logo





راه گريز از استبداد

با توجه به غلبه استبداد پس از دو انقلاب مشروطيت و بهمن ۵۷

يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۵ مارس ۲۰۰۹

دریادل توانا

موفقيت استبداد پهلوی در غلبه بر انقلاب مشروطيت و همه دستاوردهای آن همچنين استيلا و غلبه استبداد دين سالار اسلامی بر انقلاب ۵۷ بوضوع نشان ميدهد که روند استحاله ايران به يک جامعه متصلب و استبدادی در هر دو انقلاب دلايل جامعه شناختی و روان شناختی بسياری دارد
مقدمه:نوشته حاضر با نگاهی گذرا به غلبه استبداد بر انقلاب مشروطيت با توضيح شرايط و عواملی که به غلبه استبداد دينی بر نظام سياسی برآمده از انقلاب ضد استبدادی بهمن ۵۷ انجاميد. تلاشی است در راستای درک ضرورت وحدت و همبستگی جمهوريخواهان برای دستيابی به آزادی. چراکه موفقيت و غلبه استبداد بر انقلاب مشروطه عليرغم تشابه با انقلاب ۵۷ نياز به بررسی در مقاله ای مستقل دارد.تمايل ان بود تا موفق به درک مسئوليت در شرايط حاضر شوم. نقد ونظر سروران را به عنوان را هکار اصلاح نظر پاس ميدارم
تامل و انديشه در مشکلاتی که در دوره های مختلف تاريخ معاصر ايران بطور مستمر بازتوليد می شود همچنين مقايسه بنيادهای حقوقی – سياسی و ساختارهای نظام حاکم با معيارها و ارزش های دموکراسی و حقوق بشر که تحقق آنها بعنوان غلبه بر بسياری از مشکلات و مصائب جامعه انسانی باثبات رسيده است اين سئوال را در مقابل ما قرار می دهد که:
چرا مبارزات مستمر عاشقان آزادی و برابری با همه جانفشانی ها و تحمل شدائد و محنت ها و حضور و حمايت گسترده مردم عليرغم دستيابی به تغيير حکومت ها , هر بار به سربرآوردن نظام استبدادی به شکل و شمايلی ديگر منتهی گرديد؟
موفقيت استبداد پهلوی در غلبه بر انقلاب مشروطيت و همه دستاوردهای آن همچنين استيلا و غلبه استبداد دين سالار اسلامی بر انقلاب ۵۷ بوضوع نشان ميدهد که روند استحاله ايران به يک جامعه متصلب و استبدادی در هر دو انقلاب دلايل جامعه شناختی و روان شناختی بسياری دارد اما ميتوان با قاطعيت عوامل زير را بعنوان دلايل اساسی مورد توجه قرار داد.
1- نبود فرهنگ سياسی دموکراتيک در فضای اجتماعی – سياسی ايران
2- عدم وجود احزاب مدرن و فقدان عملکرد سياسی حزبی
3- آزادی عمل روحانيون و رهبران مذهبی برای تاثيرگذاری بر افکار عمومی و اعمال نفوذ بر زندگی سياسی جامعه با تکيه بر منابع مالی و امکانات فراوان
اين عوامل قبل از هر چيز ريشه در نگرش استبدادی محمدرضا پهلوی , ساختارها و بنياد حقوقی حاکم بر نظام پهلوی داشت که با اعمال سانسور شديد و عملکرد ساواک به عنوان ابزار سرکوب خشن مانع ازتوسعه سياسی جامعه؛ آزادی بيان؛ تبادل آژاد انديشه و اطلاعات می شد و از شکل گيری و عملکرد حزبی جلوگيری ميکرد.بر اين اساس با ممانعت از مشارکت مردم در نظام تصميم گيری و دخالت در فعاليت سياسی , رشد فرهنگ سياسی را ناممکن ساخته بود اين امر به معنای ناديده انگاشتن ضعف سياسی و فکری شخصيت ها , روشنفکران و گروههای سياسی در آن دوران نيست. تسلط نگرش چريکی و مسلحانه بر بخش مهمی از انقلابيون جوان همچنين قرائت خاصی از مارکسيسم که اساسا توجهی به آزادی و مبارزه سياسی و مدنی نداشتند با رشد راديکاليسم انقلابی , مانعی بزرگ درمقابل خردورزی کرده بود که نسل جوان تحصيلکرده و طبقه متوسط شهری با درک الزامات و ضرورت های جامعه می بايد برای دستيابی به آزادی و برابری با مطالعه تجارب و انديشه های مدرن سوسيال دموکراسی و ليبراليسم و.............. در راستای سازماندهی گروهها و احزاب سياسی مدرن (هرچند کوچک و جزئی) و به تبع آن درک و فهم فرهنگ سياسی دموکراسی و ترويج و تبليغ آن گام بردارند. فقدان آگاهی نسبت به ضرورت و اهميت آزادی ها ی فردی و اجتماعی به عنوان ابزار اساسی تجدد و مدرنيت در توسعه سياسی و مقابله با استبداد به آن منتهی ميشد که از منظر مبارزه ضد امپرياليستی به امر اتحاد عمل و همگامی باديگر نيروهای اجتماعی برخورد کند. اين وضعيت به تقويت جايگاه روحانيون و رهبران مذهبی کمک نمود تا با سوء استفاده از منابع مالی و تشکيلات مساجد و منابر و توسل به ايدئولوژی دينی در صف مبارزات مردم قرار گرفته افکار عمومی جامعه را بسوی خويش جلب نمايند با شعارهای ضد امپرياليستی سيطره خويش را بر ارکان جامعه و قدرت سياسی بسط و گسترش دهند.حمايت و دفاع خمينی از آزادی های فردی و اجتماعی , برابری آحاد جامعه , عدم کاربرد اجبار و زور , و................ قبل از پيروزی انقلاب و آنگاه انکار همه تعهدات و گفته ها پس از پيروزی با صدور دستور سرکوب گسترده و خشن , شکنجه و اعدام وسيع صاحبان و پيروان همه انديشه ها و............ تائيد می کند که ايدئولوژی دينی با آزادی و اساسا موازين حقوق بشر در تعارض قرار دارد.
اينهمه در دورانی انجام گرفت که طراحی وساخت نهادهای سياسی – اجتماعی در جامعه های سياسی به گونه ای صورت می گرفت که از سوء استفاده و آمريت صاحبان قدرت ممانعت شود آزاديها و فرصتها ی دستيابی به منابع و امکانات برای همگان فارغ از جنس , نژاد , قوم و باورهای اعتقادی و دينی بصورتی برابر فراهم گردد و............................... با تاکيد بر جدائی کامل دين از قدرت و بنيادهای حقوقی جامعه باور به دين و مذهب و انجام شعائر دينی آزاد باشد.و ارکان حکومت در نظارت مستمر مردم يا نمايندگان آنها قرار داشته باشد.بگونه ای که بر مبنای قانون , تجديد نظر در انتخاب دولتمردان و تغيير در قوانين در اختيار مردم است.
در چنين شرايطی روحانيون و کارگزاران آنها بدون توجه به تنوع باورها و اعتقادات مردم و اقوام مختلف ساکن در ايران ارزشهای شيعی را تا سطح قوانين اجتماعی ارتقاء دادند با اجبار و خشونت آشکار آحاد جامعه را به اطاعت از اين قوانين ملزم ساختند و حتی هر گونه انتقاد از عملکرد حکومت دين سالار بر اساس مفاهيم مدرن مثل دموکراسی و حقوق بشر را با عنوان " کفر و ابتذال" شايسته سرکوب دانستند مخالفين سياسی را " محارب با خدا" و تساهل و تسامع را مترادف با تمکين به "شرارت و کفر" معرفی کردند تا نظامی با ساختار اقتداری و قواعد خشک و متحجر مبتنی بر اصل " اطاعت بی چون و چرا " از" نمايندگان خدا" را سازماندهی کنند بر اين اساس روند استحاله گسترده و سازمان يافته نظام برآمده از انقلاب مردم ايران به استبداد را تکميل نمايند.
وضعيت سياسی نظام اسلامی و جامعه ايران
بررسی وضعيت سياسی و اجتماعی جامعه ايران گويای اين واقعيت است که از يک طرف مشکلات بيشمار اقتصادی نابسامانی های اجتماعی , عدم گسترش و ارائه خدمات شهری و مدنی , فضای متصلب اجتماعی. نقض مستمر موازين حقوق بشر و آزادی ها. بهره گيری از تکنولوژی و دانش نوين از سوی حکومت برای به انقياد کشاندن حوزه های مختلف زندگی افراد جامعه......................... از طرف ديگر رشد شناخت و درک مفاهيم دموکراسی و حقوق بشر از سوی مردم و گروههای مختلف اجتماعی ,نگرش اکثريت قابل توجهی از مردم خصوصا زنان جوانان دانشجويان و شهر نشينان را متحول نمود اين تحول در نگرش با نمايش جنبش های اعتراضی برای تغيير بنيادی در قوانين و بنيادهای جامعه بوضوع نشان داده می شود.اما حکام مستبد با سرکوب خشن جنبش های اجتماعی مقاومت خويش را در مقابل خواست عمومی مبنی بر نوسازی جامعه و نظام سياسی نشان دادند
بعلاوه در عرصه بين المللی نيز با عدم همراهی و همکاری با روند های جهانی , حمايت گسترده از گروههای تروريستی و خشونت طلب مثل حماس و حزب الله , دخالت در امور کشورها, تلاش پنهان و آشکار برای دستيابی به دانش هسته ای و................................. وهمچنين بی اعتنائی به موازين حقوق بشر , حتی مصوبات و قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد ,به عنوان تهديد کننده صلح جهانی شناخته شده وجهه و اعتبار خود را از دست داده اند. و به نوعی با استقبال از تعارض با جامعه جهانی و نظم حاکم بر آن , ثبات و امنيت کيا ن ملی را با خطرات دهشتناک روبرو ساخته اند.
اهميت همبستگی و اتحاد گسترده جمهوريخواهان دموکراسی طلب
در چنين وضعيتی جمهوريخواهانی که به دموکراسی و حقوق بشر باور دارند و ضرورت تغيير بنيادی نظام سياسی موجود را درک می کنند متاسفانه از سازمان يافتگی و وحدت لازم برخوردار نيستند به همين دليل تا کنون نقش , قدرت و جايگاه شايسته اين نيروها در روندهای سياسی جامعه به منصه ظهور نرسيده است. بديهی است تا زمانی که اين نيروها نتوانند با بهره گيری از فرهنگ دموکراسی و درک و فهم ضرورتهای جامعه در مسير اتحاد و همبستگی ملی گام بردارند توانائی آنرا نمی يابند بدور از روزمره گی با رفتاری پايدار وخردمندانه , و اهدافی روشن برای آزادی و پايان بخشيدن به رنج ومحنت مردم ايران جلب توجه افکار عمومی داخلی و مجامع جهانی بسوی خود جلب نمايند نقش و جايگاه خود را در روندهای سياسی تثبيت کنند.
اينکه شاهد تلاش فريبکارانه بازماندگان سلطنت پهلوی هستيم اينکه ادعای بازگشت به قدرت و نجات ميهن را در يد خويش می بينند وبا بهره گيری از تکنولوژی ماهواره و اينترنت به تبليغ سلطنت و دفاع از استبداد پهلوی می پردازند گستاخانه با نشر دروغ به مردم توهين می کنند روشنفکران و مبارزان گذشته ميهن را وابسته به اجانب معرفی می نمايند!! با اطمينان از حمايت بعضی دول سودای بازگشت به قدرت و سازماندهی استبداد را اعلام می کنند و حتی بعضی آز آنان چگونگی مجازات "مردم نمک نشناس" را مدون کرده اند و بعضی ديگر در مقام قاضی رويای خود را بجای واقعيت می نشانند. در حاليکه آقای رضا پهلوی خود را پايبند به دموکراسی معرفی کرده و حتی برای ايجاد همبستگی با جمهوری خواهان , تاکيد می نمايد که تعيين شکل حکومت در شرايط حاضر موضوعيت ندارد چراکه اين مردم ايران هستند که بايد نسبت به شکل حکومت نظر بدهند!! و آنرا تاييد کنند.!!(۱) آيا شخص رضا پهلوی که از دموکراسی به عنوان راهکار اساسی سخن می گويد آمادگی آنرا دارد برای هميشه صف خود را از شاه الهی ها و طرفداران استبداد جدا کند؟ و با حفظ اعتقاد به" سلطنت مشروطه " نه استبداد باب گفتگو با جمهوری خواهان را باز کند؟ و بدور فريب و نيرنگ پايبندی خويش به دموکراسی و رای و نظر مردم را اعلام کند؟
اگر جمهوريخواهان سازمان يافتگی لازم را داشتند آيا ممکن بود دول غربی و قدرتمندان جهان بدون توجه به نقش و قدرت اين نيروها به فکر آلترناتيو سازی برای ايران باشند؟ آيا نظام اسلامی می توانست نقش اين نيروها را در معادلات سياسی ناديده بگيرد؟ آيا................................................................................
جمهوريخواهانی که بر ضرورت دموکراسی و حقوق بشر تاکيد دارند بايد بتوانند بر اساس فرهنگ دموکراسی و بدور از تاکيد بر رويه ای که بهتر از همه دموکراسی را در ايران محقق می کند اتحاد گسترده ای را سازمان دهند چرا که در دنيای امروز تکنولوژی مدرن امکان برقراری ارتباط و انتقال دانش سياسی و تبادل اطلاعات را عليرغم فاصله جغرافيائی به سهولت امکانپذير نموده است. ابزار سانسور استبداد را ناکارامد ساخته است و حتی برگزاری جلسات گفت و شنود و حزبی را در فضای مجازی فراهم کرده است.و........................... درک و پذيرش اينکه:
- اتحاد و همبستگی با داشتن نظرات و ديدگاههای مختلف صورت ميگيرد
- ديدگاه نافذ بر مبنای رای و نظر اکثريت مشخص ميگرددوپذيرش باخت و تمکين به نظر اکثريت يکی از مشخصات فرهنگ دموکراسی است.
- برخورد آرا و انديشه ها بدور از خصومت و ستيز همراه با احترام متقابل انجام می شود و رعايت قواعد از سوی همگان الزامی است.و نقد و انتقاد به معنای دشمنی نيست و.......................
-اينکه صيانت و دفاع از حقوق اقليت اصلی منبعث از دموکراسی است و اقليت امکان تبديل شدن به اکثريت را دارد.
و.............................................................................. بخشی از فرهنگ دموکراسی و نشانه احترام به مردم و آزادی است. آيا عدم تحقق سازمانيافتگی جمهوريخواهان ريشه در نحوه برخورد ما متاثر از فرهنگ استبدادی همچنين خود برتر بينی نيست؟
اتحاد و همبستگی جمهوری خواهان دموکرات و همه گرايش های درون آن نه تنها ضروری بلکه نشانه درک مسئوليت تاريخی و ملی است. چراکه سازمانيافتگی اين نيروی بزرگ اميد ها رادر مردم ايران وجنبش های اجتماعی – سياسی که تغيير بنيادی در نظام سياسی و استبدادی و اصلاح قوانين آن را طلب می کنند زنده می سازد.جايگاه دموکراسی خواهان ايران را در عرصه های ملی و بين المللی و معادلات سياسی ارتقاء می بخشد
دستيابی به اين جايگاه با توجه به تجارب , منابع , امکانات , نخبگان سياسی و مبارز و شخصيت های حاضر نه فقط الزامی است بلکه امکانپذير است. و توانائی آنرا دارد عليرغم محدوديت ها صدای جنبش را به همگان برساند شرايطی فراهم آورد که در تحولات پيش رو بر خلاف تجارب تلخ تاريخ معاصر از غلبه استبداد با شکلی جديد و حتی آراسته به دموکراسی صوری ممانعت نمايد. امکان آلترناتيو سازی از سوی دول ديگر را از آنان سلب کند.آرزوی همه مبارزان و آزاديخواهان ايران که برای آزادی و برابری , زندان و شکنجه , محروميت و تبعيد ناخواسته و اجباری را تحمل کرده و می کنند و حتی جان خويش را در اين راه فدا کرده اند محقق سازد. مسئوليت پاسخگوئی به اين نياز ضروری و حياتی بر عهده نخبگان , فعالين سياسی و روشنفکران متعهد اين جنبش است.
ايران - دريادل توانا ۲۲/۱۲/۱۳۸۷
1- راقم بر اين باورم که در دموکراسی , مشروطه خواهان و سلطنت طلبان مثل همه نگرش ها و جريانات در بيان نظرات و ديدگاهها و حتی فعاليت آزادند و نمی توان اين واقعيت را ناديده گرفت. اما باور دارم قدرت واقعی جنبش جمهوری خواهان دموکرات (با اذعان به نگرش های مختلف)می تواند با بسط و گسترش فرهنگ دموکراسی ,فريب و دوروئی را از سطح جنبش بزدايد و باهمه جريانات سياسی ,گروهها و گرايش ها تعامل نمايد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد