر آنرا میخواند؟ آیا ساختار روی معنی شعر تاثیر دارد؟ شاید بتوان فرمول ارسطو را در باره سخنرانی برای آغاز پاسخ به این 3 پرسش مرور کرد. پس فرمول ارسطو دال بر شخصیت، هیجان، منطق سخنران را میتوان اینگونه بر شعر منطبق کرد: اندکی از شاعران میخواهند خواننده را باحترام دانش خود بتواضع درآورند. بسیاری می خواهند عاطفه خواننده را تحت تاثیر قرار دهند. اندکی دیگر از شاعران میخواهند خواننده را قانع /اقناع کرده شعر خودرا منطقی ارایه دهند.
ارسطو هنر سخنرانی را اقناع/ مجاب کردن حضار دانسته؛ که آن را 3 نوع برای اقتدار سخنران، هیجان حضار، منطق نطق در یک محل دعوت/ فراخوان می داند:
اتوسethos شخصیت، شهرت، مرجعیت سخنران. نمونه: سخنرانی مصدق، در مقام نخست وزیری یک کشور شرقی در برابر استعمار غربی، دیوان لاهه در 1952.
پاتوسpathos هیجان، برانگیختن شور در حضار. نمونه: سخنرانی هیتلر در تهییج اجتماعات نازی دهه 30 سده گذشته.
لغزlogos منطق، استدلال در روش ارایه بحث. نمونه: سخنرانی اوباما در قاهره 2009.
آیا شعر برای اقتدار بیان شاعر، هیجان مخاطب، منطق شعر است؟ دلیل وجود شعر می تواند واکنش شاعر به امری یا برای تاثیر بر خواننده باشد. نمونه: پس از قتل ندا در خرداد 88 در خیابان، پخش جهانی کلیپ آن، صدها شاعر در این رابطه شعر منتشر کردند. سلطانپور نمونه عالی راه برشت در شعر فارسی برای تاثیر بر خواننده است. آیا شعر یک بند خرمهره تزیین پیشانی قاطر است؟
آیا شعر مبین شرایط روز برای آیندگان بلسان حافظ "ثبت در جریده عالم" است؟ آیا قلب شاعر لیریک در شعرش همان قلب عاشق او، یعنی یک قلب واحد، است؟ این قلب واحد عشق و شعر در صمیمیت شاعران قله مانند شاملو و فروغ صحت دارد. آیا شاعر لیریک با لبان بوسکن یا دستان نوازشگر است؟
البته سرود ای ایران، سراومد زمسون، یار دبستانی همین تاثیرگذاری بر قاطبه مردم را دارایند. خواست شاعر از شخصیت ش برای آزادی بیان، پاسخ به نهیب وجدان در امر خیری مانند رفتن به یتیم خانه با دست پر از عروسک و شیرینی، انصاف گرایی در امور اجتماعی، عدالت برای مرارت دیگران منتج می شود. این جاست که رودکی، مولوی، حافظ، خیام، فردوسی، ناصرخسرو، سعدی از صف شاعران درباری منوچهری، فرخی، تا شاعران دولتی معاصر جدا میشوند.
شعر عینیت فعالیت مغزی کوتاه مدت کلامی هنرمند است که با ابزاری برای دوستداران ضبط می شود. شعر 3 هزار ساله فارسی را میتوان از نظر فعالیت ذهنی شاعر، ابزار ضبط /تولید آن به 4 نوع، در 4 دوره، رده بندی کرد. این 4 نوع پیشاکلاسیک از 3هزار سال پیش، کلاسیک از 1500 سال پیش، مدرن از 100 سال پیش، پسامدرن از 10 سال پیش هنوز هم شاعران طرفدار داشته؛ لذا در دهه 90 هر 4 نوع شعر در فلات دیده میشوند؛ ولی از حیث حجم تولید شده شعر مدرن و پسامدرن بیشتر اند.
در این جستار جنبه غالب پدیده برای ایجاز آمده؛ نه تجربه گرایی ناپیگیر چند شاعر از نوع هوشنگ ایرانی با جیغ بنفش، شاهرودی، شیبانی در خروس جنگی و موج نو از دهه 20ش. در جدول قیاسی زیر 4نوع شعر فارسی از نظر زبان، ابزار ضبط، رابطه فکر با شعر یا آلیاژی از فکر و عاطفه، شاخص، تم/ موضوع مقایسه شده اند. شعر پسامدرن در کلیت آن واشکافی می شود. در ادامه اصول نقد/ نظریه ادبی بر مقولات شعر، شاعر، کتاب منطبق شده؛ تحلیل می شوند.
از نظر تم شعر 3000 ساله از احکام کلان اشراقی آسمان و جامعه کشاورزی باستان به احساس عشق فردیت سده 21م تکامل یافت. زبان شعر برای گویشوران روستایی و محلی خراسان و ری به کلام فاخر نخبگان شهری فلات، به فارسی رسانه ای مدرن شهروندی سراسری در رقابت با فرهنگهای غربی و همسایه استحاله یافت.
ابزار ضبط در آغاز سنت حافظه شفاهی وردخوانی، سنگنبشته فاتحان در تبلیغ کیش شخصیت، جوهر بر سفال کوزه های پارتی، کتب دینی در تقابل با اعتقادات تازی در هند، کاغذ و قلم در شرح هجران و مدح زر و زور و تقبیح تزویر بود. در عصر مدرن حروف چینی و اجازه چاپ، شبکه وب جهانی پدیدار شدند. رابطه فکر با شعر یعنی فکر ارادی و عاطفه خام با آرایه های ادبی و محتوای پند انسانگرا بود.
در قرون وسطا شعر هدفمند تخصصی با اوزان عروضی، رعایت اخلاقیات رایج، تهیج به مبارزه یا صبر در تحمل ستم و هجران رواج یافت. نطفه های فکر کتره ای خام در بروز فردیت در این 3هزارسال بن خلاقیت ادبی بودند. شاخصه های شعر هجایی/ عاطفی، خلاقیت ذهنی، هدف ارادی، بحور آهنگین عروضی، فکر کتره ای منثور بودند. تم هم از چرخه زندگی، بهبود مناسبات مومنان، طبیعت گرایی، اسطوره، مدح، هزل، حکمت، اشراق،حرمان، عشق به تعهد اجتماعی، رفع ستم، بیان فردیت رسید.
باید افزود که ابزار تولید شعر بر خود شعر یعنی ضبط فکر درکلام تاثیر می گذارد. نگهداری فکر در حافظه کاری برای "ثبت بر جریده عالم" بستگی به سرعت نویسش دارد. شاعر جمله شعری را در سر نگه می دارد تا نویسش آن پایان یابد؛ سپس جمله/ سطر بعدی شعر را مینویسد. واضح است که گفتار/ تحریر رایانه ای سریعتر از کاغذ/ قلم است. لذا ضبط سریعتر با صفحه کلید رایانه سطر/ جمله شعری بیرون از ذهن شاعر را به فکر شاعر در زمان نزدیکتر می کند.
جدول قیاسی 4 نوع شعر فارسی.
سبک
زبان
آغاز، سال پیش
ابزار ضبط
رابطه فکر با شعر، آلیاژی از:
شاخصه
تم
پیشا کلا سیک
روستایی/ محلی
3000
شفاهی، جوهر بر سفال، سنگ نبشته
فکر خام، ارادی، عواطف، پند
هجایی، عاطفی
محرکات، چرخه زندگی، طبیعت
کلا سیک
نخبگان شهری، فاخر
1500
کاغذ و قلم، کاتبان
فکر ارادی قواعد عروض و قافیه با رعایت حجب فرهنگ مرسوم
عروضی، ارادی
مدح، عرفان، عشق، هزل
مدرن
اجتماعی، محاوره
100، سده 19م
حروفچینی، اجازه چاپ
فکر ارادی برای تهییج به مبارزه با ستم، تحمل هجران
آهنگین، عروضی
اجتماعی، رفع ستم
پسا مدرن
شهروندی، فکر خام
10 ، دهه 1380
شبکه جهانی وب، الکترونیک، نرم
فکر کتره ای خام برای بروز فردیت، زبانبازی
هجایی، فکرکتره ای
فردیت، غرایز، تنهایی
شعر فارسی در 4 نوع پیشاکلاسیک، کلاسیک، مدرن، پسامدرن بصورت موازی تا امروز ادامه دارند. یعنی انواع جدیدتر قدیمیها را منقرض نکرده اند. جستارهای فراوان روی شعر کلاسیک و مدرن /شعر نو پژوهشها، نقد ادبی، تاریخچه نویسی، آنتالوژی/ مجموعه گزینه های گروهی، کلیات چاپ شده. نقدهای اخوان در باره شعر نیما و براهنی، حقوقی، م بهارلو، شمس لنگرودی، کدکنی در باره شعر نو را می توان نام برد. ترجمه اشعار، سبکها، مکاتب ادبی غربی مانند سیدحسینی به گشایش دید بومی کمک کردند.
پیشاکلاسیک مربوط به جامعه شبانی، ایلیاتی، مراکز شهری، بصورت شفاهی، در باره طبیعت، دلدادگی، عواطف، تقدیر بود. در طول هزاره ها به ترانه های همراه موسیقی تکامل یافت. کلاسیک مربوط به جامعه ایستای شرقی است. آنرا کاتبان/ ناسخان با قلم، کاغذ، نسخه نویسی تولید می کردند. در سبکهای رئالیسم خراسانی از نوع رودکی، ناتورالیسم عراقی از نوع حافظ، سمبولیسم هندی از نوع بیدل- آثار تراز جهانی در بحور عروضی پیدا شدند.
مدرن مربوط به جامعه بیدار شده؛ همزمان با تلگراف، رسانه های صوتی تلفن و رادیو با مضمامین اجتماعی بود. حروفچینی و چاپ کمک به تولید انبوه آن کرد. نشریات روزانه، هفتگی، ماهانه این نوع شعر را عامه گستر کردند. اثر قلمی/ مدادی بر کاغذ بصورت مجموعه مرتب شده؛ به چاپخانه میرفت. کارگران آنرا حروفچینی کرده؛ پس از اجازه نشر بصورت کتاب چاپ میشد. در کتابفروشیها برای فروش قرار میگرفت. پسامدرن در جامعه مرتبط جهانی با ماهواره، تلفن همراه، رایانه های دیجیتال در اینترنت- شاعر را به شبکه مجازی وب وصل میکند.
در دهه 20 ش رهروان شعر کلاسیک به نکوهش و تمسخر انتشار شعر نو، زبان گشودند. ولی دیگر شعر کلاسیک قادر نبود با انتظارات نوین مردم باسواد شعری عرضه کند؛ یک یک آنها از دور گردون خارج شدند. باید گفت کسی که استعداد دریافت فرهنگ نوین را ندارد استعداد شعری هم ندارد. این گونه شاعران اگرچه با ریخت و پاشهای دولتی دمی به خمره زده؛ سیبیل خود را چرب کرده؛ ولی در خاموشی تاریک تاریخ ناپدید شدند.
شعر نو در تلاطم اجتماعی به رگبار خونین 28 مرداد رسید. بلسان اخوان زمستان ناجوانمردانه ای برای نیما، اخوان، شاملو، رحمانی، کارو، کسرایی، 10ها نام دیگر در رسید. آنها مجبور شدند بر شعر رک مشروطیت لایه استعاری، نمادی، جانشینی، تمثیل بکشند. دوستداران شعر بخوبی این هزوارش را تبدیل به نامهای مورد نظر شاعر میکردند. نمونه در دهه 40ش سلطانپور شعر را با فاعل شاه می نوشت؛ ولی برای چاپ شب را جانشین فاعل میکرد. خواننده شب را در شعر میخواند؛ آنرا شاه درک میکرد.
کدکنی، آزرم، کوش آبادی، اخوان، فروغ، شاملو شعر متعهد را دامن زدند. فروغ از ظلم و فقر؛ سعید از خشم و قهر؛ کسرایی از آرش کمانگیر قهرمان اسطوره، کاوه، بابک، مزدک نوشتند. در برابر فرهنگ کمپرادور رایج جبهه بندی شد. در این دهه اوج شعر مدرن بود. نخبه گرایی رایج با انسداد محیط دانشجویی درون منجر به کوچ عظیم دانشجویان بغرب شد- تا جاییکه در پایان دهه 40ش تعداد دانشجویان برونمرزی از درونمرزی بیشتر شد.
کتابهای شعر از سوراخ سوزن ساواک گاهی نگذشته؛ خمیر میشدند. با دهه 50 مبارزات قهرمانانه چریکی، شعر مدرن شکوفان شد. شاخه ای از آن به شعر تعرض گروید که همراهان بین الملی خود را در یونان، اسپانیا، شیلی، پرتغال، کوبا، فلسطین یافت. چهره های جهانی- شعر معترض نرودا، موسیقی تئودوراکیس، فیلمهای کستا گاوراس، بازی ایو مونتان- جوانان را بشور درآوردند. صدای شعر معترض ایران در ترجمه های کنفدراسیون دانشجویان در سطح جهان مطرح شد.
مساحی 110 جایزه نوبل بین 1901 تا 2013 نشان می دهد که شاعران و نویسندگان مردمی این افتخار را بدست آورده اند؛ نه نویسندگان خودشیفته حاشیه ای. این حکم بر اساس مطالعه آثار 106 ادیب، نظر کمیته سوئدی، مقالات روزنامه ای می باشد. کمیته در باره آنها گفت: هرتا مولر صاحب نوبل 2009 دورنمای ستمدیدگان را تصویر می کند. داریو فو صاحب نوبل 1997 غرور رنجبران را برملا می کند. شیمبورسکا صاحب نوبل 1996 ذرات واقعیت انسانی را نور افشانی می کند. رومن رولان صاحب نوبل 1915 عشق به حقیقت که انواع گوناگون انسانها را تصویر می کند.
در شبهای شعر، سپس انقلاب 57، بهار آزادی- دیوارهای ممیزی فروریخت؛ هزاران کتاب چاپ و پخش شدند. تا جاییکه سعید در برابر 20 هزار شنونده در دانشگاه تهران شعرش را خواند. انقلاب پردایم حکومت اقتصاد متمرکز قبلی را به مدل نامتمرکز پراشی تبدیل کرد. تاجاییکه در دهه 80 تعداد دانشجویان درونمرزی به 5 میلیون و اکثریت دختران رسید. شمار سدهای ساخت ایرانیان از 500 گذشته؛ مترو در 7 شهر ساخته شد. صرف درآمد نفت در داخل منجر به شهر سازی مدرن با برجهای مسکونی، آب، برق، گاز، جاده، تلفن، اینترنت شد. زنان در این میدان خود را بجلو انداختند. رسانه های دیجیتال و ماهواره ای جدید ارتباطات و شبکه های مجازی اجتماعی را جهانی کردند.
سنت تلفیق شعر متعهد با پیام اجتماعی دهه 40 و 50 در دهه 90 را می توان دید. خواندن شجریان شعر زبان آتش مشیری ادامه کاری ترانه های فرهاد دردهه 50 است. در دهه 40 عشق یکی از الویتهای شعر بود– چه عشق بخود در شاعران خودشیفته مانند نادرپور و هم مسلکانش، چه عشق بدیگری شامل معشوق و جامعه مانند شاعران تغزلی فروغ و مشیری، چه عشق به رنجبران مانند شاملو، اخوان، سلطانپور.
این نوع شعر مهرورز و مبارز فراگیری اقشار شعر دوست را وسعت داد. باید توجه داشت که ترانه های وجدانگیز عاشقانه مانند تصنیفهای ویگن، دلکش، شاپوری، نوری مانده در کاست از دهه 40 ش بر شعر دهه 80 تاثیر داشت. این ترانه ها در رسانه های رادیو، تلویزیون، فیلم دهه 40 نیز برشعر دهه 40 اثرگذار بودند.
البته بخش متعهد این موسیقی در دهه 50 با آمیختن شعر شاملو و نوآوری منفردزاده، فرهاد رشد جهشی به ذهن جوانان برای آمادگی انقلاب داد. نمونه های فراوان از طرف کانون موسیقی مترقی برونمرزی عرضه شد: میرزا، صمد، آفتابکاران جنگل با مطلع سراومد زمسون ..آنها بجز حالات تغزلی فردی، هیجانات روزانه اجتماعی، مسایل ملی را در شعر خود بسبک کلاسیک و مدرن ابراز می کردند. این سبک شعر /موسیقی پس از انقلاب با یار دبستانی باوج پذیرش جوانان رسید.
از دهه 50ش با قلع و قمع حقوق مدنی، وکلا، استادان، هنرمندان، شاعران معترض بخارج کشانده شدند. در داخل بخاطر سلطه فرهنگی جناحی تمامخواه شعر مدرن 2باره زمستانش آغاز شد. ولی دیگر مانند دهه 40 فرهنگ در دست نخبه گرایان نبوده؛ ترجمه و بحث در محافل مرکز و شهرستانها شعر را تکثرگرا، آماده تحول نوینی کرد. نیروهای مذهبی رها شده پس از جنگ به بازسازی میهن پرداختند. با افزایش درآمد نفت، قدرت گیری استانی، نتایج جنگ در آمیزش اقوام- جامعه متحول شد. اصولا جنگ عامل مهمی در انکشاف جامعه و آمیزش اقوام مختلف است.
شرایط نوین شعر را از تمرکز دهه 50 خارج کرده؛ شعر تکثرگرا و تجربه گر را دامن زد. آغاز سده 21م با گذار از فرهنگ کاغذی به نرم شعر را همه گیر کرد. اکنون تا 12 هزار شاعر با آثار مکتوب و 70 هزار شاعر با آثار الکترونیک بفارسی شعر می گویند. مجموعه شعرشان را در کتب نرم پی دی اف روی سرورهای جهانی میگذارند تا دوستداران این کتب نرم را پایین گذاری کنند. بجای مجلات در جدال یا بایگانی ممیزی- پایگاههای ادبی، شعری، سیاسی راه اندازی شدند.
گاهی فیلتر این سایتها را میبندد تا طالبان درونمرزی نتوانند آنرا بارگذاری کنند. فیلتر وبلاگها مانند مهر و موم در ورود یک نشریه است. با پست یک جمله حاوی "مصادیق مجرمانه" وبلاگ را، بدون دادگاه یا حتی توضیح به صاحب وبلاگ، مسدود می کنند. تلاش فرهنگی چندساله وبلاگ را تاریک می کنند. ولی فیلترشکنها و سرورهای آیینه از پس فیلتر بر می آیند. نیروها برای آزادی اینترنت راههایی برای باز کردن سایت و خواندن مطالب در دسترس طالبان قرار می دهند.
در دهه 80 گذار از واسطه mediumکاغذی به الکترونیک گسترده شد. با رشد کهکشانی تعداد شاعران هم چاپ و هم پخش کتاب از کاغذ و پیک/ چاپار به الکترونیک گذار کرد. این آثار نرم بصورت استاندارد پی دی اف با تصاویر رنگی جی پگ، کلیپ پویا، فلش درآمدند. آنها را میتوان در وبلاگ، سایت ادبی، یوتیوب، آیفن، فیسبوک با 800 میلیون کاربر قرار داد. 2 بیلیون کاربر اینترنتی در جهان به این آثار دسترس دارند. با این فن آوری سانسور با کنترل محتوای کتاب کاغذی، دور زده می شود.
ولی گاهی دولت با فیلتر سایتها دست کاربران را از آن کوتاه میکند. کاربران هم برای دور زدن این نوع کنترل، فیلترشکن در رایانه خود نصب میکنند. وبلاگ کتابچه الکترونیک است که روی سرور دور، وصل به شبکه جهانی اینترنت قرار دارد. صاحب وبلاگ، شاعر، نقاش، موسیقیدان، منقد، روزنامه نگار هر روز، هفته، ماه صفحه ای در این دفترچه مینویسد. از دروبین رایانه جیبی یا تلفن همراه عکس/ متن را به وبلاگ خود میتواند بالاگذاری کند. مراجعان به وبلاگ هم میتوانند عقاید خود را در بخش نظرات درج کنند. تا هم شاعر و هم خوانندگان دیگر با آنها ارتباط گیرند.
با نضج شعر پسامدرن آینده شعر فارسی به افق ادبیات جهانی نزدیک خواهد شد. این نوع شعر نثری، الکترونیک، چند ژانری، چندصدایی، چندزبانی خود را بشاعران دیگر ملل خواهد رساند. آنها در همایشهای جهانی مجازی پالتاک شرکت میکنند. صدای آنها با تصویر در دور کره زمین در گردش بوده؛ بروی رایانه های وصل به اینترنت پایین گذاری خواهد شد. کتابهای شعر روی قرص فشرده، دی وی دی، حافظه گیگا بایتی فلاش درایو انگشتی قرار خواهد گرفت. ترجمه گر نرمافزاری برخط متن را از یک زبان به زبانهای دیگر ترجمه می کند.
روشن است که خوانندگان شعر پسامدرن تکثرگرا گروههای کوچک اند؛ در سطح حلقه ها و دایره های کم شعاع بدور این نوع شاعران. از اینرو قطبهای شعری دهه 40 که کمتر از تعداد انگشتان 2 دست بودند؛ در دهه 80 ناپدید شده، کهکشانی از شاعران در زبان فارسی پدید آمده. شاید خویی، س بهبهانی، کدکنی، آزرم در تبعید از پیگیرترین رهروان شعر متعهد دهه 40 در دهه 90 باشند.
در هرم جنبش ادبی یک شاعر در راس و بقیه شاعران همعصر یا بعدی بین راس و قاعده قرار می گیرند. مکتب و سبک در قاعده در برگیرنده طرز، طریقه، شیوه بیان خصایل ادبی فردی شاعران بسیار اند. این واژه ها در این هرم از خصوصیات فردی یک شاعر تا مشترکات در شاعران دیگر قرار می گیرند. مکتب ماهیان ساردین حرکت و بردار ویژه گروهی داشته؛ ولی شنای کوسه منفرد خصیصه های فردی خود را دارد.
در آثار هنری مدرن پس از عصر روشنگری صفات سوژه مشخص همیشه واقعی اند. هنرمند از روی مدل واقعی نقاشی میکند؛ نمونه دکتر فوشه تابلوی وان گوگ. در ادبیات، حجاریها، نقاشیها، مینیاتورها، قالیهای ایران سوژه نوعی یعنی انتزاع زن، مرد، آهو - نه فلان فرد یا جانور مشخص- می باشد. این انتزاع در کاشیکاری کاملا از واقعیت به اشکال هندسی می گراید. حجاریهای تخت جمشید، نقاشیهای کاخهای قاجار، مینیاتورهای چند سده گذشته- انسانهای نوعی را نشان می دهند. در غزل حافظ زن یک موجود تجریدی است؛ نه شاخه نبات، همسر واقعی حافظ.
پس در شعر زبان، آرایه های ادبی، قواعد دستوری، ابداعات، تخیلات بیان می شوند. در شاعران کتره ای دهه 20 ش ببعد هنجارشکنی شعرشان معلق در فضا بود. آنها روی زبانبازی تاکید کرده؛ زبانی منتزع/ مجرد از واقعیت مشخص بکار می بردند. بیان نیما در باره یوش مشخص است؛ ولی شعر حاشیه کلماتش به جغرافیای مشخص وصل نیستند.
نمادگرایان بویژه در فرانسه، بدون تعابیر فرویدی، اسلاف سبک بیان مجرد مدرنیستهایند. سنت بسیار قدیمی و رایج روضه خوانی هم نوعی تجرید عاطفی رویدادهای تاریخی است. شاید آرکه تیپ یونگ یعنی یک الگوی رفتاری باستانی در ناخودآگاه گروهی انسانها را بتوان در عرفان فلات بررسی کرد. زیرا معصومان در بهشت عاقبت بخیرند؛ نیازی به ناله اخلاف ندارند.
ﻣﻨﺎﺑﻊ. 2013/11/27
http://www.mojri3.blogfa.com/post-142.aspx سخنوری- بیژن باران
http://www.nobelprize.org/nobel_prizes/literature/laureates/