وقتی آزادی
همه چیز را گوش میکنی
آهنگ را
صدای ماشین را
و هاپ هاپ سگ را
و احساس میکنی
دیگر تو نیستی
کسی هستی
ذره ذره ات را
آزادی ساز میکند
و میرقصی
و درد را
... فراموش میکنی
اینان را
! نگاه کن
به آزادی زنده اند
چون آزادی
حرفشان را می شنود
چون آزادی
رسیدن به مقصدشان را
کوتاه می کند
اگر آزادی نبود
درهای این جهان
بسته بود
پروانه هم
از این درها
.به تو نمی آمد
خوش بحالشان
آزادی دارند
من و تو
که نداریم
دست بسته ایم
غم گرفته ایم
بسته ایم
مثل پرنده هستیم
که صاحبش
... دانه برایش نریخته است
چه میکشی
!ای دل
!چه میکشی
وقتی آزادی نیست
دلمان را
به چه خوش کنیم؟
فصلها
می آیند و می روند
و فکر می کنیم
بهار دیگر
از آن ماست
آزادی
پنهانست
پشت پرچین ها
پشت گندمزارها
پشت خیابانها
برای آبی ی خوش سیما
می توان جنگید
! نمی دانم
اگر
در حیاط را می گشودیم
و ترس
از خانه ها و کوچه ها و خیابانهای ما
بیرون می رفت؟
به آزادی زنده اند
به آزادی می میرند
زنده ایم
به حقارت
زنده بودن
قطره قطره
زندگی می کنیم
چون در دل هایمان
! نقشی از آزادی نیست
23 08 2013
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
