تهران امروز بر دریایی از آب شناور است و از بستر حادثهزای این دریاچههای زیر زمینی هر روز حادثههای هولناکی گزارش می گردد که حیات شهروندان تهرانی را تهدید مینماید. ولی با این همه کمبود آب شرب سالم و بهداشتی نیز مُعضلی عمومی و همگانی به شمار میآید. چنانکه ناتوانی رژیم در خصوص برآوردن مطالبات مردم، در این پهنه نیز آشکار میگردد. در نتیجه بانک جهانی چنین گسترهای را میدانی مناسب برای جولان خویش یافته است. تجربهای که هر چند بانک جهانی ناکارآمدیاش را در دههی هفتاد بر گسترهای از حمل و نقل شهری به اجرا نهاده بود، ولی همچنان در دههی هشتاد حریصانه به سراغ آب و فاضلاب شهری شتافت. چنانکه از سال ۱۳۸۴ وامهای این بانک مدیران فاسد و نالایق آب و فاضلاب کشور را نیز به تمکین از دستورالعملهای خود واداشت. | |
بهرهمندی شهرهای ایران از سیستم فاضلاب شهری هنوز به یک افسانه شباهت دارد. همچنان که در شهر تهران به آشکارا آبهای سطحی به همراه بخش وسیعی از فاضلاب کارگاهها، کارخانهها و اماکن مسکونی و تجاری به جویهایی هدایت میشوند که پس از گشت و گذارهای بیست و پنج کیلومتری در نهایت از کشتزارهای ورامین و شهر ری سر در میآورند. البته شیب مناسب گسترهی شهری تهران که از شمال کوهستانی به جنوب هموار و مسطح راه میجوید تسهیلگر خوبی در این خصوص به شمار میآید.
بنا به سنتی عمومی جویهایی که بر بسترِ سیمانیِ آن فاضلاب شهری تهران جریان دارد، پوشیده نیستند و به راحتی در دیدرَس آفتاب و فضای عمومی قرار میگیرند. موضوعی که نمیتوان جوانب آسیبزای آن را در زندگی شهری نادیده انگاشت. چنانکه دیگر در تهران هر آدم سهلانگاری نیز میفهمد که صیفیجات و سبزیهای مزارع شهر ری آلودهاند. چون هر چند واقعیتها غیر این باشد ولی مردم بنا به دیدهها و شنیدههای خود پذیرفتهاند که باغهای مذکور آشکارا با پساب و فاضلاب تهران آبیاری میشوند. فاضلابی که خود را از بلندای تجریش به روستاهای شهر ری و ورامین میرساند تا به ظاهر تشنگی و عطش کشتزارهای این روستاها را پاسخ گوید. از همین روست که در نگاه شهروندان تهرانی بر خلاف صیفیجات شهرری، میوه و سبزی شهریار ارج و قرب مییابد.
همچنین بخش وسیعی از زبالههای تر و خشک نیز ناآگاهانه و بدون هیچ قُبحی از سوی نیروهای خدماتی شهرداری ضمن همنوایی با کارگزاران ولانگار حکومت به درون همین نهرهای شهری ریخته میشوند. گویا در چنین فرآیندی همگی در پیوند با هم بنا دارند که فاضلاب در مسیر خود زبالهها را نیز از دل شهر برُوبد و به زمینهای حاشیهی شهر واگذارد. هم اکنون بر بستر کانیوها و جویهای شهری همراه با زاد و ولد پشه، مگس و سوسک، در فضایی از بیسامانی کلنیهای موش هم سامان میپذیرند. چنانکه موشها ضمن زیستن و زندگیِ روزانه با شهروندان تهرانی جریان اجتماعی شدن را نیز به راحتی آموختهاند! کلنیهای موش نه تنها شکستگیهای حاشیهی سیمانی جویها را مکان امنی برای زیستن و زاد و ولد مییابند بلکه برای ادامهی حیات خویش تنهی پوسیدهی درختان را نیز هدف گرفتهاند.
از سویی دیگر بخش ویژهای از پساب و فاضلاب اماکن مسکونی و تجاری تهران بنا به شگردی سنتی در چاههایی ذخیره میگردند که آنها را در لایههای تحتانی زمین زیرِ بنای ساختمانها جانمایی نمودهاند. چنانکه احداث چاه فاضلاب در تهران پدیدهای کهنه و قدیمی به شمار نمیآید همچنان که از حفر آن به منظور راهکار مناسبی در هدایت فاضلاب برجها و ساختمانهای مدرن و امروزی نیز سود میجویند. در همین راستا در مناطق جنوبی شهر به طور مداوم چاهها به دلیل فرسایش، کهنگی و نزدیکی به هم فرومیریزند و ساختمانهایی را به همراه ساکنان آن در خود میبلعند. شهرداری تهران هم از آغاز دههی پنجاه به منظور پیشگیری از انباشتِ آب و فاضلاب در لایههای تحتانی مناطق مسکونی و تجاری، همچنان حفرِ چاههایی را پی میگیرد تا آبهای زیر- سطحی تهران بنا ضرورتهای ایمنی تخلیه گردند. ضمن آنکه از همین آبها جهت آبیاری فضای سبز بوستانها و شست و شوی جویهای آلودهی خیابانها و معابر نیز استفاده میبرند.
تهران امروز بر دریایی از آب شناور است و از بستر حادثهزای این دریاچههای زیر زمینی هر روز حادثههای هولناکی گزارش می گردد که حیات شهروندان تهرانی را تهدید مینماید. ولی با این همه کمبود آب شرب سالم و بهداشتی نیز مُعضلی عمومی و همگانی به شمار میآید. چنانکه ناتوانی رژیم در خصوص برآوردن مطالبات مردم، در این پهنه نیز آشکار میگردد. در نتیجه بانک جهانی چنین گسترهای را میدانی مناسب برای جولان خویش یافته است. تجربهای که هر چند بانک جهانی ناکارآمدیاش را در دههی هفتاد بر گسترهای از حمل و نقل شهری به اجرا نهاده بود، ولی همچنان در دههی هشتاد حریصانه به سراغ آب و فاضلاب شهری شتافت. چنانکه از سال ۱۳۸۴ وامهای این بانک مدیران فاسد و نالایق آب و فاضلاب کشور را نیز به تمکین از دستورالعملهای خود واداشت.
در نتیجه مدیران تحمیلی و غیرمردمی شهرهای رشت، انزلی، ساری، تهران، شیراز، اهواز و ... همه جلوی باجهی این بانک صف بستند تا با نسخهای از بیگانه، بیش از همه رفع مشکل شخصی خود را بخواهند. چنانکه وامهای دریافتی در رانتهای دولتی دست به دست گشت و سرآخر محو گردید و فقط از آنها قسطهایی باقی ماند که همچنان میبایست از جیب خودِ مردم پرداخت میشد. همچنان که هم اینک از ۶۷۹ میلیون دلار بدهی به بانک جهانی صحبت میشود که سررسید بیش از شش قسط آن به ارزش بیش از ۷۹ میلیون دلار به پایان رسیده است.
در همین راستا مدیران آب و فاضلاب تهران گر چه به دروغ اعلام مینمایند که چهل در صد فاضلاب شهری تهران را به انجام رساندهاند، اما درهمان گسترهی کاری که بر سامانبخشی نهایی فاضلاب تأکید میگردد، ترمیم و بازسازی جویها و کانیوهای روباز سنتی نیز جهت هدایت آبهای سطحی و زبالههای بین راهی در کوی و برزن ادامه دارد. حتا هم اینک شهروندانی که در تهران از امکانات فاضلاب شهری سود میجویند از کیفیت بسیار نازل آن گله دارند چون گازهای آلوده و بوی لجن لولهها به داخل اماکن مسکونی و تجاری سرریز میکند. در عین حال بنا به برنامههای غیر اصولی و راهکارهای غیر کارشناسی ادارههای آب و فاضلاب جمعآوری بخش وسیعی از پسابها و آبهای سطحی را نادیده انگاشتهاند. در نتیجه شهرداریها با راهاندازی و افتتاح مداوم نهرهای روبازِ فاضلاب، به ظاهر به جبران کاستیهای پیشآمده اقدام میورزند. در همین فرآیند همچنان که مشاهده میشود با مدیریت تفرقهآمیز، چند پارچه و غیر منسجم شهری کاستیهای شهر نیز فزونی میگیرد چنانکه تنشهای بین ادارات درون حکومت هم به سهم خویش بر پیچیدگی اوضاع میافزاید.
در شهرهای رشت و انزلی نیز چه بسا به هنگام بارندگی فاضلابهای شهری جهتی عکس میگیرند و از خانههای مردم سر بر میآورند. پروژههای رشت و انزلی را که مسؤولان غیر مسؤول شهر، آنها را در سال ۸۹ پایان یافته اعلام نمودند بیش از ۲۳۷ میلیون دلار وام از بانک جهانی روی دست مردم گذاشت. وامهایی که با نظارت ناظران بانک جهانی به جای هزینهکرد عملیاتی به طور مستقیم از جیبهای شخصی کارگزاران دولتی سر درآورد. اما با این همه واقعیتها را جایی دیگر هم میتوان نشان یافت. چون فاضلاب شهرهای رشت و انزلی همچنان بنا به شگردی سنتی به درون رودخانهها، مرداب و دریا ریخته میشوند.
متأسفانه در ایران اسلامی از مشارکت بانک جهانی به منظور پیشبرد پروژههای شهری، هیج اتفاق خوشآیندی مشاهده نمیگردد. همچنان که بنا به گفتههای مسؤولان آب و فاضلاب تهران، هم اینک سی در صد آب شرب تهران به دلیل پوسیدگی لولههای زیرزمینی هرز میرود. پیداست با همین پوسیدگیها نمیتوان آب آشامیدنی سالمی را برای شهروندان تهرانی انتظار داشت. چنانکه در این آلودگیهای زیرزمینی به طبع چاههای سنتی فاضلاب تهران بزرگترین نقش را به اجرا میگذارند.
همچنین در سال ۲۰۰۲ میلادی ضمن نشست ژوهانسبورگ از سوی همهی کشورهای شرکت کننده از جمله ایران پیماننامهای به تصویب رسید که در این پیماننامه به صراحت آوردهاند که: بیش از ۲/۵ میلیارد نفر از ساکنان کرهی زمین از امکانات فاضلاب بهداشتی بهرهای ندارند و حدود ا/۲ میلیارد نفر نیز از آب سالم سود نمیجویند. در نتیجه کلیهی دولتها موظف شدهاند که تا سال ۲۰۱۵ میلادی این آمارها را در سطح کشور خویش به نصف کاهش دهند. جمعیتی که در ایران به تقریب گسترهای از جمعیت کلیهی شهرهای کشور را در بر میگیرد. ولی متأسفانه دولت ایران بنا به سنتی دیرینه در همهی مجامع بینالمللی پای اسنادی امضا میگذارد که هیچوقت خود را به برآوردن مفاد آن مُلزم نمیبیند.
از سویی دیگر بنا به رویکردهای غیرمردمی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، همنواییهای فراوانی آنان را به بانک جهانی مرتبط مینماید. چون آنان تنها به انگیزهی پیشبرد پروژههای شهری سراغ بانک جهانی را نمیگیرند بلکه بوی خوشآیند دلارهای بانک، هر آرزومندی را به وجد میآورد. مدیران بانک جهانی نیز به خوبی دریافتهاند که حضور سوداگرانه و موفقیتآمیز آنان در ایران تنها به رژیم و نظامی وابسته است که از جایگاه مردمی سود نمیجوید./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد