آهان، همان را می گويم
يک کارت ساده ی نوروزی
با حاشيه ی زری دالگوش
و نقش يک گل نرگس
و عطر بيسکويت گرجی
که دستی پنهانی آن را
ميان دفترچه ات گذاشته بود،
امسال اگر او را می بينی
آن را با خود ببر
و در اتاق ملاقات
دور از چشم نگهبان
به پشت شيشه بچسبان
و بگو که او را ديده ام
در خوابها و بيداريهايم
وقتی که دخترها و پسرها را
با خط بامدادی
از ايستگاه های خواب آلود
به کوهپايه های پر برف می برد
تا آوازهای نوروزی را
در خلوت کوه بخوانند.
نوروز خواهد آمد
از قله ی سپيد دماوند
تا تنگنای زندان و تبعيد
و هيچ فرمانی آمدنش را
به عقب نخواهد انداخت.
چهارم مارس ۲۰۰۹
* منصور اسانلو رئيس سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که در زندان به سر می برد.
(شهروند)
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد