logo





لمپنیسم در سینمای ایران

پنجشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۳

مجید صدقی

majid-sedghi.jpg
majidsedghi@yahoo.com
سینمای امروز جمهوری اسلامی ایران به دوران ترویج فرهنگ لمپنیسم درسینمای گذشته ی ایران بازمی گردد. به سالهایی که رقص و آواز و داستان های پیش پا افتاده جزو ملزومات فیلم های فارسی بود . امروز گرچه سینمای اسلامی ایران رقص و آواز ندارد ولی راهی که می رود بی شباهت به سینمای دیروز ایران که به نوعی لمپنیسم را رواج می داد نیست .
چندی پیش از طریق یکی ازده ها سایت ایرانی که ( لابد از سرخیرخواهی برای هموطنان عزیز دور از وطن !) امکان دیدن فیلمهای جدید ایرانی را فراهم می کنند به تماشای یکی ا ز این شاهکارهای سینمای امروز ایران به نام ( رسوایی ) ساخته ی جناب آقای مسعود ده نمکی نشستم وباورکنید تا مدتها مبهوت ماندم که آنچه دیدم از سینمای امروز ایران بود یا سینمای دیروز. فیلم یک نسخه ی اسلامیزه شده از فیلمهایی چون ( رقاصه ) ( بدنام ) ( خاطرخواه ) و فیلمهایی از این ردیف است با این تفاوت که دراین فیلم فروزان قبل از انقلاب جای خودا به النازشاکردوست بعد از انقلاب داده اما نگران نباشید لوندی های فروزان در قالب شاکردوست همچنان سرجای خودش است ! به علاوه نحوه حرف زدن شاکردوست یک نسخه کامل از نحوه ی مکالمه فروزان در اکثرفیلمهایش که نقش زنان بدنام را بازی می کرداست .
در مورد بازیگرانی مانند ناصرملک مطیعی که معمولا نماینده ی مردان خوب و پاکدامن در سینمای ایران بودند دراین فیلم همه این خوبی ها دریک آخوند محله پیشنماز مسجد جمع شده که نقش آن را اکبرعبدی ( بازیگرجیره خوارجمهوری اسلامی ) بازی می کند. الناز خانم نیز که به اصطلاح بدنام محله است وهمواره یک روسری قرمز برسر و یک حفت کفش قرمزپاشنه بلند مریلین مونروئی ! به پا دارد تلاش می کند آخوند محله را با ترفند های گوناگون رسوای عام کند که هرچند برای مدتی در این کار موفق می شود ولی درنهایت درنقشه خود شکست می خورد.
پس از استقرار جمهوری اسلامی انتقاد ار سینمای پیش از انقلاب از جمله مواردی بود که از سوی سران حکومت و نیز کسانی که به عنوان مدیران امورسینمایی کشور برسینمای ایران نطارت داشتند بیان می شد. آنان عدم نگرش درست سینماگران قبل از انقلاب نسبت به موضوع های اجتماعی وسیاسی آن سالها را بزرگ ترین دلیل بربی ارزش بودن سینمای قبل از انقلاب می خواندند.
با این همه انتقادهای تند و تیزی که از سوی مسئولان امورسینمایی مطرح می شد انتظارمی رفت سینمای جدید ایران فرمول های قدیمی را کناری گذاشته و فرمول های تازه تری ارائه دهد اما در عمل موفق نشد از فرمول های قدیمی فاصله بگیرد. و فقط به لحاظ تکنیکی در فیلمها تغییراتی داده شد . تکنسین های جوان و مستعدی وارد سینما شدند وبه ویژه صدابرداری و صدا گذاری در فیلم ها با تلاش علاقمندان وارد مرجله جدیدی شد. با این حال سینمای ایران بیش از گذشته گرفتار بایدها و نبایدهایی بود که که توسط مسئولان به سینما گران دیکته می شد.از طرفی تعویض های مکرر مسئولان باعث شد تا فیلمسازان و تهیه کنندگانی که مجوز ساخت فیلم گرفته بود با سلیقه های متفوت مسئولان جدید دچار سردرگمی شوند. در طی این سالها بجز تلاش هایی که از سوی برخی فیلمسازان برای ساخت فیلمهای ارزشمند صورت گرفت عملا کارمثبتی انحام نشد و همین فیلمسازان نیز با سختی های بسیار موفق به ساخت فیلمهای خود شدند ضمن آن که همواره نیز مجبوربودند به نوعی با مسئولان دولتی کشور سازش کنند .
در چندسال اخیر که بحث عدم فروش فیلمهای ایرانی به یکی از موضوع های مهم سینمای ایران تبدیل شده گرایش تهییه کنندگان و فیلمسازان برای بکارگیری همان فرمول های قدیمی شدت بیشتری گرفته است و بهانه شان نیز جلب بیشتر تماشاگران برای دیدن فیلمهای ایرانی است . امروز ساخت فیلمهایی با موضوع های پیش پا افتاده و بازاری که بانیان سینمای پس از انقلاب ایران آن را تنها متنسب به سینمای پیش از انقلاب می دانستند درسینمای امروز ایران به شکل یک اپیدمی در آمده است . و بیش از هردوره سینمای ایران را درسراشیبی سقوط قرار داده است .


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد