نامت را می نویسم
در شناسنامه ی کودکانی
به دنیا آمده به دامن فردا
نامت را می نویسم
بر دیوار خانه های رو به آفتاب
نامت را می نویسم
بر شبکوچه های بیدار رویا
که نامت
خورشید شادی و شور
که راهت
منزل ماه و خانه ی نور.
فرزند آفتاب،
چوپان چراغ و چراگاه آرزو
با غبان باغ های خرم خوشبو
شهریار دشت های پر آهوان پارس
گندمزاران خوشرنگ پرشیا
بهشت پر ار دی بهشت پاسارگاد
شعله شعله شقایق شوش.
شهریار هفت ستاره
هفتاد آسمان.
با کلماتی از بلور مدارا
باران آشتی
بلوغ آزادی
کلماتی از بوسه، نسیم، تبسم.
شهریار بی تسمه، بی تازیانه
شهریار بی ترس،بی هراس
شهریار ترانه های همه عاشقانه
نامت را می نویسم
با کلماتی از جنس رویا، راز
تا کودکان هر کوچه بخوانند
با دهانی پر از بهار
تا دوبار ه هی هی، کبوتر
برخیزد از این بام های رفته بر باد
رفته از یاد
رفته به غارت.
تا بشکند طلسم نفرت و نفرین
بر رف رف سردابه های این پیر جادو
تا بگریزد و نماند این دیو دروغ گجسته
تا به سرآید شبان شیون و شحنه
تا بیاید ،بتابد
خورشید خوب خجسته.
نامت را می نویسم
نامت را می نویسم
شهریار کوچک کودکان بزرگ من:
کوروش!
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد