|
"مهندسی انتخابات" ریاست جمهوری بر خلاف سال ۸۸ این بار "پیش" از انتخابات با رد صلاحیت آقایان رفسنجانی و رحیم مشائی انجام گرفت. حاکمان اقتدارگرا، آقایان عارف و روحانی را کنار شش نفر دیگر باقی گذاشتند تا نمایشی به اصطلاح رنگارنگ از سلیقهها و طرز فکرهای سیاسی متفاوت ارائه کنند. با این ترفند از شرکت پر شکوه مردم در انتخابات هم دم میزنند. اما مخاطبان مستقیم حاکمان چه کسانی هستند؟ پاسخ چیست و کنشگران سیاسی چه باید بکنند؟
در چند هفته اخیر تا بعد از رد صلاحیت آقای رفسنجانی، برای اولین بار "جبهه تغییر" با همراهی و هدایتگری آقایان خاتمی و رفسنجانی که بیانگر دو گرایش اصلاحطلبی و اعتدالطلبی هستند شکل گرفته است. این دو گرایش سیاسی متفاوتاند اما در عین حال خویشاوند یکدیگرند. گرایش اعتدالی اکنون و در شرایط کنونی با توازن قوای سیاسی در کشور و زمینههای مناسبتر تعامل در درون دستگاه حاکم، میتوانست نقش سازندهای در تقلیل بحران همه جانبه داخلی و خارجی کشور، داشته باشد. جنبش اصلاحی مشهور به سبز، کماکان شکل و شمایل سازمانی ندارد. آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد در حصر غیر قانونیاند. عدهای از شخصیتهای سیاسی و روزنامهنگاران اصلاحطلب یا در زنداناند و یا تحت فشارهای امنیتی و بخش قابل ملاحظهای مجبور به ترک کشور شدهاند. به همین مناسبت این جنبش همچنان پیرامون کنشگران و به ویژه شخصیتهای شناخته شده میشود. اینک آقای خاتمی مهمترین شخصیت فعال و مورد توجه بخش اعظم نیروهای این جنبش است. وی در جریان آمدن یا نیامدن با مهارت تمام توانست روح و جوهر مسائل و مشکلات و موانع را بشکافد و از طریق رسانهها به گوش همه ملت برساند. ورود فعال و مؤثر رفسنجانی به صحنه و ماجرای رد صلاحیت او، روندی پر معنا و پر تأثیر در آرایش نیروهای مؤثر در صحنه سیاسی کشور به وجود آورد. به ویژه آقای رفسنجانی از سوی آقای خاتمی و آقای خاتمی هم از جانب بخش اعظم نیروهای جنبش سبز و اصلاح طلبانِ خواهان تغییر و تحول، با صراحت مورد حمایت قرار گرفت. در عین حال آقای رفسنجانی خود با شیوه و مواضع اعتدالی ویژه خود توانست طیف بزرگی از نیروهای معتدل از طرفدارانش را بسیج کند. رفتار ماهرانه و مانورهای سیاسی دقیق و قوی او، شکافهای همیشه موجود اما کوچک در صفوف کل اصولگرایان گوناگون پیرو رهبر نظام را هم تحت تأثیر قرار داده است. این طیف از نیروها نیز، هاشمی رفسنجانی را فردی شایسته برای هدایت کشتی طوفانزده کشور به آبهای آرامتر میدانند و به همین دلیل او را تشویق به ورود به صحنه کردند. اینک مدتهاست که اطرافیان رهبر را نظامیان و امنیتیها و سیاسیون و کوتوله آخوندهای مرتجع احاطه کردهاند که فاقد اعتبار و وجاهت لازم هستند حتا در حوزههای علمیه و در میان روحانیون نیز از نفوذ و اعتبار چندانی برخوردار نیستند. برخی از حواریون رهبر با افسوس از تنهائی "رهبر معظم" حرف میزنند. اقتدارگرایان حاکم با مشاهده چنین جبهه وسیعی به وحشت افتادند. آنان دست همکاری و هماهنگی سیاستمداران و کنشگران و فعالان سیاسی نیروهای اصلاح طلب و معتدل را متکبرانه پس زدند. اما علیرغم این، همچنان میکوشند بدنه و تکیهگاههای اجتماعی جبهه تغییر را به درون معرکه انتخابات انحصاری خود بکشانند. آنان خواهان شرکت چند ده میلیونی مردم در انتخابات هستند که اکثریت بزرگ آن را طبق برآوردها طرفداران این جبهه تشکیل میدهند. بدین سان مخاطبان مورد نظر حاکمان، همین طیف تودههای میلیونی جبهه تغییر هستند که کاندیدای مورد نظرشان را حذف کردند. اما این مردم، به حق، هیچ تآثیری از رأی خود در سرنوشت انتخابات احساس نمیکند. هرگونه تشویق و تحریص آنان به رو آوردن به آقایان عارف یا روحانی اشتباه محض و آب در هاون کوبیدن است. لذا کنشگران اصلاح طلب نباید با بازیهای تحلیلی و ذهنیگری مینیاتوری، به دست خود کلاهی را که حاکمان برای مردم دوختند بر سر ملت بگذارند. مواضع و سخنان انتخاباتی کاندیداهای متمایل به اصلاحات و اعتدال، تغییری در سرنوشت انتخابات نخواهد داشت. آنان اصلاً هیچ وزن جدی و هیچ شانس موفقیتی در انتخابات نخواهند داشت. انتخابات از پیش، مهندسی شد. میلیونها مردم خواهان تغییر، بیش از هر زمان دیگری به انتخابات پیش رو بدیده بدبینی مینگرند. بخش بزرگی از مردم ناراضی هنوز زخمهای باطل کردن رأیشان در انتخابات سال ۸۸ را بر تن خود دارند. رهبران جنبش سبز در سکوت قبرستانی در حصر غیر قانونی و زندان بسر میبرند. کاندیداتوری آقای رفسنجانی امیدهای واقعی و تازهای در میان همین مردم به وجود آورده بود. اما با حذف او، حتا اگر آقایان خاتمی و رفسنجانی بنا بر هر مصلحتی دست به چنین دعوت بی مایهای از مردم بزنند.به احتمال بسیار زیاد پاسخی نخواهند گرفت. مردم اینک عینیتر از سیاستورزان حامی خود درک میکنند که رأی آنان نقشی در سرنوشت انتخابات مهندسی شده ندارد. خاتمی و رفسنجانی بنا به ملاحظات و تعاملات ویژه خود میتوانند در جائی به هر کس رأی بدهند و یا ندهند. تعامل آنان در صحنه سیاسی کشور قابل درک است! کنشگران و سیاستورزان و شخصیتهای سیاسی اصلاحی- اعتدالی، نقش و وظائف خود را آن هم در فضائی به غایت امنیتی و فاسد با مهارت قابل تقدیری انجام دادهاند. آنان اکنون هیچ کار مؤثری نمیتوانند بکنند. تودههای ناراضی به پای صندوقهای رأی نخواهند رفت. انتخابات توسط جناح رهبر مطابق میل او با هیاهو و تبلیغات فریبکارانه رسانهای انجام و به خورد جهانیان داده خواهد شد. اما اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی کشور و وضعیت بینالمللی ایران، سخت بحرانی است. مسبب مستقیم این وضعیت بر عهده همین رهبر معظم و پیروان قد و نیم قد اوست. نباید به د ست خود شریک جرائم مکرر آنان شد. انتخابات را باید فعالانه و با صراحت تحریم کرد. این یک انتخاب صحیح و اصولی و مطابق با موازین اصلاحطلبانه است. اصلاح طلبی مهری نیست که بتوان پای هر شرایط فاسدی کوبید. تحریم، سکوت و امنتاع از شرکت در این انتخابات، صحیحترین موضعی است که میتوان اتخاذ کرد. باید دانست که تحریم این انتخابات، به طور مشخص دفاع از اعتبار و حیثیت اجتماعی و مردمی جنبش سبز و جنبش اصلاحی و اعتدالی است. این پتانسیل سیاسی- اخلاقی سرمایه مردمی است که با تألمات و رنجهای فراوان به دست آمده است. کشور در معرض حوادث غیر قابل پیشبینی است. مسؤلیت مستقیم اوضاع کشور بر عهده حاکمان است. خلاء سیاسی اخلاقی کشور را تهدید میکند. باید به فکر آینده نه چندان دور بود. ۳۰ ماه مه نقی حمیدیان نظرات خوانندگان:
نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|