نوروز که سبز رنگ و سرخ است و سفيد
باز آمده با جامه ی رنگين اميد
اين جشن طبيعت است، مِی نوش و برقص
جزيی ز طبيعتيم ما، بی ترديد
* * *
نوروز چو با نور و نسيم آميزد
سرمایِ سيه، به کویِ شب بگريزد
خورشيد به شادباشِ اين پيروزی
ذراتِ طلا به روی دنيا ريزد
* * *
پايايی مرگ، نيست از يکدم بيش
آنگاه شُکوهِ نو شدن آيد پيش
در رُستن گل، تأملی کن به بهار
بنگرکه چگونه زايد از مرده ی خويش !
* * *
آبی چو بَد است، آسمان را چکنم ؟
رنگينیِ اين باغ جوان را چکنم ؟
گر رنگِ نشاط آور و گر نغمه بَد است
اين مرغکِ زردِ نغمه خوان را چکنم ؟!
* * *
پرسش ز بهين عزيزِ هر انسان بود
بگزيدن و انتخاب، بس آسان بود
گفتم که عزيزتر ز جان چيزی نيست
اما نگهم . . . به نقشه ی ايران بود !
* * *
شادم که همه سوی جهان را ديدم
از گلبن هر باغ، گلی را چيدم
آنگه که سخن ز انتخاب آمد پيش
ايران به شکل گربه را بوسيدم !
* * *
من نفی شراب و شور مستی نکنم
بنيادِ فريب و خود پرستی نکنم
اي دوست پگاهم من و دنيا داند
در بخشش نور، تنگدستی نکنم
نظرات خوانندگان:
robaee afshin rasaei 2009-03-26 15:14:49
|
Well done.hope to see more of your works in asre no soon. |
نوروز خجسته باد پروين فريد 2009-03-23 22:30:00
|
آفرين بر تو ای شاعر خوشنام و توانا که براستی هم مهرانگيز هستی و هم پگاه.
چه آگاهانه و رندانه پرچم سه رنگ ايران را ( سبز و سفيد و سرخ) برتن نوروز که آغاز بهار است پوشانده ای و خردمندانه انسان را از طبيعت دانسته ای و اين جشن را جشن طبيعت.
یعنی ماهرانه پرچم ايران را بر سراسر طبيعت افشانده ای و به زبان ديگر، در جهان برافراشته ای!
درود بر تو که رباعيات دلنشين و پر بارت بهترين ارمغان نوروزی بود.
|
م.سحر 2009-03-21 21:30:18
|
آفرین بر پگاه با این رباعی های خوش
شاد زی و روزگارت هماره نوروز باد |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد