logo





خاتمی رفت إ اکنون چه بايد کرد؟

جمعه ۷ فروردين ۱۳۸۸ - ۲۷ مارس ۲۰۰۹

عیسی صفا

issa-safa.jpg
در ميان بهت و حيرت همگانی، خاتمی با نامه ای گنگ و مبهم با شاه بيت „ اخلاق“ ميدان مبارزه انتخابات رياست جمهوری را ترک کرد. موصوع تعهد اخلاقی وی چه کسانی هستند؟ انبوه طرفداران وی که خواهان ماندن خاتمی در صحنه بودند؟ يا از ما بهتران؟ همه گزارشات از سفرهای استانی ايشان بيانگر استقبال گسترده مردم از وی بود. شرط اخلاق پايبندی به مردم و.هزاران جوانی بود که با شور وشوق ستادهای ۸۸ را برافراشته بودند. برخی از جريانات مانند محمع روحانيون مبارز با آگاهی به اين که با کلی بافيهای اخلاقی نمی توان افکار عمومی را فريفت، قول داده اند تا در آينده ای نا معلوم „ رمز و راز „ اين انصراف را باز کنند. چرا خاتمی که حتما به اين „ رمز و راز“ آگاه بود در نامه انصراف خود هيچ اشاره ای به آنها نکرده است؟ آيا مردم نامحرم هستند؟ آری إ مردم برای خاتمی نامحرم هستند. با ورود مير حسين موسوی که احتمالا با پيامک بيت رهبری قدم رنجه کرده است، خاتمی برای پيروزی می بايست بيشتر به مردم تکيه می کردو آنها را به قضاوب فرا می حواند. خاتمی از استقبال مردم از يک طرف و بر انگيختن خشم ولی مطلقه فقيه از طرف ديگر هراسيد. خاتمی از پيروزی ترسيد نه از شکست إاخلاق مورد اشاره وی چيزی بيش ازدلگيری از عهد شکني“ بالابی ها“ نيست.
عقب نشينی عيرمترقبه خاتمی آرايش نيروهای سياسی را در انتخابات دسخوش وگرگونی عميق کرده است. نيروهای اصلاح طلب „ آچمز „ شده اند. ارتجاع حاکم حد اقل موقتا از کابوس دوم خرداد ديگری رها شده است و از زبان جنتی هشدار می دهد که هر کانديدای ديگری به جز „ بيت رهبری“ به عنوان براندای نرم تلقی خواهد شد. جريانات عمده اصلاح طلبان مانند حبهه مشارکت اسلامی، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، محمع روحانيون مبارز وعده تعيين سياست جديد انتخاباتی را در روزهای آينده داده اند. برای اضلاح طلبان پر کردن خلاء کناره گيری خاتمی امری دشوار خواهد. واقعيت اين است که جريانهای عمده اصلاح طلب به بازنگری عمييق و همه جانبه در سياستهای خود نياز فوری دارند.اگر قرار است اصلاح طلبان پرکنده از آزمون انتخابات پرواز نکنند ضروری است تا در سه عرصه عمده به شرح زير تغيير مشی دهند:
۱ـ کنار گذاشتن ناپيگيری در مبارزه با ارتخاع حاکم.رژيم ولايب مطلقه فقيه مرکز اعمال ديکتاتوری عليه جامعه ماست و بدون برچيدن بساط آنها نمی توا ن مردم سالاری را در کشور حاکم کرد. نمونه برحسته مماشات با ديکتاتوری دولت خاتمی بود که عليرغم حمايت انبوه مردمی بر خلاف اصل بسيج مردم، سياست مهلک „ چانه زنی „ در بالا را در پيش گرفت. سياسبی که به ارتجاع فرضت داد تا بر سراسيمگی آغازين خود غلبه کرده و به ضد حمله بپردازد.
۲ـ محتوای برنامه اقتصادی اصلاح طلبان نه تنها تفاوت چشمگيری را با ارتجاع باز تاب نمی دهد، بلکه با تاکيد بر سياستهای نئو ليبرالی و تاييد سياستهای صندوق بين المللی پول و بانک حهانی، مواضع مشترکی با ذوب شدگان در ولايت فقيه را نشان می دهد. مضون و معيار ترقی خواهی در دوران جهانی شدن سرمايه داری نئوليبرال مقابله و مبارزه باآن است. بدون چنين مبارزه ای،هيچ جنبشی از پايگاه محکم مردمی بر خوردار نخواهد بود. تلاش امپرياليسم جهانی به سرکردگی آمريکا برای تسلط بر ميهن ما واقعيتی انکار ناپذيراست. درمبارزه عليه اين سلطه گری نمی توان قناعت پيشه کرد. بدون درگير شدن در مبارزه عليه امپرياليسم جهانی، هويت ملی اصلاح طلبان زير علامت سئوال خواهد رفت.
۳ـ اصلاح طلبان بايد مرز „ خودی و غيرخودی „ را در مبارزه جدی عليه ارتحاع در نوردند و فارغ از خط قرمزهايی که ارتجاع برای آنها کشيده است با اپوزسيون مترقی نظير حزب توده ايران، سازمان فداييان اکثريت، اتحاد فداييان خلق، حريانات ملی ـ مذهبی و..... وارد اتحاد و مبارزه مشترک عليه ارتحاع شوند. اين تنها پاسخ علمی به چه بايد کرد در شرايط دشوار کنونی است. تجربه ارزشمندی در زمينه اتحاد، با حرکت „ مطالبه محور „ در داخل و خارج از کشور شروع شده است که بايد با تمام قوا مورد حمايت قرار گيرد.
۲۶ـ ۳ـ ۲۰۰۹

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد