shahbaznakhai8@gmail.com
اگر روزی روزگاری در آینده نه چندان دور - زیرا آینده دور به احتمال قوی اصل موضوع یعنی موجودیت ایران را منتفی میکند - در ایران نظامی مردم سالار حاکم شود، نابجا و بیهوده نخواهد بود که برای آگاهی و عبرت آیندگان گروهی پژوهشگر روانشناس اجتماعی و جامعهشناس مأموریت یابند که به بررسی نحوه کارکرد مغز این جماعتی که خود را «اصلاح طلب» میخوانند و تاکنون حتی تنوانستهاند تعریف کنند که این اصلاحاتی که «طلب» میکنند چگونه چیزی است و درچهارچوب قانون اساسی نظام ولایت مطلقه فقیه چه زمان و چگونه میتوان به آن دست یافت، بپردازد.
ازجمله موارد دستورکار این گروه پژوهشگر میتواند این باشد که دریابند چرا این جماعت نمیخواستند یا نمیتوانستند درک کنند که نظامی که حفظ و نگهداری آنرا «اوجب واجبات» میدانستند و «ولی مطلقه فقیه» ی که او را «عمود خیمه نظام» میشمردند، کمترین قابلیت و ظرفیتی برای «اصلاحات» ندارد؟ چرا حتی از روزگار هم درس نیاموختند و تجربه زیانبار ۸ سال بودن در «قدرت» بیاختیار و بازی کردن نقش
«تدارکاتچی» و درعین حال عمله ظلم شدن و شرکت در جنایاتی مانند قتلهای زنجیرهای نویسندگان و روشنفکران، سرکوب وحشیانه دانشجویان در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ و... و ۸ سال دیگر تحمل تحقیر و شنیدن ناسزا و زندان و تبعید آنان را به خود نیاورد تا دستکم یک بار با دقت اصل ۱۱۰ قانون اساسی حکومت درمورد اختیارات رهبری را بخوانند تا دریابند آنچه که در هاون «اصلاحات» میکوبند چیزی جز آب نیست؟
البته، این احتمال وجود دارد که گروه پژوهشگر به این نتیجه قطعی برسد که اینان همه چیز را از ابتدا به خوبی میدانستهاند و با علم به اینکه در این نظام امیدی به «اصلاحات» نیست، «اصلاح طلبی» را کالای ویترینی دکان سیاسی خود و ابزار فریبکاری و شیادی و عوام فریبی برای سهم خواهی از قدرت و نشستن برسرسفره غارت کرده بودند و بزخو کنان کمین میکردند تاهرجا که نظام درگرداب خودکردههای بیتدبیرش گرفتارشد به نجاتش بشتابند و در ازای آن لقمههای چرب و نرم از چپاول ثروت و منابع مردم به فقروفلاکت کشیده شده بردارند.
ظاهرا بن بست مذاکرات اتمی و سوت و کوری و بیرونقی نمایش خیمه شب بازی انتخابات قلابی یک بار دیگر فرصت این سهم طلبی را فراهم آورده و انواع و اقسام اصلاح طلبان از «تبری جویان از فتنه ۸۸» گرفته تا تبعیدیان به «بیبیسی»، «صدای امریکا» و «رادیو فردا» و حتی ساکنان هتل ۵ ستاره اوین نیز به وسط میدان پریدهاند تا خدمات خود را پیشکش پیشگاه «مقام معظم رهبری» نموده و از ایشان گوشه چشم و عنایتی طلب کنند.
ازاین جمله، میتوان از مصطفی تاجزاده، اصلاح طلب سرشناس زندانی دراوین نام برد که از درون زندان نامهای منتشرکرده و درآن گرانبهایی خدماتی که اصلاح طلبان قادر به ارائه آنها هستند را به ولی مطلقه فقیه یادآوری نموده است. آقای تاجزاده در بخشی از این نامه، به نقل از تارنمای اصلاح طلب «نوروز» مینویسد: «طی روزهای آینده معلوم میشود که ایشان [ولی مطلقه فقیه] چقدر به ملت اعتماد دارد و چقدر حاضراست انتخابات آزاد را به رسمیت بشناسد» آیا به این همه کودنی سیاسی نباید افسوس خورد و ازداشتن هم میهنی که هنوز ازکنج زندان هم درصدد پی بردن به این است که مقام معظم رهبری و عمود خیمه نظام «چقدر به ملت اعتماد دارد و چقدر حاضراست انتخابات آزاد را به رسمیت بشناسد» احساس سرخوردگی و تأسف کرد؟
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که درچشم اینان «ملت» آن خوشباورانی هستند که هنوزهم فریب این شیادان فریبکار یا در خوشبینانهترین حالت خودفریب را میخورند و «انتخابات آزاد» هم آن روند متقلبانهای است که شورای نگهبان منصوب و گوش به فرمان ولی فقیه با اقتداربرای حذف همه رقیبان درصحنه حضور داشته باشد و میدان را برای یکه تازی ایشان آب و جارو کند. اگر هم از ایشان نمونهای از «انتخابات آزاد» مورد نظرشان بخواهید فورا «حماسه دوم خرداد» ۱۳۷۶ را به رخ شما میکشند بدون اینکه وارد این بحث شوند که در ۸ سال پیامد این «حماسه» چه نمره مثبتی درکارنامهشان ثبت شده است.
مصطفی تاجزاده در ادامه نامه خود بدون آنکه کمترین اشارهای بهای نکته کند که در نظام ولایت مطلقه فقیه فرآیندی که ازآن به عنوان «انتخابات» یادمی شود چیزی قلابی و تقلبی و تنها تقلیدی دغلبازانه از انتخابات واقعی است، مینویسد: «درخصوص انتخابات پیش رو هم معتقدم درشرایط کنونی تنها کسی که میتواند فضای انتخاباتی را باز و آزاد کند رهبری است و متأسفانه بقیه کارهای نیستند». با توضیحاتی که پیشتر داده شد، روشن است که منظور از «فضای انتخاباتی باز و آزاد»، فضایی است که اصلاح طلبان درآن آزادی عمل داشته باشند تا نشان دهند که چه شناگران قابلی هستند. درمورد اینکه «انتخاباتی» که در آن تنها یک نفر نقش موثردارد و «بقیه کارهای نیستند» چگونه انتخاباتی است هم خود اصلاح طلبانی از جنس آقای تاجزاده باید توضیح دهند.
جملههای بعدی نامه خودستایی و باهدف تثبیت اعتبار سخنان نویسنده هستند: «من این را به عنوان کسی میگویم که مسئول برگزاری ۳ انتخابات سراسری و ملی درکشور بودهام. بنابراین مسئولیت انتخابات ۲۴ خرداد با شخص آیت الله خامنهای است». البته وارد جزئیات بیاهمیتی مانند این نکته شدن که در «انتخابات» ی که ایشان در سطح «سراسری و ملی» مسئول آنها بوده، ۹۹ درصد نامزدها توسط شورای نگهبان منصوب ولی فقیه رد صلاحیت شده بودند تا آقای خاتمی در میان ۱ درصد بقیه مثل نگین بدرخشد، امری بیهوده است. همین که نامزد مورد علاقه ایشان تأیید صلاحیت شد به معنای به معنای «انتخابات آزاد» است.