logo





نیش ها و نوش ها - بخش پنجم

(نگاهی به مقالات شمس)

يکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۲ - ۲۰ اکتبر ۲۰۱۳

محمد بینش (م ــ زیبا روز )

bineshe-zibarou1-s.jpg
البته از وجود اختلاف رای میان مولانا و شمس درباره بایزید نباید شگفت زده شد در دیدگاه دیگر بزرگان عرفان و تصوف نیز چنین اختلافاتی خود را نشان می دهد .

اصولا در فلسفه و مقولات هنری و عرفانی همیشه پای تاویلات در میان است ؛ روشن است که نمی توان از همگان انتظار هم صدایی داشت . اصل آن ست که رای ها در باب بایزید از یک خانواده اند؛ یعنی اکثریت قریب به اتفاق ِ عارفان بزرگ قرون گذشته،بایزید بسطامی را عارفی والامقام دانسته ، " سبحانی" گفتن وی را به غلبۀ عشق خدایی برجسم وجانش تعبیر می کردند و بر وی می بخشودند .

حتی جنید که از نام آوران "اهل صحو" {هشیاری} بشمار می رفت مقام بلند وی را در میان عارفان مانند مقام جبرئیل میان فرشتگان می دید . (1)

روزبهان بقلی شیرازی صاحب "شرح شطحیات" هم سخن بایزید را "حال"ِ استغراق ِ وی در "مقام الهی" دیده،وی را از دعوی خدایی کردن مبرّی می داند :

{ ابوموسی گوید که : "ابایزید از مؤذن ، الله اکبر بشنید،گفت : من بزرگوارترم" در الوهیّت [ مقام الهی] مستغرق بود، در ربوبیت [خداوندی] ابویزید نبود} (2)

واما دلیل این که چرا شمس تبریزی از میان آن همه "شطاحان" راست بر گردن بایزید و حلاج انگشت نهاده، شاید به این دلیل باشد ،که ظاهرا این هر دوان در آن نوع از "صفات جلالی" ِ حق قدم نهاده اند که آدمی را از ورود به آنها ممنوع ساخته اند . در حدیثی به نقل از ابوهریره آمده است :

" الکبریاءُ ردائی و العظَمتهُ اِزاری فَمَن نازَعنی فیهما القیتُهُ فی النار" { کبریا (والامقامی) بالاپوش من است و بزرگی، اِزار من (لُنگ ِ من). هر که در این دو (صفت) بامن به جدال برخیزد ،در دوزخش می اندازم} (3)

شمس که بقول خویش با عوام کاری ندارد و انگشت بر رگ بزرگان می نهد ، با اشاره به این دو شهرۀ افق ِعرفان می خواهد تاکید کند که سخنانی این چنین مخاطره آمیز ، برازندۀ عارفانی ست که به نهایت سلوک رسیده اسیر احوال خویش نمانده باشند ؛ تا سالکان با اطمینان خاطر و جمعیت دل پا بر جای پاشان گذارند .
اما مولوی بایزید را عاشقی تصویر می کند که بوی خوش دهانش به سبب همان عشق و شیدایی، گند ِ همه گونه کفرگویی را پوشانده است :

هرچه گوید مرد عاشق بوی عشق

از دهانش می جهد در کوی عشق

گر بگوید فقه، فقر آید همه

بوی فقر آید از آن خوش دمدمه

ور بگوید کفر ،دارد بوی دین

ور به شک گوید، شکش گردد یقین 1/2880
ادامه دارد

http://zibarooz.blogfa.com/post-49.aspx
_________________________

زیرنویس

1) هجویری،ابوالحسن ــ کشف المحجوب، به تصحیح وـ ژوکوفسکی، ص 132
این کتاب نخستین نوشتار ادب صوفیه به زبان پارسی ست که در قرن پنجم
هجری تالیف شده است .پیش از آن آثار منثور ادب صوفیه به زبان عربی بود
2) روزبهان بقلی شیرازی ــ شرح شطحیّات ، به تصحیح هنری کربین،ص101
3) رازی ، نجم الدین ــ مرموزات اسدی ، به تصحیح دکتر شفیعی کدکنی، ص 88 

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد